توصیه‌های رهبری در کتاب «مطلع عشق» را در زندگی پیاده می‌کنیم/ برای جهیزیه‌ام کالا‌ی ایرانی می‌خرم

 

 

علیرضا جاودانی، دانشجوی ۲۷ ساله، رشته پزشک عمومی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و همسرش زهرا تقی‌زاده ۲۲ ساله فارغ‌التحصیل رشته زیست شناسی دانشگاه فردوسی مشهد دو زوج مشهدی هستند که راز این خوشبختی را در «مطلع عشق» پیدا کرده‌اند.

 

«مطلع عشق» کتابی شامل توصیه‌های مقام معظم رهبری در خصوص ازدواج و خانواده به جوانان است که آقای جاودانی اولین هدیه‌ای که به همسرش داده، جلدی از این کتاب بوده است. خبرگزاری دانشجو در نشستی با این زوج مشهدی به گفتگو پرداخته است.

دانشجو: راز خوشبختی شما چیست؟
جاودانی: اولین هدیه‌ من به همسرم بعد از اینکه موضوع ازدواجمان قطعی شد، کتاب «مطلع عشق» بود و با هم قرار گذاشتیم که به دستورات این کتاب که شامل توصیه‌های مقام معظم رهبری در خصوص خانواده و ازدواج به جوانان است را در زندگی مشترکمان عملی کنیم.

به نظر من هر کسی به این توصیه‌ها توجه کند و خدا را ببیند، حتما زندگی موفقی خواهد داشت، چون که در چنین زندگی گذشت هست و فرد برای خوشبختی همسرش تلاش می‌کند، در این مدت که از ازدواج و آشنایی من و همسرم می‌گذرد، نمی‌گویم صدرصد؛ اما در بسیاری موارد به توصیه‌های کتاب عمل کرده‌ایم و به این خاطر تا امروز خدارا شکر بینمان مشکل جدی به وجود نیامده است.

تقی‌زاده: این هدیه حس خوبی به من داد، بخصوص که این کتاب توصیه‌های مقام معظم رهبری است و ازآن گذشته هر دو مطالعه را دوست داریم، یادم است که تا زمان عقد هر دو آن را یک دوره خوانده‌ایم.

 

دانشجو: شنیده‌ایم که می‌خواهید مراسم عروسی ساده برگزار کنید، آیا اطرافیان مخالف با این کار شما نیستند؟
جاودانی: گرفتن مراسم عروسی و دادن ولیمه خوب است و در اسلام هم توصیه شده؛ اما باید این مراسم را ساده برگزار کرد. به نظر من تشریفاتی که امروز در عروسی‌ها مرسوم شده به خاطر چشم و هم چشمی و توقعات خانواده‌ها در برگزاری مراسم تجملاتی بیشتر از خود عروس و داماد است. در حال حاضر با همسرم تلاش می‌کنیم که خانودهایمان راضی به برگزاری مراسمی ساده کنیم.

تقی‌زاده: دوست دارم که یک چیز خوب داشته باشم؛ اما نه به هر قیمتی، الان سعی دارم خانواده‌ام را متقاعده کنم که برای جهیزیه‌ام کالا‌های ایرانی بخرند و از حرف اقوام و فامیل هم نمی‌ترسم، چون اگر بهترین جهیزیه را هم تهیه کنی، باز هم پشت سرت حرف می‌زنند، بنابراین هدفم برایم مهمتر است.

 

دانشجو: از تاثیر ازدواج در زندگی‌تان بگویید.
تقی‌زاده: در مدتی که از ازدواجم می‌گذرد، آنقدر که تغییر در خود احساس کرده‌ام، شاید اگر مجرد بود این همه تغییر نمی‌کردم. انسان با ازدواج بزرگ می‌شود و از نظر شعور و اعتقادی رشد می‌کند و نگرانی من فقط از این بود که ممکن است از دوستان خود جدا شوم که خوشبختانه این اتفاق نیفتاد.

 

دانشجو: نمی‌ترسید که ازدواج ممکن است باعث عقب‌افتادگی شما در درس شود؟
جاودانی: نظر برخی از هم دانشجویان همین است و می‌گویند که باید از نظر اقتصادی وضعیت ایده آلی پیدا کرد و بعد ازدواج کرد؛ بنابراین ازدواج خود را به تاخیر می‌اندازد، برعکس چنین نظریاتی من بعد از ازدواج در درس موفق‌تر شده‌ام.

 

دانشجو: خانواده با این تصمیم شما مخالف نبودند؟
جاودانی: چون شغلی نداشتم خانواده می‌گفتند که بهتر بود بعد از فارغ التحصیلی ازدواج کنم؛ اما توانسته‌ام آنان را متقاعده کنم که روزی دست خداست و نباید نگران چنین موضوعاتی بود و حتی تصمیم گرفته بودم که بعد ازدواج در کنار تحصیل مشغول به حرفه و یا کاری شوم.

حقوق دوره انترنی ممکن است جوابگوی مخارج حال حاضرمان باشد؛ اما اگر زیر یک سقف برویم مطمئنا این مقدار حقوق جوابگو نیست. به هر حال اوایل زندگی سختی‌های اقتصادی خود را دارد با این وجود معتقدم که ازدواج کردن در این سن و سال بهتر است از این که آدم بهترین دوران عمرش را مجرد بگذراند و بعد از اینکه به شرایط اقتصادی ایدآل رسید اقدام به ازدواج کند.

 

دانشجو: شما از سختی‌هایی که ممکن است به خاطر حقوق کم همسرتان در زندگی داشته باشی نمی‌ترسید؟
تقی‌زاده: بعد از ازدواج شیرینی‌هایی وجود دارد که تحمل این سختی‌ها را برای انسان آسان می‌کند و این شیرینی باعث شد که به دوستان و اطرافیان خود نیز توصیه کنم که ازدواج کنند.

 

دانشجو: دوست داشتید که همسرتان چه معیار‌های داشته باشد؟
جاودانی: در خواستگار‌ی‌هایی که می‌رفتم همه دغدغه‌ام وجود مشترکات مذهبی و فرهنگی بود و زیبایی ظاهری برایم در اولویت نبود؛ بنابراین در دو جلسه‌ای که با همسرم صحبت می‌کردم، اصلا توجهی به ظاهرش نکرده‌ام، بعدا که چهره‌هاش را دیدم فهمیدم از نظر ظاهری همسرم همان مواردی که در ذهنم بوده را دارد.

تقی‌زاده: دوست داشتم که همسرم مذهبی و هیئتی باشد و من را به خاطر اعتقاداتم دوست داشته باشد که الحمدالله چنین شد.

 

دانشجو: وقتی برای اولین بار همسرتان را دیدید، چه حسی نسبت به او پیدا کردید؟
تقی‌زاده: چون بین جلسه اول و دوم خواستگاری دو ماه فاصله افتاد، من فکر کردم قضیه کنسل شده است، جلسه دوم را زیاد جدی نگرفتم؛ اما بعد از اینکه با هم صحبت کردیم، متوجه شدم که چقدر به آن معیار‌های مورد نظرم نزدیک است در نتیجه بعد همه چیز برایم جدی شد.

 

دانشجو: اگر سخن پایانی دارید بگوید.
جاودانی: دعا در زندگی بسیار تاثیرگذار است و من همیشه این آیه قرآن که «خدایا همسرانمان را نور چشم ما قرار بده» را می‌خواندم و گمان می‌کنم که این اتفاق برای ما نیز افتاده است.

تقی زاده: اگر خواسته خود را حتی با جزئیات آن از خدا بخواهی برآورده می‌شود، من همیشه دعا می کردم که کسی را قسمتم کند که معیار‌های که من می‌خواهم داشته باشد.