به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، صبح روز یکشنبه، مردم شهرستان سنندج به استقبال شهدایی رفتند که از جنس خودشان بود؛ از جنسی که عاشق انقلاب و این دیار بود، این شهدا به دست مزدورانی به شهادت رسیدند که خود را داعی همه چیز تمام می دانند و سنگدلی و بی رحمیشان تمام ادعایشان را به باد فنا می دهد. دو دانشجو در میان شهدای حادثه تروریستی مریوان حضور داشتند. هر دو در مرکز علمی و کاربردی درس می خواندند و بنا داشتند تحصیلات خود را ادامه دهند.
میگویند پسر عصای دست پدر است؛ اما پدر شهید عبدی به دنبال جایی بود تا به آن تکیه بزند که مبادا زانوانش سست شود. میگوید: پسرم را در راه اسلام تقدیم کردهام تا ایران اسلامی پابرجا بماند. نگاهی به قد و بالای پیکر پسر شهیدش میکند که در میان پارچه سفید کفن زیباتر از همیشه است.
مادر رنجور و گریان شهید آرش زارع با چهره بیتاب و اما صبور از تقدیم فرزندش در راه انقلاب به پیشواز پیکر فرزند شهیدش آمده بود و از بیگناه کشته شدن فرزندش اشک میریخت.
جوان کُرد سنبل اصالت و انسانیت است و تقوایش ریشه در مقاومت از اسلام ناب محمدی (ص) دارد، تفکرش بسیجی است و انقلابی و دشمنان باید بدانند قصدشان هرچه هست همه خفت است و خواری پوچ و پلید. خودشان هم خوب میدانند شیرمردان کُرد آنی و کمتر از آنی دست از دفاع از آب و خاک و ناموس نخواهند کشید.
مصطفی رستمی، مسئول فرهنگی دانشگاه علمی و کاربردی استان کردستان در گفتگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، میگوید: دانشگاه علمی کاربردی در عملیات تروریستی روز شنبه دو شهید تقدیم انقلاب کرد. آرش زارعی و محراب عبدی دو دانشجویی بودند که در دانشگاه ما درس خوانده بودند.
وی در ادامه می افزاید: آرش زارعی سرباز وظیفه بود و روزهای آخر خدمتش را سپری می کرد. او متولد سال 73 است و در مقطع کاردانی در دانشگاه علمی کاربردی مرکز قروه درس می خواند و در حین خدمت به درجه رفیع شهادت رسید. محراب عبدی هم فرمانده پایگاه و متولد سال 68 و متاهل بود که متاسفانه در روز تشییع جنازه متوجه شدیم که همسرش باردار است.
مسئول فرهنگی دانشگاه علمی کاربردی سنندج در ادامه می گوید: یک سال و نیم پیش اسم عبدی در لیست شهدای عملیات تروریستی دیگری بود؛ او در درگیری با اشرار و تروریست ها حضور داشت و نامش جزو شهدا بود؛ اما در آن زمان متوجه شدیم که او زخمی شده است؛ اما امسال قسمت او شهادت بود و در درگیری با عوامل تروریستی به شهادت رسید.
عبدی در یک خانواده مذهبی در روستای قزل شکن قروه زندگی می کرد. سادگی و رفتار خوش او در دانشگاه زبانزد بود. عبدی در روز حادثه تنها 24 ساعت بود که شیفتش را تحویل گرفته بود.
پژمان زارعی، یکی از اقوام شهید زارعی در گفتگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو می گوید: آرش سرباز وظیفه بود و روزهای آخر خدمتش را سپری می کرد. او ورزشکار بود و مدام در باشگاه بدنسازی تمرین می کرد، خنده رویی او ضرب المثل فامیل و رفتار و اخلاقش بسیار پسندیده بود. قبل از خدمت هم در اینجا درس می خواند و هم در یک شرکت مهندسی در تهران کار میکرد. تصمیم داشت ادامه تحصیل دهد؛ اما شرایط زندگی اش او را وادار کرد که به سربازی برود.
زارعی در ادامه می افزاید: آرش سرپرست خانواده اش بود دو برادر کوچکتر و یک خواهر بزرگتر داشت که این روزها خوشحال از مراسم نامزدی خواهرش بود.
وی درمورد نحوه شهادت او و همراهانش می گوید: ما شنیدیم که گروه تروریستی به انبار مهمات آنها حمله کرده اند و افراد یگان برای دفاع از انبار مهمات در آنجا مستقر شدند؛ اما تروریست ها با منفجر کردن انبار مهمات راه فرار آن ها را بستند و در این درگیری هیچ کدام از آنها نتوانستند جان سالم به در ببرند و همگی به فیض شهادت نائل آمدند.