برخی بر آن هستند که ابلیس نمیتواند در شکل انسانی ظاهر گردد؛ ولی در مقابل عدهای این امر را محال نمیدانند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، بسیاری از افراد معتقدند که شیطان این فرشته رانده شده میتواند به صورت انسان ظاهر شود و راه افراد را برای رسیدن به جهنم و آتش هموار سازد، اما برخی دیگر بر این ادعا نیستند..
آیات قرآنی در مورد شیطان و ماهیت آن در قرآن آشکارا بیان شده که شیطان از جنیان است:
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِن... کهف، ۵۰ قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ *ص، ۸۲* شیطان غیر از اینکه با وسوسه خودش مومن را از غیر مومن غربال میکند، هیچ گاه بر انسانها تسلط ندارد مگر کسانی که خودشان بخواهند شیطان را، ولی خود قرار دهند.
خداوند متعال بر عدم تسلط ظاهری شیطان مگر با وسوسه در سوره سبا آیه ۲۱ اشاره میکند: وَ ما کانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فی شَکٍّ وَ رَبُّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ حَفیظ شیطان هم نحوهی سلطه خودش را اینگونه بیان میکند که من دعوت کردم و شما قبول کردید: وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم *ابراهیم، ۲۲* امکان ظهور شیطان در قالب انسان
برخی بر آن هستند که ابلیس نمیتواند در شکل انسانی ظاهر گردد، ولی در مقابل عدهای بر آنند که دلیلی بر محال بودن این کار وجود ندارد. به خصوص که در روایات در این باره به نکتههایی اشاره شده که میرساند شیطان به شکلهای گوناگون از جمله به صورت انسانی هم گاهی ظاهر میشود.
به طور مثال در قرآن آمده است: «به یاد آورید هنگامی را که شیطان، اعمال مشرکان را در نظرشان جلوه داد و گفت: هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمیگردد و من همسایه شمایم، اما هنگامی که دو گروه (جنگجویان و حمایتِ فرشتگان از مؤمنان) را دید، به عقب بازگشت و گفت: از شما بیزارم. چیزی را میبینم که شما نمیبینید» (انفال آیه ۴۸.) از ظاهر این آیه به دست میآید که شیطان میتواند به صورت آدمی نمودار شود. (تفسیر نمونه، ج. ۷، ص. ۲۰۱، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۲۹ ش.)
در روایتی که در بسیاری از کتب نقل شده، میخوانیم قریش هنگامی که تصمیم برای حرکت به سوی میدان بدر گرفتند، از حمله طایفه بنی کنانه ترس داشتند، زیرا قبلاً با هم دشمنی داشتند. در این هنگام ابلیس در چهره «سراقه بن مالک» که از سرشناسان قبیله بنی کنانه بود، به سراغ آنها آمد و اطمینان داد که با شما موافق و هماهنگم. کسی بر شما غالب نخواهد شد، اما به هنگامی که نزول ملائکه را دید، عقبنشینی نمود و فرار کرد. (شیخ صدوق، امالی، مجلس پانزدهم، حدیث ۱۰)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان چندین روایت نقل کرده که در صدر اسلام در چند مورد (در جنگها و مقاطع مختلف) ابلیس به شکل بعضی از کفار نمودار شده و با کفار سخن میگفته و آنها را به مخالفت با پیامبر تشویق نموده است؛ مثلا در روز رحلت پیامبر به صورت «مغیره بن شعبه» نمودار شد و مردم را بر ضد بنیهاشم تحریک کرد. (المیزان، ج. ۹، ص. ۱۱۰، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۹ ش)؛ و این حدیث نبوی: «من رآنی فقد رآنی فانّ الشیطان لا یتشبّه بی» (و همچنین این خبر مستفاد از حدیث مزبور: «انّ الشیطان لا یتمکّن ان یتمثّل بصورة الانبیاء» مؤیّد ظاهر شدن شیاطینبر آدمیان است.
این نکته نیز قابل ذکر است که در بسیاری از داستانها که مبتنی بر احادیث است از ظاهر شدن ابلیس بر انبیا و ائمه و گفت و گوی آنان سخن رفته است.
از ثعلبه بن زید انصاری نیز نقل شده که گفت: از جابر عبدالله انصاری شنیدم که میگفت: ابلیس چهار بار به صورت چهار نفر مجسم شد.
اول به صورت سراقه: در جنگ بدر به صورت سراقه در آمد و به کفار قریش گفت: امروز هیچ کس بر شما غالب نخواهند شد؛ زیرا شما با داشتن این همه نفرات و ساز و برگ جنگی ارتشی شکست ناپذیر هستید. وانگهی من نیز در کنار شما هستم و به وقتش، چون یک همسایه وفادار و دلسوز از هیچ گونه حمایتی دریغ ندارم)
دوم به صورت منبه بن حجاج: در روز عقبه به قیافه او در آمد و فریاد کرد:ای یاران! محمد و کسانی که از دین برگشتند کنار عقبه اند. آنها را دریابید. حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به انصار فرمود: نترسید! چون صدای او به کسی نمیرسد.
سوم به صورت پیرمردی از اهل نجد: روزی که کفار مکه در"دار الندوه" برای مشورت در مورد قتل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اجتماع کردند، شیطان به صورت پیرمرد نجدی وارد مجلس شد و دستورهای لازم را در این باره داد.
خداوند او را آگاه کرد و فرمود: به یاد بیاور زمانی را که مشرکان مکه نقشه میکشیدند تو را یا به زندان اندازند یا به قتل رسانند و یا تبعید کنند، و چاره اندیشی میکردند، ولی خدا نقشه آنان را نقش بر آب کرد.
چهارم به صورت مغیره بن شعبه: روزی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم رحلت فرمود، آن لعین به صورت مغیره در آمد و در میان مهاجر و انصار فریاد زد:ای مردم! خلافت را مانند پادشاهان ایران و قیصران روم قرار دهید. هر کس بعد از خود آن را به فرزندان یا خویشانش وصیت کند و آن را در اختیار بنی هاشم قرار ندهد تا آنها هم در اختیار فرزندان خود قرار دهند.
آن ملعون برای این که با پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مخالفت نماید و ایشان را از بین ببرد، در این چهار جا به صورت انسان در آمد.
بنابراین؛ از مجموع این گونه مطالب عدهای استنباط کردهاند که شیطان میتواند به صورت انسانهای بد طینت ظاهر شود و در قالب نصیحت و خیرخواهی آنان را به سوی گمراهی و ضدیت با حق دعوت کند.
در قالبهای گوناگون مردم را در برابر حق قرار دهد! با توجه به آیات عدم تسلط شیطان بر انسان، اینگونه نتیجه میگیریم که شیطان در ظاهر به هیچ وجه قدرتی بر انسان ندارد و طبیعی است که اگر تجسم مقطعی شیطان در قالب یک جسم مادی مثل انسان موجب نوعی تسلط برای شیطان شود با صریح آیات قرآنی که تسلط شیطان بر انسان را رد میکند مخالف است؛ و قول علامه مجلسی در این زمینه این بود که تجسم شیطان با اجازهی خداوند و به دلیل مصالحی است که خداوند به آنها عالم است و طبق قول کشف الاسرار، شیطان تنها به صورت پیری ترسان و لرزان (کنایه از نهایت ضعف) درمی آید.
تنها کاری که خداوند اجازهی آن را به شیطان داده این است که (حتی در قالب انسانی) جز وسوسهی انسان تسلط دیگری بر انسان ندارد. حال ممکن است این وسوسه با وعده دادن یا ترساندن از فقر یا غفلت از خدا یا زیبا جلوه دادن کارهای ناپسند و ... باشد که در همهی این موارد انسان به ارادهی خود، نظرات شیطان را میپذیرد و به گمراهی کشانده میشود.
جدایی از شیطان منظور از ظاهر شدن شیطان این نیست که از ماهیت حقیقی خود خارج میشود و تغییر ماهیت دهد؛ بلکه منظور آن است که در قوه حس و ادراک انسان به صورتهای مختلفی محسوس میشود، بدون این که تبدل ماهیتی صورت گیرد.
در مقابل جمعی از مفسران از آیه: «إنّه یریکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم؛ (اعراف آیه ۲۷.) در حقیقت او (شیطان) و قبیلهاش شما را از آن جا که آنها را نمیبیند، میبیند» غیر قابل رؤیت بودن شیطان و جن را استنباط میکنند و میگویند: معلوم میشود که آدمی نمیتواند شیطان را با شکل و صورت خودش ببیند.
ظاهراً منافاتی بین این دو دیدگاه و دو رویکرد وجود ندارد، چون مراد آیه شاید عدم رؤیت شیطان، مربوط به صورت واقعی او باشد؛ یعنی کسی شیطان را به صورت واقعیش نمیبیند، اما شیطان ممکن است به صورت انسان ناپاک و یا موجودی دیگر نمودار گردد و برخی او را بینند، اما در عین حال از بعضی روایات معلوم میشود که انبیا (علیهم السلام) ابلیس را به صورت واقعیش دیدهاند. (تفسیر نمونه، ج. ۷، ص. ۲۰.)
شیطان نه تنها به صورت پیامبر و امامان ظاهر نمیشود، بلکه به صورت شیعیان پاک و اولیای الهی هم ظاهر نمیشود. رسول خدا فرمود: شیطان در صورت من درنیاید و نه در صورت احدی از اوصیایم و نه در صورت احدی از شیعیان.
امّا این که شیطان یا جن از اسرار درون آدمی و نیت و قصد او خبردار باشد که مثلاً فردا چه کاری قصد دارد، انجام دهد؛ هرگز چنین علم و احاطه علمی ندارد. در هیچ جایی چنین ادعایی نشده به خصوص این که این گونه امور از مصادیق علم غیب است. علم غیب را غیر از خدا و برخی بندگان پاک او (انبیا و اولیا) که از خداوند دریافت نمودهاند، کسی دیگر نمیداند. شیطان هرگز چنین قدرت و صلاحیتی ندارد که از آن گونه امور خبردار شود.
البته شیطان نمیتواند به صورت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و پیامبران دیگر ظاهر شود.
رسول الله فرمود: «هر کس که مرا در خواب ببیند، پس مرا به واقع دیده است، زیرا شیطانبه من تشبیه پیدا نمیکند و به شکل من ظاهر نمیشود». (محدث قمی، سفینة البحار، ج. ۱، ماده شطن، ص. ۶۹۹.) نیز روایت شده که شیطانی است «مذهّب» نام که بر هر صورتی ظاهر میشود، مگر در صورت پیامبر و وصی پیامبر.
شیطان نه تنها به صورت پیامبر و امامان ظاهر نمیشود، بلکه به صورت شیعیان پاک و اولیای الهی هم ظاهر نمیشود. رسول خدا فرمود: شیطان در صورت من درنیاید و نه در صورت احدی از اوصیایم و نه در صورت احدی از شیعیان». (شیخ صدوق، امالی، مجلس یازدهم، ح. ۱۰.)