به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، «بنر شهرداری» میآید و در معابر جا خوش میکند. بنری که عملا علیه سبک زندگی ایرانی – اسلامی بود و با کمال تاسف از بودجه بیتالمال برای تیشه زدن به ریشه بهترین شکل حجاب استفاده شد.
در یک فیلم شبکه خانگی! یکی از زشتترین و کثیفترین مسایل جنسی (که از آن با عنوان ضربدری یاد میشود) مطرح میشود. آری یک فیلم شبکه خانگی! که ظاهرا باید مناسب برای نمایش در بین اعضای خانواده تهیه شود.
لایحه حق تحصیل آن هم در زمانی که تورم چون زنگی مست تیغ کشیده در پی مردم میدود! حق تحصیل در زمانی که افزایش دو سه برابری اجاره بها عملا برای بسیاری از خانوادهها پیدا کردن خانهای دیگر پس از اتمام قرارداد را غیرممکن کرده است، لایحه حق تحصیل برای همه البته به جز «بورسیه ها»!! بورسیههایی که تا ابد به عنوان لکه ننگی بر دامن حاشیه سازان و هوچی گران سیاست زده خواهد ماند.
نطقهای انتحاری در مجلس. توسط نمایندگانی که در ساختار نظام جمهوری اسلامی به اینجا رسیدهاند ولی اکنون «نام و نان» را در ژست گیری اپوزیسیونی میبینند!
نطقهای انتحاری با حرفهای صدمن یه غاز! که رفع حصر را عامل بهبود اوضاع اقتصادی مردم عنوان میکنند و اگر حرف «صد من یه غاز» نیست پس یعنی اقتصاد و معیشت جامعه توسط عدهای گروگان گرفته شده است؟!
خطر مسخ رسانهای؛ مراقب مطالبات خود باشید
و بسیاری مطالب دیگر که بر «حاشیه سالاری» این روزهای جامعه ما خاصه بخش رسانههای مکتوب و نوشتاری دلالت دارد. نشریاتی که غالب آنها در اختیار «هممیهن»نانی است که متاسفانه منافع ملی و اقتصاد و معیشت مردم را فدای سیاست بازیهای خود مینمایند.
و اگر این فضا به مدد تاخت و تازهای طیف موسوم به اصلاحطلب فراهم نمیشد قطعا اکنون با هدف کمک به دولت برای اصلاح امور و بهبود شرایط اقتصادی مطالبهگری صورت میگرفت. برای نمونه نشریات این طیف و نمایندگانشان در لیست امید مجلس نه تنها با سؤال از رئیسجمهور در ۵محور اقتصادی همراهی نکردند بلکه علیه آن تیغ کشیدند و فرمان تاختن بر آن صادر شد.
نکتهای دیگر موضوع استیضاح وزرای کار و اقتصاد است. چندهفته از استیضاح آن وزرا گذشته در شرایط جنگ اقتصادی که در آن قرار داریم هنوز برای این وزارتخانهها وزیر معرفی نشده است. همچنین وقتی سؤالهای مجلس اعلام وصول شد آقای روحانی یک ماه وقت داشت تا در مجلس حاضر شود و «برنامه های» دولتش را حول محور سؤالهای مجلس بگوید. اما متاسفانه هیچ برنامهای از سوی دولت ارائه نشد.
عبدالرضا مصری، نماینده مردم کرمانشاه و از اعضای فراکسیون نمایندگان ولایی همین اواخر در مصاحبه با کیهان گفته بود: «نیاز آن است که از طرف دولت برنامه اجرایی و عملیاتی ارائه شود. متأسفانه در روز سؤال از رئیسجمهور ما برنامهای از ایشان دریافت نکردیم. زیرا وقتی نمایندگان سؤال میکنند، فرصت زیادی وجود دارد که دولت بنشیند و برنامههای جمعبندی شده خود را ارائه دهد، از برنامههای آینده خود برای حل مشکلات بگوید و اگر نیازی به کمک مجلس دارد، آن را طرح کند اما متأسفانه ما آن روز چیزی به این صورت ندیدیم.»
حاشیههای هیپنوتیزمکننده!
حاشیه چیست؟ متن کدام است؟ میتوان گفت حاشیه آن چیزی است که در نسبت با یک متن تعریف میشود. این نسبت در تلاش برای جلب نگاهها و هوش و حواسها تعریف میشود. چه وقتی برای جلب نگاه دیگران تلاش میشود؟ نخست وقتی واقعا چیزی برای ارئه دارید. حالت دوم وقتی است که واقعا چیزی برای ارائه ندارید! بلکه هدف شما تنها این است که با جلب توجه حواسها را از جایی دیگر پرت کنید.
حاشیه مانند نگارگریهای دورتادور صفحات یک کتاب است. این تذهیبها هر چقدر هم که ظاهرا زیبا باشند اما آنها هدف نیستند. به عبارتی متنی که در میانه صفحات قلمی شده ماهیت کتاب را مشخص میکنند. این یعنی اصلیترین وظیفه دولت موضوع معیشت و اقتصاد جامعه است. این سه سال باقی مانده نیز به سرعت خواهد گذشت و در پایان ۴سال دوم آنچه دولت برای بهبود شرایط اقتصادی انجام داده به عنوان متن مورد قضاوت مردم قرار خواهد گرفت. آن وقت کسی تکرار کردن تصریحهای قانون اساسی (حق تحصیل برای همگان) در قالب چیزی به نام حقوق شهروندی را به عنوان نمونهای از عملکرد موفق دولت برای بهبود اوضاع نخواهد خواند.
دولت باید توجه کند که در شرایط عادی اقتصاد و معیشت برای مردم بسیار مهم است دیگر چه برسد به شرایط این ماهها و روزها. اقتصاد و معیشت همان متن است. متنی که در نهایت تعیینکننده است به این معنا که شعر و شعار در قالبهای مثلا حقوق شهروندی مشکل عدم نظارت دولت را بر تورم افسار گسیخته حل نمیکند. اینکه میگوییم «ظاهرا حقوق شهروندی» به این خاطر است که حتی این لوایح آنقدر دست خالی هستند که روزنامههای زنجیرهای برای عظیم نشان دادن آنها به دروغگویی روی آوردهاند.
دروغگویی مدعیان اصلاحطلبی
با نگاهی به مطبوعات زنجیرهای این پرسش به ذهن میرسد که مگر اقلیتهای دینی در ایران حق تحصیل نداشتهاند؟ یا اینکه این پرسش به ذهن میرسد که مگر پس از چهل سال از گذشت انقلاب ما هنوز قانونی در مورد حقوق ملت در تحصیلات نداریم؟
روزنامه اعتماد در یادداشتی عجیب به موضوع لایحه پیشنهادی معاون حقوقی رئیسجمهور پرداخته است، عجیب از این بابت که یادداشت مذکور چنان نگاشته شده که انگار در ایران، پیروان ادیان الهی (مسیحی، کلیمی، زرتشتی) حق تحصیل نداشتهاند. دروغگویی رسانه مدعی اصلاحطلبی تاسف بار و حیرتانگیز است. آنها برای آنکه یک لایحه را عظیم نشان دهند ضمن دروغگویی منافع ملی را نیز به راحتی قربانی میکنند.
در یادداشت این روزنامه مدعی اصلاحطلبی آمده است: «دیروز لایحه پیشنهادی معاون حقوقی ریاستجمهوری درباره برخورداری همگان از حق آموزش عالی در دولت تصویب شد»!
همین سطر ابتدایی طوری نوشته شده که انگار تاکنون چنین حقی وجود نداشته است. سپس در ادامه این یادداشت با صراحت بیشتری باب خلاف واقع گویی را میگشاید: «لازم به ذکر است که کسب علم و دانش مورد تاکید و توجه دین اسلام است و هیچ موردی هم سراغ نداریم که در دین اسلام گفته شده باشد فقط مسلمانان باید درس بخوانند. فرا گرفتن علم و دانش برای همه لازم است بنا به تاکید این فرموده که «اطلبو العلم ولو بالصّین» و به این معنا که اگر در چین هم علم و دانش یافتید باید دنبال آن بروید. بنابراین محروم کردن افراد از ادامه تحصیل آن هم به دلیل اینکه آنها یهودی، مسیحی یا زرتشتی هستند کار درستی نیست»!!
کار درستی نیست!
ملت ایران از این روزنامه زنجیرهای و همچنین نویسنده یادداشت که با کمال تاسف نماینده مردم پاکدشت در مجلس است تشکر میکند که در توضیح لایحه دولت گفتند که ممانعت از تحصیل مسیحیان یا یهودیان یا زرتشتیان کار درستی نیست!!
چنان نوشتهاند «کار درستی نیست» که انگار ۴۰سال است راه غلطی در موضوع آموزش اقلیتها طی شده و حالا ایشان میخواهند بگویند باید جلوی این مسیر غلط گرفته شود!! اگر این نماینده مجلس که قلم به مدح لوایح دولت ساخته گشوده و چنین در این باره عنان اختیار از کف داده در خیابانهای محلههایی که هموطنانمان از اقلیتهای دینی در آنها حضور دارند قدم میزد حتی مدارس ویژه آنها را میدید.
اگر این نماینده و روزنامه اعتماد در پاسخ بگویند که منظور از آن جمله که جلوگیری از تحصیل پیروان ادیان دیگر تنها بیان این بوده که چنان روشی غلط است باید در پاسخ گفت: در کشوری مثل ایران که قانون اساسی آن به حقوق همه پیروان ادیان الهی به تحصیل علم صحه گذاشته و هیچ فردی نه در میان مسئولان و نه در میان کارگزاران نظام به خلاف این قایل نیست و مهمتر آنکه عملا این حق اجرا میشود دیگر بیان جملهای به آن صورت که در یادداشت اعتماد آمده برای چیست؟!
قانون اساسی چه میگوید؟!
قانون اساسی کشور در اصل سیام تاکید میکند: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور بطور رایگان گسترش دهد.»
البته اصل دوازدهم نیز در رابطه با حقوق اقلیت آورده است: « دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است و این اصل الی الابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند و در هر منطقهای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.»
اصل سیزدهم نیز تاکید کرده است: «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.»
آقای رئیسجمهور مراقب چاه اصلاحات باش!
دوره اصلاحات با چالشهای همواره آن برای کشور شناخته میشود. شاید هیچ کشوری مانند ایران در جهان پیدا نکنید که مثلا شخصی در فرایند یک نظام مراتب ترقی را طی کند و هم زمان که بر کرسی ریاست یا معاونت یا مدیریت تکیه زده به اپوزیسیون نظام بدل گردد!تزی که بیشتر سالهای دولت اصلاحات از سوی تئوریسینهای آن دنبال میشد و در قالب ایدههای مختلف به رئیسدولت وقت پیشنهاد میگردید «توسعه سیاسی» بود.اما هر چه به پایان ۸ساله اصلاحات نزدیکتر شدیم پشیمانی از پافشاری بیش از حد تنها بر توسعه سیاسی بیشتر شد. برخی از صاحب نظران این طیف در سالهای پایانی با انتقاد از توجه بیش از اندازه به توسعه سیاسی و به تبع آن غفلت از «توسعه اقتصادی» این موضوع را پاشنه آشیل اصلاحطلبان دانستند. آقای روحانی به خوبی آن دوران را به یاد دارد. او خود در آن دوران مسئولیت داشته و از روند آنچه بر کشور و نظام قصد تحمیلش را داشتند کاملا باخبر است. سرگرم بازیهای سیاسی شدن و سیاست بازی و حزب زدگی برای مردم آب و نان نمیشود و برای دولت نام نیک نمیآورد.
یک داستان تخیلی اما شیرین
تصور کنید اگر خروجی جلسه هیئت دولت به جای لایحه آزادی تحصیل چیزی دیگر بود. تصور کنید به جای لایحه مذکور لایحه دولت چیزی دیگر بود. مثلا اینکه ناگهان در اخبار میدیدید یا میخواندید که دولت در لایحهای جامع به آشفته بازار بیسر و سامان «مسکن» و خانه پرداخته است.
دولت در این لایحه به منظور حمایت از مستاجرین حداقل سالهای قرارداد را ۲سال ذکر کرده و برای نقره داغ کردن سودجویان خانههای خالی در سطح کردن اجرای مالیات سنگین بر خانههای خالی را آن هم به صورت تصاعدی در هرسال به زودی اجرا خواهد کرد.همچنین تصور کنید در این طرح دولت راهکاری برای تعیین اجاره بها اندیشیده تا دیگر یک صاحب خانه بیانصاف در پایان قرارداد ناگهان اجاره بها را بیش از دو برابر افزایش ندهد.
اما شیرینترین بخش این تصورات آنجاست که در اخبار به جای لایحه تحصیلی شنیده بودید که دولت در همین یکی دو هفته پیش رو کار ساخت خانههایی را که در قالب طرح «امید» تعریف کرده آغاز خواهد کرد. در واگذاری این خانهها به زوجهای جوانی که تازه ازدواج کردهاند نیز دولت راهکارهای حمایتی بسیاری اندیشیده است.تبدیل کردن اینگونه تصورات به واقعیت و پاسخ به مطالبات برحق مردم، کاری محال نیست، اول باید از غرب دل کند و سپس آستین همت بالا زد. مدیران غربزده و خسته، در پناه نارنجکهای دودزا و حاشیهساز، به سوءمدیریت خسارتبار خود ادامه میدهند.