به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، با اینکه سالها است مقام معظم رهبری سیاست های اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کرده اند اما متاسفانه باید گفت توجه چندانی از سوی نهادهای تصمیم گیر نسبت به این بازآرایی اقتصاد کشور بر اساس این سیاست ها نشده است و نهادهای اجرایی عموما فعالیتهای عادی خود را به عنوان اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی معرفی میکنند.
با نگاهی به تحقیقات صورت گرفته در این حوزه می توان دریافت که متاسفانه هنوز نگرش دقیق و علمی در خصوص سیاست اقتصاد مقاومتی وجود ندارد، بنابراین ظاهرا نیاز است تا این سیاستها بازتعریف شود تا هم قشر دانشگاهی و فرهیخته و هم مسئولان اجرایی نسبت به سیاست های اقتصاد مقاومتی آشنایی عمیق تری پیدا کنند.
در همین رابطه با سید مهدی علوی نیا یکی از کارشناسان حوزه مهندسی سیستم های اقتصادی گفتوگو کردیم که در ادامه متن این گفت و گو را در خصوص اقتصاد مقاومتی و تجربه جهانی آن ملاحظه میکنید.
لطفا یک تعریف دقیق از اقتصاد مقاومتی بفرمایید تا مشخص شود که این سیاستها که از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده است از منظر شما چه تعریفی دارد؟
علوی نیا: وقتی ریشه اقتصاد مقاومتی را میخواهیم بررسی کنیم در پیش پا افتاده ترین کار سراغ اینترنت می رویم و کلمه اقتصاد مقاومتی را در اینترنت جستجو میکنیم.
سایت اطلاع رسانی ویکی پدیا در خصوص اقتصاد مقاومتی گفته است: «روشی برای مقابله با تحریمهای اقتصادی علیه یک منطقه یا کشور تحریم شده جهت کمترین وابستگی به خارج از کشور در خصوص نیازهای اساسی و راهبردی است در شرایطی که صادرات و واردات هیچکدام برای آن مجاز نمیباشد.
معمولاً دولتهایی که به لحاظ سیاسی فاقد دموکراسی یا دارای دموکراسی ضعیف و از نظر اقتصادی دارای اقتصاد وابسته و تک محصولی هستند پس از مواجه شدن با بحرانهای اقتصادی و تهدید به تحریم به سمت اقتصاد مقاومت و مقاومسازی نظام اقتصادی حرکت میکنند.»
فرض کنید من به عنوان دانشجو یا یک محقق و حتی یک شهروند عادی بخواهم در مورد اقتصاد مقاومتی تحقیق کنم ببینید چه چیزی بدست میآورم؛ ببینید ویکی پدیا با چه تعریفی این سیاست اقتصادی را معرفی کرده است.
در ادامه گفته شده است: «اصطلاح اقتصاد مقاومتی اولین بار در سال ۲۰۰۷ پس از محاصره غزه توسط اسرائیل که مواد غذایی و نهادههای اولیه برای تولید و پیشرفت اقتصادی را نداشت به وجود آمد و در ایران هم رهبر انقلاب آن را جهت مقابله با تحریم ها مطرح کرده است.»
خب با این تعاریف، اقتصاد مقاومتی یک تزی است که در زمان فلاکت اقتصادی و سیاسی باید اجرایی شود. متأسفانه باید گفت درک عموم مردم و حتی دانشگاهیان و افراد فرهیخته از اقتصاد مقاومتی صرفاً اقتصاد پدافندی است در مقابل تحریمهای ناعادلانه که این ظلمی بر اقتصاد مقاومتی است.
من مدلها و سیستم های مختلف اقتصادی را مطالعه کردم و دیدم محدود کردن اقتصاد مقاومتی به استراتژی صرفا پدافندی و به عبارتی دیگر تعریف ویکی پدیا گونه از اقتصاد مقاومتی اشتباه است و به نوعی می توان گفت که کاملا قلب واقعیت کرده اند و یکی از به روز ترین سیاست های اقتصادی را چنان سیاه نمایی می کنند که مخاطب را کاملا از درک واقعیت مطلب دور می کنند.
خوب. تا اینجا مشخص شد که اقتصاد مقاومتی چه چیزی نیست. حالا بخش ایجابی بحث را بفرمایید. یعنی از نظر شما اقتصاد مقاومتی واقعا چیست؟
تز اقتصاد مقاومتی و یا همان مقاوم کردن یک سیستم اقتصادی عبارت است از اینکه که در یک بنگاه اقتصادی و یا در یک ساختار کلان اقتصادی همچون اقتصاد ملی یک کشور، ساختار و مدل اقتصادی را آنچنان طراحی، باز تعریف و بازسازی کنیم که متغیرهای کلیدی اقتصاد بتواند در مقابل تکانههای ناخواسته و حتی خواسته یا همان تعمدی، حداکثر کارایی خود را بدون از دست دادن تعادل سیستم حفظ کنند و یا حداقل نقطه تعادل جدیدی برای سیستم اقتصادی با کمترین خطای حالت ماندگار باز تولید شود. البته باید توجه کرد که هر چه قدر این نقطه تعادلی جدید در کمترین زمان ممکن حاصل شود بهتر است.
اگر اجازه بدهید با مثالی این مدل اقتصادی را بیشتر توضیح بدهم. در یک بنگاه اقتصادی تولیدی اگر در مسیر خط تولید به دلیل یک اشکال فنی در یکی از ماشین آلات خط تولید متوقف شود در این صورت قطعا در عرضه محصول و تعهدات آن بنگاه نسبت به مشتریان نیز خلل وارد خواهد شد لذا اگر این بنگاه اقتصادی مدل کسب و کار خود را بر اساس مدل مقاومتی طراحی کرده باشد می تواند تاثیرات منفی این تکانه های ناخواسته را در کسب و کار خود به حداقل برساند اما در غیر این صورت صدمات زیادی خواهد دید.
خوب، یکی از راهکارهای مقاوم کردن این است که این بنگاه اقتصادی از قبل، پیش بینی های لازم را برای مقابله با این تکانه داشته باشد و اقدامات پیشگیرانه همچون تامین قطعات یدکی ماشین آلات از قبل و یا حداقل، جبرانی در زمان وقوع تکانه (مانند وجود محصول اضافی در انبار برای جبران افت تیراژ البته با انبار گردانی درست) را بتواند انجام دهد. در نتیجه انعطاف پذیری سیستم اقتصادی آن بنگاه در مقابل تکانه ها بیشتر می شود این دست اقدامات را مقاوم سازی می گویند.
بررسی ها مطالعات بین المللی نیز ظاهرا در خصوص اقتصاد مقاومتی وجود داشته و ظاهرا این بررسی ها خلاف آن چیزی است که عموما به ما گفته میشود...
علوی نیا: در این باره پروفسور بوتلز استاد اقتصادهای محلی در دانشگاه پنسیلوانیا نوشته: «منظور از اقتصاد مقاوم این است که اقتصاد بتواند در مقابل تکانهها مقاومت کند که این بحث باز میگردد به دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی و در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ مخصوصاً در سال ۲۰۰۸ که بحران مالی جهانی رخ داد این بحثها از محافل دانشگاهی به مراکز تصمیمگیری اقتصادی تسری یافت.»
وقتی که در مراکز علمی کشورهای غربی و آمریکا در خصوص استراتژیهای مقاوم سازی اقتصاد کار می شود صحبتی از غزه و اقتصاد تک محصولی نیست اما وقتی به ایران می رسد و می خواهد این سیاست ها را اجرایی کند اقتصاد مقاومتی می شود اقتصاد فلاکت.
جالب است بدانید در سال 2010 میلادی در یک مجله تخصصی معتبر اقتصادی با نام اقتصاد و جامعه که دارای نمایه ISI با ضریب تاثیر بالایی هم است مقاله ای با عنوان انعطاف پذیری اقتصاد مناطق به قلم محققین دانشگاه آکسفورد به چاپ رسید. در این مقاله تاثیر اجرا و عدم اجرای استراتژی عدم وابستگی به اقتصادهای خارجی که یکی از اصول افزایش مقاومت اقتصادی است در دو منطقه سوانسی و کمبریج را مورد بررسی قرار داده است که بعدا در مورد این تحقیق بیشتر صحبت خواهم کرد.
مقاله دیگری وجود دارد که در آن گفته شده است که در سال ۲۰۰۸ وقتی مشکلات اقتصادی در آمریکا رخ داد اشتغال در ایالتهایی که بر اساس بنگاه های بزرگ شکل گرفته بودند نسبت به ایالت های که اشتغال آنها بر اساس بنگاه های کوچک اقتصادی و خوداشتغالی شکل گرفته بود بیشترین آسیب را دیدند. به عبارتی دیگر ایالتهایی که در آنها اقتصاد بر اساس مشارکت حداکثری مردم و با استفاده از توانمندی مردم شکل گرفته بود از تنش های اقتصادی سال 2008 مصون تر بودند تا ایالت هایی که اقتصاد آنها مبتنی بر بنگاه های کلان اقتصادی شکل گرفته بود و به این جمع بندی رسیده اند که اقتصادهایی که بر توان داخلی و مردمی تکیه دارند در مقابل تکانه ها مقاومتر هستند.
لذا حرف من این است که اقتصاد مقاومتی برای خودشان خوب است اما وقتی به ایران میرسد میگویند این اقتصاد برای دولتهای رانتی و دولتهای با نبود دموکراسی است. پس اینجا یک بیانصافی رخ داده است چون در واقع اقتصاد مقاومتی حتی در غرب هم دارای مبانی علمی است.
بررسیهای اولیه نشان می دهد که سیاست اقتصاد مقاومتی تنها مربوط به اقتصاد کلان نیست و می توان این سیاست را در اقتصاد خرد و حتی بنگاه های اقتصادی نیز پیاده کرد.
علوی نیا: بله. بنگاههای اقتصادی خرد هم باید اقتصاد خودشان را مقاوم کنند. ببینید من تولید کننده محصولی هستم من باید به گونهای مدیریت کنم و مدلی برای کسب و کار خود تعریف کنم که تکانههای اقتصادی ناخواسته به بنگاه من زیانی وارد نکند و یا تأثیرشان حداقل شود. حتی در زندگی روزمره هم تدبیر اقتصادی داشتن به نوعی همین معنا است.
سیاستهای اقتصاد مقاومتی از چه زمانی رسما به عنوان یک تز اقتصادی مطرح شد؟
علوی نیا: این موضوع از دهه ۷۰ مطرح شده و بعد از بحرانهای مالی ۲۰۰۰ جدیتر شده است. مطلب دیگر این است که گفته شده در برابر تحریمها. در صورتی که تکانه فقط تحریم نیست تکانه میتواند ناشی از بلایای طبیعی یا حتی ناشی از سایر بخش های جامعه مانند تغییرات نرخ رشد جمعیت باشند. به عنوان مثال وقتی رشد اقتصادی یک کشور را در نظر میگیریم این رشد اقتصادی تابعی است از سایر متغیرها مانند جمعیت، سرمایهگذاری، فناوری و سایر متغیرها.
در ایران قبل از انقلاب در سال 1345نرخ رشد جمعیت 2.8 درصد در سال بود و این رشد در سال 1350 به 3.3 درصد رسید با اعمال سیاست کنترل جمعت نرخ رشد جمعیت تقریبا با همین آهنگ پیش رفت بعد از پیروزی انقلاب نیز نرخ رشد جمعیت در سال 1357 از میزان 3.5 به عدد4.1 درصد در سال 1363 رسید. باز مجددا سیاست دولت بر کنترل رشد جمعیت متمرکز شد و نرخ رشد جمعیت در سال 1380 به 1.2 درصد رسید اما متاسفانه در چند سال اخیر با وجود سیاست افزایش جمعیت، باز نرخ رشد جمعیت چندان مطلوب نیست و به میزان 1.1 درصد است.
پس این تواتر در نرخ رشد جمعیت یک تکانهای است که میتواند رشد اقتصادی ما را تحت تاثیر قرار دهد. رشد جمعیت میتواند در سایر بخشها همچون آموزش، مسکن، بهداشت و نظام سلامت و حتی ساختارهای اجتماعی و فرهنگی کشور نیز تاثیرات مثبت و یا منفی داشته باشد که مثبت و یا منفی بودن این تاثیرات فقط به سیاست گذاری و عملکرد مسئولین ما بستگی دارد.
فی المثل اگر دولتمردان ما از نظریههای اقتصاد مقاومتی در سالهای گذشته بهره میگرفتند و تاثیر تکانه تغییرات نرخ رشد جمعیت را در همه بخش ها بالاخص بخش اقتصاد و اشتغال چندین سال قبل پیش بینی می کردند به جای آنکه ما مشکلی به نام اشتغال جوانان، مشکل مسکن و ازدواج داشتیم هم اکنون جوانان این کشور می توانستند به عنوان یک متغیر شتاب دهنده مثبت برای اقتصاد کشور عمل کنند منتها لازمه این کار نگرش عالمانه و دقیق به اقتصاد و افزایش ظرفیت آن از سالهای قبل بود.
حرف من این است که کافی بود در یکی دو دهه قبل ما این تکانه اقتصادی ناشی از رشد جمعیت در بین سالهای 1355 تا 1365 را در برنامه های آتی اقتصادی خود پیش بینی می کردیم و با بهره گیری از اصول مقاوم سازی اقتصاد می توانستیم بهترین فرصت ها را خلق کنیم.
وقتی یک تکانه در اقتصاد رخ می دهد، اقتصاد ما چند نوع رفتار میتواند از خود نشان دهد. اگر مدل اقتصاد ما منبعث از نظریه های مقاوم سازی نباشد تکانه می تواند عملکرد ما را تضعیف کند؛ همچنین اگر این تکانه خیلی زیاد باشد چه بسا اقتصاد ما نتواند آن را در خود هضم کند و شرایط اقتصادی ما را بسیار بدتر کند و چه بسا رشد اقتصادی ما را منفی کند اما اگر اقتصاد ما مبتنی بر نظریه های اقتصاد مقاوم باشد قطعا میتواند این تکانه را در خودش هضم کند و به حالت پایدار قبلی بازگردد.
با این شرایط تکانه های اقتصادی می تواند داخلی و خارجی باشد. این شامل تکانههای ناشی از تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای داخلی کشورها هم میشود؟
علوی نیا: بله. برخی از تکانهها خواسته هستند مثلاً یک کشور میآید برای افزایش تولید و حمایت از صادرات نرخ برابری ارز را دستکاری می کند و با این کار نرخ رشد اقتصادی و GDP و سایر شاخص های اقتصادی هم تحت تاثیر قرار می گیرند و چه بسا تاثیرات منفی از این تکانه بگیرند. اما این تاثیرات گذرا است و بعد از سپری شدن حالت گذار، سیستم به حالت پایدار با عملکرد و نقطه تعادل بهتری می رسد و رشد اقتصادی بالاتری را میتوانیم شاهد باشیم. اما قبل از اینکه نرخ برابری ارز را دستکاری کنند همه سیگنالهای اقتصادی را رصد و تحلیل کرده و بررسی میکنند که این تغییر در یک متغیر اقتصادی چه تاثیراتی بر سایر متغیرها خواهد گذاشت. به عبارت دیگر حاشیه حالت پایدار مدل اقتصادی چقدر است. لذا میزان و زمان این تکانه خواسته یا همان تعمدی بدست می آید.
به عبارت تخصصی تر میزان مقاوم بودن متغیرهای کلیدی اقتصاد به تغییرات نرخ برابری ارز محاسبه می شود و رفتار این متغیرها از قبل شبیه سازی و تحلیل می شود و در نهایت در فضای حالت متغیرهای اقتصادی با توجه دینامیک سیستم، بهترین نقطه اعمال تکانه تعیین می گردد. لذا می بینیم ایده اقتصاد مقاومتی نه تنها در حالت ناخواسته بلکه در حالت خواسته هم باید پیاده شود.
به عبارتی دیگر مدل اقتصاد مقاومتی یک مدل پویا و مبتنی بر راهبرد تطبیقی و هوشمند است در این مدل، وضعیت متغیرهای اقتصادی در وضعیت فعلی رصد می شود، تکانه ها پیش بینی و شناسایی می گردند و برای اینکه ساختار اقتصادی با کمترین هزینه، حداقل تاثیرات از تکانه ها را پذیرا باشد و با وضعیت جدید مدل باید هوشمندانه تطبیق پیدا کند تا در مقابل تکانه ها انعطاف لازم را داشته باشد.
در بخشی از صحبتهایتان به تجارب جهانی و مطالعه انجام شده در انگلستان اشاره کردید. لطفا در این خصوص بیشتر توضیح دهید.
علوی نیا: بی تعارف بگویم اقتصاد مقاومتی در ادبیات اقتصادی ما تنها در حد شعار بوده و هست اما غربیها به جای شعار و برگزاری همایش های نمایشی به صورت نهادینه تحقیق می کنند و در سیاست های اقتصادی خود به یافته های علمی عمل میکنند در مقاله مذکور تاریخچه ۴۰ تا ۵۰ سال اقتصاد کمبریج و سوانسی را مورد مطالعه قرار دادند.
سوانسی یک منطقهای است که معدن زیاد دارد اما مسئولین و تصمیم گیران آن منطقه به منظور سازماندهی مجدد و اقتصاد محلی تمام معادن خود را تعطیل واعلام کردند که اقتصاد خود را به جای معدن بر پایه فناوریهای نوین در حوزه الکترونیک با استفاده از سرمایه گذاری های خارجی بنا خواهند کرد و از شرکتهای خارجی در این حوزه همچون سونی خواستند که ضمن سرمایهگذاری کارخانجات مدرن را در منطقه سوانسی احداث کنند. اما در همان زمان مسئولین منطقه کمبریج گفتند درست است که میخواهیم اقتصادمان را بازسازی کنیم اما برای این کار از پارکهای فناوری و ظرفیت های دانشگاهی محلی باید استفاده کنیم. لذا باور داشتند که اولا رشد اقتصادی باید درون زا باشد و ثانیا از پتانسیل های خود کمبریج باید بهره گرفت و به نوعی سازماندهی اقتصاد خود را منوط به سرمایه گذاری و ورود تکنولوژی وارداتی نکردند.
در هر دو منطقه کارها علی الظاهر خوب پیش می رفت و حتی رشد اقتصاد سوانسی بهتر از کمبریج بود. در این شرایط در اوایل دهه ۹۰ میلادی یک بحران و تکانه اقتصادی رخ داد. در پی این بحران اقتصادی نرخ بیکاری در سوانسی به شدت افزایش یافت و شاخص های اقتصادی آن منطقه شدیدا افت پیدا کرد. اما در منطقه کمبریج داستان از قرار دیگر بود و مانند سوانسی نبود. درست است که در کمبریج هم شاخص های اقتصادی تحت تاثیر این تکانه قرار گرفت اما در درجه اول میزان افت شاخص ها کمتر بود و در ثانی برای چندین سال پیاپی اقتصاد سوانسی تحت تاثیر این تکانه بود اما منطقه کمبریج توانست در زمان کوتاه تری تاثیرات این تکانه را جبران کند و به نقطه تعادل برسد.
چون اقتصاد منطقه کمبریج با توجه به شاخص ها و تکنیک های اقتصاد مقاوم یعنی درون زا بودن، توجه به ظرفیت های داخلی و اقتصاد دانش بنیان و نه وارداتی شکل گرفته بود. لذا کمترین آسیب را از تکانههای اقتصادی دید اما در سوانسی همانطوری که گفتم ماجرا به گونه دیگری بود.
در خصوص نظریه مقاوم سازی اقتصاد و تکنیک های آن در سال های اخیر کارهای تحقیقی و عملیاتی زیادی انجام شده است فقط کافی است به زبان لاتین کلید واژه های تخصصی را در اینترنت جستجو کنید در سایت بانک جهانی مقالات و گزارش های متعددی در این خصوص آورده شده است.
وقتی این تعاریف و این عملکرد را در کنار عملکرد داخلی خود قرار می دهیم آیا به نظر شما توانستیم در عمل به اقتصاد مقاومتی موفق باشیم؟
علوی نیا: ما متاسفانه هیچ وقت به این فکر نبوده ایم تا اینکه این بحث توسط مقام معظم رهبری مطرح ش.د اساسا اقتصاد ما بر پایه نفت شکل گرفته است. البته بعد از انقلاب، اقتصاد بدون نفت و حرکت به سمت وابستگی کمتر به منابع نفتی مطرح شده است که این تفکر بسیار خوب است اما متاسفانه هنوز درآمدهای نفتی در سبد بودجه کشور بالاخص منابع ارزی نقش عمده ای دارد.
با هر بار گران شدن نفت و تزریق پول به اقتصادمان به دلیل مدیریت ناصحیح دچار بیماری هلندی در اقتصاد شدهایم و با ارزان شدن نفت و کاهش منابع ارزی به سمت سیاست انقباضی روی آوردهایم. به قول یکی از مسئولین ما پولدار هستیم ولی پول دار بودن نه تنها کافی نیست حتی به دلیل عدم مدیریت صحیح و تدبیر باعث بیماری اقتصاد ما شده است. مگر در دولت آقای احمدی نژاد کم پول نفت وارد چرخه اقتصاد ما شد؟ پس چرا در سالهای پایانی دولت ایشان اقتصاد ما باز وضعیت خوبی نداشتۀ فیل های سفید در اقتصاد ما واقعاً منابع مالی ما را بلعیده و بلای تن رنجور اقتصاد ما شده است. چرا ملاحظات سیاسی و باندبازی های حزبی باید در هنگام تعریف، مکان یابی و اجرای پروژه های اقتصادی بر مطالعات کارشناسانه و علمی رجحان پیدا کند؟ مگر اقتصاد ما چقدر توانمند است که بنا به آمار و گزارشهای موجود بیش از 700 هزار میلیارد تومان از منابع مالی کشور در 76 هزار پروژه نیمه تمام کشور معطل بماند؟ پروژههایی که با گذشت زمان مستهلک میشوند. آیا این نشان از اقتصاد موفق و پویا است یا بیانگر بی برنامگی ما است؟!
اقتصاد مقاومتی و بهره گیری از نظریه های جدید علمی که هیچ! حتی اقتصاد ما از مدیریت متعارف اقتصادی در عذاب است . ما با وجود نفت اساسا چه نیازی به این بحث ها داریم! بلی داستان اقتصاد ما متاسفانه پرغصه است.
صنایع مختلف سابقه چندین دهه در کشور دارند سابقه صنعت خودروسازی به بیش از 50 سال می رسد. صنعت نفت به بیش از یکصد سال. اولین کارخانه نساجی در ایران در سال 1304تاسیس شد و سایر صنایع هم بدین ترتیب سابقه طولانی در کشور دارند و با این سوابق ما باید در بخش صنعت در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم .چرا خودروسازی تویوتا با سابقهای 20 سال بیشتر از ما به این جایگاه در صنعت خودرو سازی رسیده است که در بیش از 170 کشور جهان مشتری دارد اما صنعت خودروسازی ما به چنان جایگاه رفیعی رسیده است که بعد از 50 سال، مونتاژ کار خودروهای بی کیفیت چینی باشد!
کجای کار لنگ بوده است؟ البته بقیه صنایع ما به غیر از چند صنعت خاص وضعیت مشابه صنعت خودرو سازی دارند. ببینید یکی از مشکلات ما در صنعت همین استانداردها است. این استانداردهای ترجمهای بلای جان تولید ما شده است. استاندارد یعنی اینکه یک کالا و یا خدمات حداقل کیفیت لازم و مطلوب را داشته باشد و هیچ کس مخالف جنس استاندارد و رعایت الزامات آن نیست. اما نباید استاندارد با شرایط اقتصادی ما مطابقت داشته باشد؟ و با توجه به توانمندیهای صنایع داخلی ما باشد؟
آیا استانداردهای ما باید ترجمه استانداردهای کشورهای غربی در بخش های مختلف تولید باشیم؟ آیا استانداردهای الزامی ما در بخش های مختلف صنعت باید مطابق استاندارهای کشوری مانند ژاپن با GDP بالغ بر 5000 میلیارد دلار باشد و یا از استانداردهای NORSOK نروژ ترجمه شود؟ آیا توان فناوری و مالی بنگاه های اقتصادی و تولیدی ما همانند تولیدکنندگان این کشورها است؟ لطفا به این مطلب توجه فرمایید من به هیچ عنوان نمیگویم که استاندارد کار نکنیم بلکه کاملا مدافع رعایت استاندارد هستم. حرف من این است که با توجه به شرایط اقتصادی خودمان استاندارد بنویسیم نه فقط مترجم استانداردهای کشورهای پیشرفته دنیا باشیم. در زندگی روزمره خودمان هم همینگونه عمل می کنیم. استانداردها و حداقل کیفیت در زندگی من کارمند نمی تواند با استانداردهای یک آقای که هر ماه چند صد میلیون تومان درآمد دارد یکی است؟
نکته جالب دیگر آن است که در صنعت دنیا هر روز ما شاهد تحولات چشمگیر هستیم و هر روزه تولیدات صنعتی در حال پیشرفت.
در این باره مثالی در ذهن دارید؟
علوینیا: در مهندسی اتوماسیون و کنترل، سیستم های کنترل همواره در حال پیشرفت بوده و در چند دهه اخیر نسلهای مختلف از سیستمهای کنترل وارد بازار صنعت میشود. من تولید کننده این تجهیزات برای آنکه چرخ تولیدم بچرخد باید هر روز با تولید جدید شمای مصرف کننده را مجاب به استفاده از تولیدات خود کنم و از هر ابزاری برای فروش محصول خود باید استفاده کنم چون هدف من در این بازار پر رقابت کسب مشتریان بیشتر است.
یکی از این ابزارها عدم همخوانی محصولات جدید با نسل های گذشته است مثلا یک ترانسمیتری که امروز من تولید می کنم نباید پروتکل های ارتباطی نسل های قدیمی را پشتیبانی کند زیرا با این عدم پشتیبانی با خراب شدن ترانسمیتر قدیمی که در سیستم اتوماسیون شما کار می کند مجبورید از محصول جدید من خریداری کنید و چون من صرفا تولید کننده ترانسمیتر نیستم و سایر محصولات سیستم اتوماسیون شما را نیز با فناوری های جدید تولید کرده ام پس با این عدم سازگاری ترانسمیتر جدید با سیستم اتوماسیون قدیمی، شما را مجبور کنم که به جای خرید یک دستگاه ترانسمیتر چندین قطعه دیگر را هم از من بخرید و جایگزین قطعات سالم بکنید.
خب، بهترین کار این است که استانداردها را هم با توجه به کسب و کارم تغییر بدهم و به شمای مصرف کننده هر روز ویرایش جدیدی از استاندارد بدهم و شما چون صرفا مترجم استانداردهای من هستید لذا عملا هدایت مسیر صنایع شما به دست من تولید کننده است. به همین سادگی در قالب شعار فناوری های جدید و استانداردهای مدرن منابع شما را برای حرکت صنعت خود غارت می کنم.
همانطوریکه پیشتر ذکر شد یکی از شاخصه های اقتصاد مقاومتی توجه به توان داخلی و درون زا بودن اقتصاد است توجه به توان داخلی صرفا یک شعار نیست بلکه مستلزم ایجاد بسترهای مناسب برای حضور و مشارکت حداکثری توان داخلی در زمینه های مختلف است.
من عرض کردم که استانداردها گاهی به عنوان عامل شتاب دهنده منفی عمل می کنند. همین جا می خواهم از یک بعد دیگر به موضوع نگاه کنم و آن هم وابستگی در آزمایشگاه صدور گواهینامه استاندارد به کشورهای غربی است.
اجازه می خواهم یک مثال عینی و مصداقی بیاورم. یک استانداردی به نام ATEX وجود دارد. این استاندارد می گوید که به دلیل وجود گازها و غبارات قابل انفجار در برخی از مراکز صنعتی و تولیدی از جمله صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، صنایع شیمیایی، خودروسازی، معادن، رنگ سازی، داروسازی، نساجی و ... از تجهیزات الکتریکی ضد انفجار در این مراکز استفاده می شود زیرا در غیر این صورت صدمات جبران ناپذیری وارد می شود. خوب، تا اینجای کار کاملا منطقی و درست است و هر تجهیزی که در محیط پرخطر قابل انفجار کار می کند بایستی در آزمایشگاه صادر کننده گواهینامه ATEX تست گردد و بعد از پاس کردن تست های لازم، اجازه استفاده در این محیط های پرخطر داشته باشیم.
از طرف دیگر بیان شد که صنایع مختلف با توجه به ماهیت شان نیازمند استفاده از تجهیزات ضد انفجار هستند. حال من تولید کننده داخلی می خواهم در این بازار بزرگ صنعتی وارد شوم. اولین گواهینامه ای که مشتری از من می خواهد همین گواهینامه است. لذا برای ورود به بازار صنایع مذکور باید دنبال اخذ گواهینامه ATEX باشم. همه تولیدکنندگان مجبور بودند برای تهیه این گواهینامه به آزمایشگاه های کشورهای دیگر عمدتا غربی مراجعه کنند و آنها با اخذ مبالغ کلان نسبت به تاییدیه اقدام میکردند. این گواهینامه معمولا برای یک بازه زمانی محدود اعتبار دارد که لازم است تمدید گردد.
با شدت گرفتن تحریم ها داستان برای تولید کننده داخلی باز پیچیده تر میشود. چون به بهانه تحریم به ما می گویند که نمی توانیم به شما خدمات بدهیم. حال جای این پرسش است که سازمان استاندارد ما برای صنایع ما چه اقدامی در این خصوص انجام داده است؟ آیا واقعا ما نمی توانستیم در طی چندین دهه برای خودمان استاندارد ملی تالیف کنیم؟ توجه شود تالیف و نه ترجمه. بعد با توجه به آن استانداردها مراکز و آزمایشگاهای صادر کننده راه بیاندازیم و از خروج مبالغ عظیم ارزی از این بابت جلوگیری کنیم؟
آیا عدم انجام این کار نشان از قصور ما ندارد؟ البته در چند سال اخیر یک مرکزی در این خصوص راه اندازی شده است که آن هم علی الظاهر کامل نیست. عرض من این است که در این همه سالهای طولانی که صنایع ما ملزم به استفاده از تجهیزات ضد انفجار هستند چرا اقدامی نشده است؟ شاید بتوان پاسخی داد چون ما پول داریم پس می توانیم محصول نهایی را بخریم و اساسا نیازی به تولید احساس نشده بود که برویم و ملزومات و بسترهای تولید داخلی را فراهم کنیم؟
تصور می کنید تا امروز عملکرد ما چه مقدار با سیاست اقتصاد مقاومتی همخوانی داشته است؟
علوی نیا: در پاسخ به سوال شما که چقدر عملکرد ما با سیاست مقاوم سازی اقتصاد همخوانی دارد اجازه می خواهم باز یک مسئله دیگر را مطرح کنم. همه می دانیم که پژوهش خوب است و همه سازمانها، وزارتخانهها و دستگاهها موظفند بخشی از بودجه خود را به پژوهش اختصاص دهند .ظاهر این مطلب خیلی خوب است. چون حکایت از حمایت از پژوهش دارد اما باید به این نکته توجه کرد که بنا به فرمایش رهبری باید پژوهش ها ناظر به نیاز درونی کشور باشد.
آیا اگر خروجی پژوهش های ما صرفا مقاله ISI باشد می تواند نیازهای ما را مرتفع سازد؟ من با بالا رفتن تیراژ مقالات با کیفیت مخالف نیستم منتهی بحث این است که چقدر این مقالات و تحقیقات توانسته نیازهای مردم، صنایع و بخش های مختلف را پوشش دهد؟ چند درصد تحقیقات اساتید ما با توجه به درخواست و اعلام نیاز صنعت ما صورت گرفته است من نمی خواهم جای دوری بروم در همین رشته های فنی و مهندسی، شما رزومه اساتید ما را ببینید.
استاد ما با داشتن دهها و صدها مقاله در مجلات جهانی توانسته است پله های ترقی را در دانشگاه طی کند و به درجه استاد تمامی برسد اما در این رزومه ها به ندرت می توانید مقاله ای پیدا کنید که ماحصل یکی کار کاملا اجرایی در صنعت باشد اکثر تزهای دکترای رشته های مهندسی ما هم به همین منوال است تزهای که در نهایت در محیط نرم افزاری پیاده سازی می شوند چگونه می توانند مشکلات صنایع ما را حل کنند؟
خوب، چگونه انتظار داریم در این کشور اقتصاد ما دانش بنیان باشد؟ درست است که توسط معاونت علمی ریاست جمهوری شرکت های دانش بنیان حمایت می شوند و کارهای خوبی صورت گرفته است. اما عرض من این است که هر تحقیقی که در دانشگاهها صورت می گیرد باید منوط به اعلام نیاز از طرف خارج از دانشگاه باشد نه اینکه صرفا برای ارتقای رتبه علمی اساتید و یا فارغ التحصیلی دانشجویان.
ما اکنون دهها پژوهشگاه و مراکز تحقیقی به غیر از دانشگاههای کشور داریم که از بودجه دولت اداره می شوند. چرا باید پژوهشگاه های ما دولتی باشند؟ اگر واقعا یک پژوهشی در کشور مشتری داشته باشد و منطبق بر نیاز جامعه باشد آیا لازم است با پول دولت اجرا شود؟ من به همه سازمانها و دستگاهها پیشنهاد می کنم به غیر از پژوهشگاه های خاص که خروجی تحقیقات آن صرفا به درد دولت و سیاست های حاکمیتی می خورد بقیه را از بودجه دولت مستقل کنند.
چه معنی دارد که یک دستگاه عریض و طویل به نام پژوهشگاه که خروجی آن صرفا مقاله و گزارشات زونکن پرکنی است از دولت بودجه بگیرد. اگر واقعا بنا به فرمایش رهبر انقلاب تحقیقات آنها ناظر به نیازهای کشور باشد خواه یا ناخواه ماحصل دسترنج پژوهشگران آن پژوهشگاه مشتری خواهد داشت و بابت دسترنج آنها پول خواهند داد اما متاسفانه در بسیاری از پژوهشگاههای ما وضع به گونه دیگری است مثلا فلان دستگاه یا سازمان برای خود پژوهشگاهی تعریف کرده است و باید بودجه توسط پژوهشگاه جذب شود. خوب، دور هم جمع می شویم سر فصل های پژوهشی تعریف می کنیم تا بودجه را خرج کنیم. حالا بهره بردار نتایج پژوهشها را پیدا کنید؟
البته ما به عنوان شهروندان ایران نیز نتوانستیم اقتصاد مقاومتی را در زندگی روزمره و اقتصاد خرد پیاده کنیم...
علوی نیا: مقام معظم رهبری در بند ۸ سیاستهای اقتصاد مقاومتی مدیریت مصرف با تأکید بر اصلاح الگوی مصرف و موضوع رقابت پذیری در تولید را مطرح کردهاند. آیا شدت مصرف انرژی ایرانیان بیانگر الگوی مصرف درست است؟ تا کجا وزارت نفت تولید نفت و بنزین و گاز را افزایش دهد وقتی با این شدت انرژی مصرف می شود معلوم است هر چقدر سرمایه گذاری هم در بخش تولید شود جوابگو نخواهد بود. مصرف گاز طبیعی ما نسبت جمعیت کشورمان زیاد است. در حالیکه همین منابع گازی می تواند در دیپلماسی بین المللی برای ما یک متغیر کلیدی در چانه زنی های سیاسی باشد. شما دعوای بین روسیه و آمریکا و اروپا را در مورد کریمه نگاه کنید. آنجا آمریکا و اروپا روی روسیه خیلی فشار آوردند اما پوتین از سلاح گاز استفاده کرد و همان لحظه از فرانسه و آلمان رفتند به روسیه. ما چرا نباید چنین قدرتی داشته باشیم چرا فقط ۲ درصد صادرات گاز داریم؟ چون در داخل کشور مصرف مان بسیار زیاد است
در پایان اگر نکته ای باقی مانده است بفرمایید
علوی نیا: من می خواهم خلاصه عرایضم در چند جمله کوتاه جمع بندی کنم. اولا اینکه که اقتصاد مقاومتی یک بحث کاملا علمی بوده و محدود کردن آن به فضای تحریم غیر منصفانه است. ثانیا اجازه ندهیم این استراتژی منطقی اقتصادی با آدرس دهی غلط بیگانگان و با برداشت ناصحیح ما در عمل به فراموشی سپرده شود. بدانیم که یکی از کلید واژه های رهایی اقتصاد ما از مشکلات فعلی همین درک دست و عمل دقیق به تکنیک های اقتصاد مقاومتی است.