معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی:
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، سرهنگ علی ولیپور گودرزی گفت: ساعت ۲۳ دوم دی ماه از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ وقوع یک آتش سوزی کلانتری ۱۷۶ حسن آباد اعلام شد. با حضور مأموران در محل اعلام شده در یک زمین کشاورزی در منطقه فشافویه، جسد کاملا سوخته شده‌ای کشف شد که بلافاصله موضوع به اداره دهم ویژه قتل و تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شد.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی و انجام بررسی‌های اولیه مشخص شد جسد متعلق به یک خانم است که به علت شدت سوختگی عملا امکان شناسایی آن وجود نداشت.
همزمان با کشف جسد سوخته شده، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با بررسی سوابق پرونده فقدان افراد اطلاع پیدا کردند که پرونده فقدان یک خانم ۴۰ ساله در کلانتری ۱۲۶ تهرانپارس تشکیل و در حال رسیدگی است؛ همسر این خانم پس از شناسایی جسد متعلق به همسرش، در اظهاراتش عنوان کرد: همسر بنده در یک مطب پزشکی به عنوان دندانپزشک مشغول به کار بود و صبح روز دوم دی ماه امسال همچون روال همیشگی جهت رفتن به مطب با کرایه‌ی آژانس به محل کارش رفت، اما پس از گذشت چند ساعت و در تماسی که با محل کارش داشتم، همکارانش عنوان کردند که او مراجعتی به مطب نداشته است.
کارآگاهان اداره دهم با شناسایی راننده آژانس اطلاع پیدا کردند که مقتوله در مسیر رفتن به محل کارش، به صورت تلفنی با شخصی مشاجره داشته و پس از پایان تماس خود از راننده آژانس خواسته تا با تغییر مسیر، وی را به ایستگاه مترو جوانمرد قصاب برساند؛ راننده آژانس در اظهاراتش به کارآگاهان گفت:: زمانیکه خانم دکتر را به مقابل ایستگاه مترو رساندم، ایشان سوار یک پرشیا سفید رنگ با یک سرنشین آقا شد و من نیز محل را ترک کردم.
با توجه به اظهارات راننده آژانس خودرو، کارآگاهان به ایستگاه مترو جوانمرد قصاب مراجعه و در بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته‌ی محدوده ایستگاه موفق به شناسایی خودرو پرشیا سفید رنگی شدند که مقتوله در حال سوار شدن به آن بود.
با شناسایی مالک خودرو پرشیا به هویت سعید. ز. در منطقه مشیریه، کارآگاهان اقدام به دستگیری وی کردند. سعید در اظهارات اولیه منکر هرگونه اطلاع از جنایت شد، اما پس از ارائه دلایل و شواهد غیرقابل انکار بویژه تصاویر بدست آمده از دوربین‌های مداربسته به ناچرا لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.
سعید در خصوص ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت:: چندی پیش سهامی به مبلغ ۱۲۰ میلیون تومان خریداری کرده و پس از مدتی به پشتوانه‌ی سهام، یک وام ۶۰ میلیون تومانی دریافت کردم؛ پس از مدتی تصمیم به فروش سهام خود گرفته و بواسطه یکی از دوستان سهام را به خانم دکتر فروختم و ایشان نیز تمامی پول سهام را پرداخت کرد. در زمان انتقال سهام به مقتوله متوجه شدم که انتقال قانونی سهام تنها پس از تسویه‌ی کامل وام دریافتی امکان پذیر می‌باشد؛ به همین علت از مقتوله درخواست زمان کرده تا وام دریافتی را تسویه کنم و ایشان نیز چندین نوبت به بنده فرصت دارد، اما با این وجود نتوانستم وام خود را تسویه کنم تا اینکه صبح روز حادثه خانم دکتر با من تماس گرفت و زمانیکه به ایشان عنوان کردم که هنوز اقدامی در خصوص تسویه‌ی وام صورت نگرفته، تهدید کرد که از بنده به اتهام کلاهبرداری شکایت خواهد کرد؛ از ایشان خواهش کردم تا حضورا ملاقات کنیم و به پیشنهاد بنده به مقابل ایستگاه مترو جوانمرد قصاب آمد و آنجا سوار ماشین بنده شد؛ در طول مسیر حرکت به سمت محل کار خانم دکتر از ایشان درخواست مهلت دوباره کردم، اما ایشان دیگر حاضر به دادن فرصت نبود و مجددا تهدید خود مبنی بر طرح شکایت را تکرار کردند؛ در یک لحظه کنترل خودم را از دست داده و با فشار دادن گلوی خانم دکتر ایشان را خفه کردم؛ بی هدف به مسیر خود ادامه دادم تا از شهر خارج شده و وارد جاده منتهی به فرودگاه امام خمینی (ره) شدم. در نقطه‌ای خلوت جسد را از ماشین پیاده کرده و با بنزین داخل صندوق عقب، جنازه را به آتش کشیده و به سرعت از محل دور شدم.
سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی رئیس شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی و انقلاب فشافویه صادر و متهم جهت انجم تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی و انجام بررسی‌های اولیه مشخص شد جسد متعلق به یک خانم است که به علت شدت سوختگی عملا امکان شناسایی آن وجود نداشت.
همزمان با کشف جسد سوخته شده، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با بررسی سوابق پرونده فقدان افراد اطلاع پیدا کردند که پرونده فقدان یک خانم ۴۰ ساله در کلانتری ۱۲۶ تهرانپارس تشکیل و در حال رسیدگی است؛ همسر این خانم پس از شناسایی جسد متعلق به همسرش، در اظهاراتش عنوان کرد: همسر بنده در یک مطب پزشکی به عنوان دندانپزشک مشغول به کار بود و صبح روز دوم دی ماه امسال همچون روال همیشگی جهت رفتن به مطب با کرایه‌ی آژانس به محل کارش رفت، اما پس از گذشت چند ساعت و در تماسی که با محل کارش داشتم، همکارانش عنوان کردند که او مراجعتی به مطب نداشته است.
کارآگاهان اداره دهم با شناسایی راننده آژانس اطلاع پیدا کردند که مقتوله در مسیر رفتن به محل کارش، به صورت تلفنی با شخصی مشاجره داشته و پس از پایان تماس خود از راننده آژانس خواسته تا با تغییر مسیر، وی را به ایستگاه مترو جوانمرد قصاب برساند؛ راننده آژانس در اظهاراتش به کارآگاهان گفت:: زمانیکه خانم دکتر را به مقابل ایستگاه مترو رساندم، ایشان سوار یک پرشیا سفید رنگ با یک سرنشین آقا شد و من نیز محل را ترک کردم.
با توجه به اظهارات راننده آژانس خودرو، کارآگاهان به ایستگاه مترو جوانمرد قصاب مراجعه و در بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته‌ی محدوده ایستگاه موفق به شناسایی خودرو پرشیا سفید رنگی شدند که مقتوله در حال سوار شدن به آن بود.
با شناسایی مالک خودرو پرشیا به هویت سعید. ز. در منطقه مشیریه، کارآگاهان اقدام به دستگیری وی کردند. سعید در اظهارات اولیه منکر هرگونه اطلاع از جنایت شد، اما پس از ارائه دلایل و شواهد غیرقابل انکار بویژه تصاویر بدست آمده از دوربین‌های مداربسته به ناچرا لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.
سعید در خصوص ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت:: چندی پیش سهامی به مبلغ ۱۲۰ میلیون تومان خریداری کرده و پس از مدتی به پشتوانه‌ی سهام، یک وام ۶۰ میلیون تومانی دریافت کردم؛ پس از مدتی تصمیم به فروش سهام خود گرفته و بواسطه یکی از دوستان سهام را به خانم دکتر فروختم و ایشان نیز تمامی پول سهام را پرداخت کرد. در زمان انتقال سهام به مقتوله متوجه شدم که انتقال قانونی سهام تنها پس از تسویه‌ی کامل وام دریافتی امکان پذیر می‌باشد؛ به همین علت از مقتوله درخواست زمان کرده تا وام دریافتی را تسویه کنم و ایشان نیز چندین نوبت به بنده فرصت دارد، اما با این وجود نتوانستم وام خود را تسویه کنم تا اینکه صبح روز حادثه خانم دکتر با من تماس گرفت و زمانیکه به ایشان عنوان کردم که هنوز اقدامی در خصوص تسویه‌ی وام صورت نگرفته، تهدید کرد که از بنده به اتهام کلاهبرداری شکایت خواهد کرد؛ از ایشان خواهش کردم تا حضورا ملاقات کنیم و به پیشنهاد بنده به مقابل ایستگاه مترو جوانمرد قصاب آمد و آنجا سوار ماشین بنده شد؛ در طول مسیر حرکت به سمت محل کار خانم دکتر از ایشان درخواست مهلت دوباره کردم، اما ایشان دیگر حاضر به دادن فرصت نبود و مجددا تهدید خود مبنی بر طرح شکایت را تکرار کردند؛ در یک لحظه کنترل خودم را از دست داده و با فشار دادن گلوی خانم دکتر ایشان را خفه کردم؛ بی هدف به مسیر خود ادامه دادم تا از شهر خارج شده و وارد جاده منتهی به فرودگاه امام خمینی (ره) شدم. در نقطه‌ای خلوت جسد را از ماشین پیاده کرده و با بنزین داخل صندوق عقب، جنازه را به آتش کشیده و به سرعت از محل دور شدم.
سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی رئیس شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی و انقلاب فشافویه صادر و متهم جهت انجم تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
ارسال نظرات