به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نهمین نشست از سلسله نشستهای «چهل سال با رسانهها»، با موضوع رسانهها و تعلیم و تربیت امروز -شنبه ۲۲ دی ماه- در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
در این برنامه مهمانانی همچون حجتالاسلام اسدالله طاهر رضی (استاد دانشگاه)؛ عباس شکر فروش، استاد دانشگاه؛ فریبرز باقری، استاد دانشگاه حضور داشتند.
فریبرز باقری، استاد دانشگاه، با اشاره به تعریف مستقل تعلیم از تربیت گفت: تعلیم و تربیت تعاریف مختلف دارد و باید برای تعریف میان این دو تمایز قائل شویم تا به پیچیدگیهای نقش رسانه پی ببریم.
وی افزود: هرجا از تعلیم صحبت میکنیم، منظور انتقال دانش از فردی به فرد دیگر بوده و دانش به معنای علم درباره واقعیت است. همچنین زمانی که از تربیت صحبت میکنیم، منظور هدایت افراد و گروهها به سمت و سوی یک هنجار است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: هنجارها میتواند دین و حتی ضد دین باشد و تمامی رسانهها در این امر نقشآفرین هستند. هنجارها میتوانند زشت، زیبا و دیگر موارد باشند؛ بنابراین در درون تربیت نوعی قضاوت وجود دارد. اساسا نقش تربیتی را بدون قضاوت نمیتوانیم درنظر بگیریم. رابطه بین علم و تربیت رابطه عام و خاص و یا مقدمه و مؤخره نیست؛ زمانی که با نشان دادن تبلیغات خارجی، سبک زندگی خاصی را ارزشگذاری خاصی میکنیم، در این حالت ما بدون آنکه آموزش بدهیم، کارتربیت را انجام دادهایم. حتی در تبلیغ کالاهای خارجی، با نشان دادن تیپهای خاص بانوان هم به نوعی بانوان را به سمت و سوی زیبایی شناختی سوق میدهیم.
باقری اظهار داشت: در جلسهای که درباره مسائل اخلاقی صحبت میشود و افراد با چنین مسائلی آگاهی مییابند، این هم بخشی از تربیت به شمار میرود. معتقدم تربیت در رسانه اکثرا به صورت تلویح بوده و این تلویحات در همه آموزشها، در راستای هدایت افراد است. اگر نگاهی بر خروجی فعالیتها داشته باشیم، متوجه میشویم چندان رضایت بخش نیست. در جامعه اخلاقیات ضعیف شده است. البته رسانه تنها مقصر این موضوع نیست. باید نگاه مان کمی گسترده تر باشد. برای مثال اگر دایره لغات کودکان و نوجوانان پیش از انقلاب را با پس از انقلاب مقایسه کنیم، متوجه میشویم که گنجینه لغات آن کودکان پیش از انقلاب متأثر از سینمای فیلم فارسی و اندکی لایه بی سوادی است اما امروز زمانی که نحوه صحبت کردن کودکان پس از انقلاب را مشاهده میکنیم، متوجه میشویم که گنجینه لغات و اعتماد به نفس شان افزایش یافته است.
وی افزود: امروز جامعه در برابر رسانه موضع میگیرد و حتی او را زیرسؤال میبرد و نقد میکند. این نشانگر تقویت رسانه است. در دوران پیش از انقلاب کودک آزاری جزء تفریحات کودکان، نوجوانان و جوانان بود اما امروزه آنها حس حمایتی نسبت به حیوانات دارند. افزایش گنجینه لغات و زبان های محصول ۴۰ سال رسانه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است. معتقدم ما به آن اندازه لازم تلاش نکردیم و حتی گاهی عملکردمان ناپسند بود.
وی ادامه داد: در روزگاری خانواده ها شش نفره بودند اما امروزه تعدادشان کاهش یافته و آنها به تک فرزندی بیشتر راغب هستند. امروزه خانواده ها به دلیل مشکلات اقتصادی به سختی از پس زندگی بر میآیند. کشورهماکنون دچار مشکلات بسیاری است چراکه ایران در میان همه کشورهای جهان هنجار جدیدی مطرح کرده که شعارش عدالت است. در مقابل ما شعار کاپیتالیسم تکاثر است. امروزه ما در مقابل آنها ایستادهایم و مورد تهاجم قرار گرفته ایم. ما با چالش های سنگینی روبرو هستیم و رسانه ها خود را با این وضعیت رشد ندادهاند و همچنان براساس روش های سنتی عمل میکنند.
وی با اشاره به این موضوع که کم کاری در رسانهها رخ داده است، گفت: روش های رسانهها منطقی نبوده و آنها بسیار سنتی و ناکارآمد بودهاند. رسانهها زمانی میتوانند موفق عمل کنند که اعتبار داشته باشند. زمانی که رسانه صاحب اختیار نباشد، مخاطبانش دیگر او را جدی نخواهد گرفت. رسانه تنها صداوسیما نیست بلکه شامل کتاب و دیگر موارد می شود. متأسفانه رسانهها به روش سنتی عمل کردهاند. یکی از دلایل اخبار بیست و سی این است که حرف مردم را می زند. همچنین یکی از دلایلی که تمایل به پوشاک ملی در جامعه وجود ندارد، از بین رفتن عزت ملی است. مشکل اصلی این بوده که عزت ملی طی این سال ها آسیب دیده است. کار رسانه ها سخت شده است چراکه باید بر تغییر باور مردم کار کنند.
وی افزود: رسانه ها باید با زبان مردم سخن بگویند. آیا آنها طی این سال ها با این زبان صحبت کرده اند؟ در جامعه ما صدای یک قهرمان فوتبال بیش از صدای یک نخبه شنیده می شود. بزرگترین ظرفیت ما عدالت اسلام است که این ظرفیت کاملا در مقابل کاپیتالیسم قرار دارد. استعمار انسان ها و تبدیل شدن به حیوان در کاپیتالیسم مشهود است. جامعه غرب از این استعمار سرخورده شده و ما می توانیم آنها را به سمت خودمان هدایت کنیم چراکه ظرفیت بی نهایتی داریم. اما جامعه ما چه کرده است؟ یک سلبریتی که اساسا اعتقادی ندارد، ارزشش بیش از دیگران در نزد مردم است. به گونه ای رفتار کرده ایم که ارزش سلبریتی ها بیش از متفکران شده است.
وی افزود: غرب برای تربیت شعار دارد که شامل اشتغال فردی برای تجربه و فردیت و رقابت است. میان حوزه و دانشگاه تا چه اندازه همکاری هایی را شاهد بودیم و تا چه اندازه توانستیم آرزوی شهید مفتح را محقق کنیم؟ عزت یعنی مهم بودن و دیده شدن است. زمانی که فردی خودش را مهم نداند؛ دیگر برایش هیچ چیزی مهم نیست. رسانه ها در افزایش عزت نفس جامعه می توانند نقش داشته باشند. افزایش اعتماد به نفس سبب می شود تا جوان کارهایش را با کیفیت افزایش دهد و تولیداتش را ارتقا دهد و برای کارش ارزش قائل شود.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: آرزو می کنم که حوزه و دانشگاه به معنای واقعی دست در دست هم دهند تا دو متغیر علوم انسانی روی شعارها کار کنند و آموزش و پرورش و وزارت علوم و تحقیقات را از سردرگمی خارج کنند. رسانه های ما باید عزت پیدا کنند و به دنبال گرایش غربی ها نباشند. همچنین رسانه ملی باید مردمی باشد و خط قرمزهایش را کمتر کند. اگر مردم خود را در رسانه ها مشاهده کنند، همه اعتبار رسانه افزایش خواهد داشت و در برابر تهاجمات فرهنگی مقاوم می شوند.
در ادامه طاهررضی، استاد دانشگاه؛ با اشاره بر این موضوع که تعلیم بر تربیت اولویت دارد، گفت: تعلیم یک سری مطالب مذهبی است که فرد یاد میگیرد. در مرحله تربیت آنچیزی که میداند را به کار میگیرد. برای مثال دروغ بد است و او این را خوب میداند که دروغ بد است. در حوزه ورزش، نام معلم، مربی است؛ چراکه مربی یاد میدهد که چگونه و از چه زاویهای تمرین کند؛ درواقع هنر به کاربردن دانش است.گاهی اوقات میگویم فردی با تربیت و یا بی تربیت است؛ یعنی کودکی که سکوت میکند را کودک با تربیت میدانیم. در این نقطه تمایز میان علم و تربیت مشخص میشود. هیچ تربیتی بدون دانش رخ نمیدهد و فرد عملی را انجام میدهد که آن را یاد گرفته است.
وی بیان داشت: یک ملیون واحد دانش در سطح جامعه، تنها صد واحد عمل از خود نشان میدهد. ما تعلیم را به عنوان پیش نیاز تربیت میدانیم. درواقع ایمان و عمل صالح دو روی سکه است و هیچ کدام بدون دیگری معنا ندارد و علم مقدمه ایمان است. آموزش اتفاق افتاده و در ذهن فرد قرار گرفته که یک پیام جدید است. این پیام جدید را رسانهها در سبک های مختلف بر فرد تأثیرگذاشته و در نهایت دانش پیش نیاز تربیت است. در رفتار اجتماعی میتوان قضاوت کرد که رسانهها در این مدت چه کردهاند. با نگاهی دقیق بر رفتار انسانها به راحتی میتوان این قضاوت را انجام داد.
این مدرس دانشگاه با طرح این پرسش مبنی بر اینکه چراهر آنچه کشت میکنیم، با محصول درو شده برابری نمیکند؟ گفت: اگر یک میلیون واحد دانش ارائه کنیم، تنها صد واحد از آن دانش عملی میشود.انسان توانمند و علاقمند به دانش است، اما مهمترین مسأله اختیار و قدرت اوست. او حق انتخاب دارد که چه پیامی را بپذیرد. مشکل دیگرمان اخلاق است که در اخلاق عملی ضعف عمدهای داریم. برای مثال زمانی که فرد به یک فقیر میرسد، در لحظه تصمیم به کمک برای آن فقیر شود. در این زمینه کمتر کار کردهایم؛ چراکه رفتار انسانها این موضوع را نشان میدهد.
وی اظهارداشت: اگر فردی کاری را انجام میدهد باید سه متغیر را در نظر بگیرد؛ نقشم چیست؟ درعرف جامعه؛ فردی که داد میزند، بی ادب است؟ اما او با تربیت است چون از حقش دفاع می کند. اقتضای نقش مان چیست؟ اگر مطابق با آن رفتار کردم، درست است، پس فردی با تربیت هستم؟ همه اینها مهارت است و باید به این مهارت ها توجه کنیم. رسانهها تا کنون عملکرد خوبی داشتهاند و فرهنگ موجود را با توجه به تهاجمات، حفظ کردهاند. باید بپذیریم که مرزها برداشته شده است و شاهد تهاجمات هستیم پس رسانه مقصر نیست او عملکرد خوبی داشته است.
این مدرس دانشگاه با اشاره به دلایل عدم موفقیت رسانهها در تعلیم و تربیت گفت: معتقدم رسانههای ما به لحاظ کمی، پس از انقلاب توسعه بسیاری داشتند. ظرفیت اینترنت، شبکه های مجازی و بسیاری از موارد سبب شده است تا جایگاه بدی نداشته باشیم. جمعیت مان دو برابر شده و به لحاظ ظرفیت توسعه یافته ایم. همچنین تهاجمات نسبت به پیش از انقلاب افزایش یافته است. در سال ۵۷ کسی در خانه تلویزیون نداشت و حتی مسافرت ها کمتر بود. اما امروزه شاهد مسافرت های بسیاری از سوی مردم هستیم و البته در هر خانه یک تلویزیون و ماهواره وجود دارد. همه این مسائل سبب می شود که آنها در این رفت و آمدها و به واسطه شبکه های ماهواره ای شاهد فرهنگ های غرب باشند و از آنها تأثیربگیرند.
وی افزود: حس حاکم بر رسانههای پیش از انقلاب با امروز بسیار متفاوت شده است. رسانهها زحمت بسیاری کشیدهاند اما آیا به ایدهآل دست یافتهایم؟ خیر به ایدهآل نرسیدهایم. طبیعی است که وضعیت موجود ما را راضی نمی کند. ما در دوران دفاع مقدس و حتی در حفظ و تثبیت آن خوب عمل کرده ایم؛ امروز شاید می توانستیم عملکرد بهتری داشته باشیم.
وی ادامه داد: خودروی هر کشور نشانگر دانش آن کشور است، اما در این حوزه هم عملکرد ضعیفی داشتیم. مشکل عمده ما در سطح کلان است و ریشه ضعف دقیقا در همین بخش وجود دارد. در شبکه های مجازی هم وضعیت مناسبی نداریم و شاهد تولیدات محتوای اندکی هستیم و بیشترین فعالیت های مان به کپی کردن محتواست.۴۰ سال را با فرازو نشیب پشت سر هم گذاشتیم و امیدواریم در چهل سال دوم فرهنگ از جایگاه بسیاری برخوردار باشند. همچنین امروزه خانواده ها دارای مشکلات اقتصادی هستند؛ بنابراین تربیت و مفاهیم اخلاق می تواند بخشی از مشکلات و دغدغه های اقتصادی شرایط کنونی را حل کند و این دو متغییر می تواند تعادلی را برقرار کند و خانواده ها به پیشرفت برسند.
در ادامه عباس شکرفروش، استاد دانشگاه با اشاره به معنای لغوی تعلیم و تربیت، اظهار کرد: تعلیم آموزش بدون پسوند است. اگر نوعی تعلیم خاص را منظورمان باشد، باید برایش قید بیاوریم که برای مثال میتوانیم تعلیمات دینی را عنوان کنیم. زمانی که قیدی برای تعلیم نباشد، دامنه شمول آن بسیار میشود. نسل امروز ما دائما در حال به روز شدن هستند و اطلاعات بسیاری را مشاهده میکنند و گاهی اوقات تبلیغات اثر معکوسی بر آنها در پذیرش پیام میگذارد. برای مثال شاهد تعدد برنامههای بسیاری در رسانههای تصویری، تعدد کتاب و حجم بسیاری از مطالب و پیامها هستیم اما اثرگذاری آنها کم است.
شکرفروش اظهارداشت: امروز رسانههای متعدد و متفکر بیکار نشستهاند و متأسفانه با این شرایط رسانهها کم کاری کردهاند. رسانهها ما به روز نبودهاند و شاهد یک کار حرفهای برای جذب مخاطب و انتقال پیام از رسانهها نبودیم. رسانههای ما نتوانستند اعتماد مخاطب را به صورت کامل جلب کنند. همچنین شاهد کم کاری رسانهها در تولید محتوای غنی بودیم. رسانهها باید بتوانند تا با زبان هنر، محتوای مناسبی را برای مخاطبان ارائه کنند و این اتفاق کمتر رخ داده است.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: رسانههای ما باید بتوانند اعتماد مخاطب را به صورت کامل جلب کنند. همچنین نباید شاهد کم کاری رسانهها در تولید محتوای غنی باشیم. رسانهها باید بتوانند تا با زبان هنر، محتوای مناسبی را به مخاطبان ارائه کنند و این اتفاق کمتر رخ داده است. عدم اهمیت رسانه در دیدگاه مسئولان، عدم برنامهریزی و نبود چشمانداز در روش علمی تولید محتوا برای ارتقای فرهنگ جامعه از دیگر مواردی است که طی این سال ها شاهد بودیم. زمانی که پیام رسان های داخلی مطرح شد، مردم با چالش جدی در این زمینه روبرود شدند درحالی که رسانه ها میتوانند در این زمینه کمکهایی به جامعه داشته باشند. معتقدم در گفتگو باید سناریو نویسی شود اما آیا شبکه ها و رسانههای ما برنامه ریزی دقیقی دارند. رسانه های متعدد و متکثرغربی بیکار نشستهاند و نقشههایی برای ما دارند. همچنین زمانی که جنگ رسانه ای را شاهد هستیم باید خانواده ها را جدی بگیریم.
این مدرس دانشگاه با اشاره به آیه ۱۱ سوره یاسین گفت: قرآن برای کسی سودمند خواهد بود که درد را درون خود مشاهده کند. یعنی رسانه ها اگر میخواهند تأثیرگذار باشند ابتدا باید به خود مراجعه کنند و به تقویت خودشان بپردازند.زمانی که رسانه ها از اشاره ها صحبت میکنند، تبدیل به ضبط صوت میشوند. آنها باید یک تفاوت بنیادین ایجاد کنند تا مخاطبان به هنگام برخورد با پیام منفعل نباشند.گاهی اوقات فضای فرهنگی و اندیشه ای جامعه ای را به دلیل رفتارهای یک جوان تحلیل می کنم اما واقعیت این نیست چراکه بسیاری از افراد در منزل هستند و همه آنها کننده رفتارهایی نیستند که ما بر روی یک فرد مشاهده کردیم. در تحلیل پایه باید همه جوانان را ببینیم.
وی افزود: اگر بدانیم رسانهها چه برنامهای دارند و چگونه مخاطبان را تحت تأثیرقرار میدهند، دیگر مخاطبان مان فعال هستند و منفعل نخواهند بود. رسانه ها باید با اندیشه ها، روحیهها و رویههای جدید آشنا شوند؛ چراکه غرب بیکار ننشسته است و برای مان در حال برنامه ریزی هستند و فعالیت می کنند.رسانه ها باید به اساتید و نخبگان اهمیت بیشتری دهند حتی اگر نخبه ای سلیقه نسل امروز نباشد. امروزه چهره های ماندگار هیچ جایگاهی ندارند و پربیننده ترین شبکه ها به هنرپیشه ها با آرایش و پوشش خاصی اختصاص می دهند. زمانی که از رسانه ها جویا می شویم چرا ذوق و سلیقه مخاطب را تغییر می دهید؛ پاسخ می دهند که ساختار فرهنگی جامعه این گونه است درحالی که رسانه ها خودشان ذوق و سلایق مخاطبان شان را تغییر می دهند.