همه مات و مبهوت حرکت مجید شدند. دیدند با خط خوش روی درب ماشین که از گل پوشیده شده بود نوشته: «شهید مجیدعسگری ولادت ۱۹ دیماه.»
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، جعفر طهماسبی از پیشکسوتان تخریبچی دوران هشت سال دفاع مقدس در خاطرهای درباره یکی از همرزمانش در لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) روایت میکند: مجید عسگری معلم هنر و بچه شهر ری بود. دو ماهی بود که وارد گردان تخریب لشکر شده بود پیش از آن در گردانهای رزمی تجربه حضور در عملیاتها را داشت و بچه شهرری بود.
انسان خوش رو، کم حرف و فوقالعاده تو داری بود و خط خوبی داشت. در حد حرفهای خطاطی میکرد. قبل از عملیات «کربلای ۴» با تعداد دیگری از بچهها برای آموزش غواصی همراه شد. مکان آموزش غواصان لشکر به جهت اینکه عقبه گردانها در اردوگاه کوثر در جاده سوسنگرد کانال شهید چمران بود. دوهفتهای آموزش طول کشید و برای عملیات مهیا شدند.
فاصله بین عملیات کربلای ۴ و۵ را با آموزشهای سخت غواصی و استقامت در آب گذراند و در آموزشها نشان داد که میتوان به عنوان نیروی خط شکن روی او حساب کرد. شب عملیات کربلای ۵ مجید هم انتخاب شد که در شب اول با غواصان خط شکن تخریب برای باز کردن موانع جلو برود. نزدیک غروب بود که تجدید وضو کرد و مقابل سنگر بچههای غواص تخریب که زیر پل هفتی و هشتی بود قرآن کوچکش را باز کرد و مشغول خواندن قرآن شد. ماشین گردان از خط برگشت.
مجید قرآن را بست و با راننده ماشین حاج احمد مشغول صحبت شد و دیگر بچهها آمدند و کار به شوخی کردن رسید. بچهها مشغول بگو مگو بودند که یک دفعه همه مات و مبهوت حرکت مجید شدند. دیدند با خط خوش روی درب ماشین که از گل پوشیده شده بود نوشته: «شهید مجیدعسگری ولادت ۱۹ دیماه.»
مجید شب عملیات با بقیه غواصها وارد آب شد و تا داخل آبگرفتگی شلمچه رفتند تا معبر باز کنند تا گردان حضرت علی اکبرعلیه السلام خط دشمن را بشکند. اما زود هنگام با کمین دشمن درگیر شدند. کمینی که دست کمی از خط اول نداشت. مجید و بقیه غواصهای تخریب داخل آب بودند و زیر پای آنها انبوهی از مین و تلههای انفجاری بود و مقابل آنها دهها توپ سیم خارداروجو داشت. آتش سنگین تیربارهای دشمن سینه غواصان را درید و مجید عسگری در حالی که نام مبارک حضرت «زهراءسلام الله علیها» را بر لب داشت به شهادت رسید. شهید مجید در شب تولدش به آسمان پرکشید و پیکرمطهرش در قطعه ۵۳ بهشت زهرا سلام الله علیها آرام گرفت.