بر اساس آمارهای موجود، اکثر پیشرفتها در صنعت نفت و گاز کشور در شرایط سخت تحریمها بوده که پس از برجام با کندی یا توقف مواجه شده است.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، این روزها دوباره بحث بر سر آثار مخرب برجام و دستاوردهای فرضی آن بالا گرفته است. البته کمتر کسی -حتی در دولت- از این تفاهم بین دولت روحانی و غربیها دفاع میکند، اما شخص رئیسجمهور که همه تخممرغهایش را در سبد برجام گذاشته بود، بعد از گذشت سه سال، یکتنه میکوشد تا همچنان از حیثیت خود دفاع کند. حسن روحانی از هر فرصتی استفاده میکند تا رخدادهای جاری کشور را – اگر موفقیتآمیز باشد- به برجام مرتبط کند، تا شاید اندکی از فشار سؤالات مردم درباره آن همه هزینه که برای برجام دادند و آبی از آن گرم نشد، کاسته شود. حسن روحانی شامگاه شنبه (۲۸ اردیبهشتماه) در دیدار رمضانی با جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر، درگریزی عجیب به دستاوردهای برجام در حوزه نفت و گاز، ساخت پالایشگاه عظیم ستاره خلیجفارس توسط بازوی اقتصادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به نام دولت خویش فاکتور زد و گفت: «همه پیمانکاران به صراحت اذعان میکردند که این پروژه را آنها نساختند، بلکه آن را برجام ساخت و اگر برجام نبود چه بسا ساخت آن ۱۰ یا حتی ۲۰ سال دیگر به اتمام میرسید»! رئیسجمهور که میدان ادعا و دستاوردسازی برای برجام را باز میدید، کار را یکسره کرد و مدعی شد: «به واسطه برجام همچنین ۱۵ فاز پارسجنوبی افتتاح شد که در تاریخ افتتاح پروژههای این منطقه بیسابقه بوده است»؟! از این بگذریم که معلوم نیست کدام پیمانکاران (!) به رئیسجمهور گفتهاند تکمیل پالایشگاه ستاره خلیجفارس، گلابی برجام بوده و اینکه باز هم نمیدانیم روحانی چقدر از تعداد فازهای پارس جنوبی و میزان پیشرفت آنها، قبل و بعد از برجام اطلاعات دقیق دارد، اما یادآوری وضعیت صنعت نفت و گاز در این دو برهه زمانی، روشنگر میزان صحت بسیاری از ادعاهاست.
پارس جنوبی به روایت آمارهای دولت بر اساس مستندات و آمارهای موجود درباره پیشرفت برخی پروژهها از جمله فازهای ۱۷ و ۱۸، ۱۹، ۲۰ و ۲۱ پارس جنوبی در سال ۹۲ (جداول ۱ و ۲) اکثر این پیشرفتها در شرایط سخت تحریمها بوده و انتظار میرفت در زمان دولت یازدهم، بخصوص شرایط پس از برجام با نرخ پیشرفت فیزیکی که این فازها داشتند (متوسط ماهیانه ۱/۴۹ درصد) حتی اگر شرایط تحریمها نیز ادامه مییافت، خیلی زودتر از زمان فعلی میبایست راهاندازی و افتتاح میگردیدند و اینکه دولت راهاندازی و افتتاح فازها را عقب انداخت، جای بسی تعجب و سؤال است. فازهای ۱۷ و ۱۸ پارس جنوبی تا سال ۹۲ حدود ۸۱ درصد، فاز ۱۹ حدود ۷۴ درصد و فازهای ۲۰ و ۲۱ هم بیش از ۵۹ درصد پیشرفت فیزیکی داشتهاند، بنابر این انتظار میرود دولتمردان فعلی، به جای حک کردن نام خود بر تابلوی افتتاح این پروژهها، درباره تأخیرهای غیرطبیعی در افتتاح، صادقانه با مردم حرف بزنند. ضمناً تأمین مالی (بخصوص بخش ارزی) پروژهها و خرید تجهیزات مهم و حساس آنها در به ثمر رسیدن پروژهها، نقش اساسی دارد که تا سال ۹۲ مبلغ ۱۵/۶۵ میلیارد دلار (حدود ۸۸ درصد مبلغ کل سرمایهگذاری) تامین و پرداخت گردیده است. تاخیرهای اتفاق افتاده در بهرهبرداری از فازها (متوسط ماهیانه حدود ۰.۵ درصد پیشرفت در دولت یازدهم) مبالغ قابل توجهی خسارت به ملت ایران که برای هر فاز معادل حدود ۴ میلیارد دلار در سال زیان برآورد میگردد، تحمیل نموده است. واقعیتی که از این مطالب مستند ارائه شده نمایان است، نشان میدهد عمده پیشرفت فازها چه به لحاظ تامین مالی و چه از نظر پیشرفت فیزیکی، قبل از شروع دولت یازدهم بوده و اگر با نرخ پیشرفت فیزیکی متوسط ماهیانه ۱/۴۹ درصدی که تحویل دولت یازدهم شد، عملیات پروژههای مذکور ادامه پیدا میکرد، باید در سال ۱۳۹۵ شاهد راهاندازی و افتتاح کلیه فازهای پارس جنوبی میبودیم و پرونده توسعه فازهای دردست اجرا بسته میگردید، اما از آنجایی که نرخ پیشرفت فیزیکی ماهیانه این فازها در دولت یازدهم بطور متوسط به نیم درصد در ماه کاهش یافته، عملاً باعث گردیده که آخرین فاز پارس جنوبی، خوش بینانه در حدود سال ۱۴۰۴ به بهرهبرداری برسد؛ حال سؤال افکار عمومی این است که علیرغم اینکه بعضی از پروژهها مدتهاست راهاندازی شده است، چرا مراسم افتتاحیه رسمی آنها عقب افتاد؟
ستاره خلیجفارس حاصل خودباوری بود، نه برجام! ادعای بزرگ دیگر روحانی مربوط به اظهارات پیمانکارانی است که به زعم ایشان، به صراحت گفتهاند پالایشگاه ستاره خلیجفارس را برجام ساخت! در این رابطه، اظهارات دقیق جلیل سالاری، مدیرعامل اسبق شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران که یک سال عضو هیئتمدیره این پالایشگاه بوده و در جریان مطالعات اولیه، قراردادها، شیوههای تأمین مالی و سایر جزئیات این پروژه قرار دارد، زوایای جدیدی از صحت ادعای روحانی را آشکار میکند. سالاری در گفتگو با «کیهان» تأکید کرد: ستاره خلیجفارس حاصل خودباوری و اتکا به نیروهای داخلی بود، نه برجام. وی با اشاره به اینکه در زمان تحریم و بدعهدی غربیها، شرکتهای داخلی مانند آذرآب و ماشینسازی اراک پایکار آمدند و کار را جلو بردند، گفت: در اوج تحریمهای سال ۹۰، خودباوری و ساختار جهادی در مجموعه ستاره خلیجفارس شکل گرفت و موانع برداشته شد، ولی متأسفانه در سالهای بعد آن تیم متحد و ساختار را به هم ریختند. برجام وقتکشی بود این مسئول سابق صنعت نفت تصریح کرد: برجام در حقیقت وقتکشی بود تا اینکه بخواهد کارها را تسهیل کند. سالاری توضیح داد: چرا پیشرفت سالانه ۱۰ تا ۱۱ درصدی تکمیل پالایشگاه خلیجفارس در قبل از برجام و در دولت نهم و دهم به حدود سالیانه ۳ درصد در بعد از برجام رسید؟ همچنین پیشرفت ماهیانه حدود ۰/۲ درصد در دولت فعلی، عملا یعنی توقف پروژه. وی افزود: بر اساس عملکرد مدیریت قبلی، این پروژه نهایتا باید سال ۹۴ یا ۹۵ تکمیل میشد. عضو اسبق این پالایشگاه تصریح کرد: برخورد دولت روحانی با پالایشگاه ستاره خلیجفارس، عکس یادگاری با حاصل تلاش دیگران بود. در حالی که دولت باید از پروژههایی که خودش صفر تا صد آن را انجام داده حرف بزند. سالاری ادامه داد: اگر برجام فایده داشت، باید در این سه سال و نیم خود را نشان میداد. کدام پروژه در این سه سال کلید خورد و در این مدت به سرانجام رسید؟ البته انتظاری نیست که پروژههای کلان در این مدت تکمیل شود، اما اگر قرار بود همکاری با کدخدا جواب بدهد، باید در این سه سال و نیم به نتیجه مشخصی میرسید. وی افزود: دولت بگوید کدام قرارداد با خارجیها به نتیجه رسید؟ مگر قرار نبود پالایشگاه سیراف یکساله به بهرهبرداری برسد؟ ولی هنوز روی زمین است و تنها زمین آن تسطیح شده است! سالاری عنوان کرد: اگر برجام مفید بود، غربیها حداقل کاتالیستهای تحت لیسانس شرکتهای اروپایی را در اختیار دولت روحانی قرار میدادند، ولی آنها خودداری کردند و نهایتا از چین و برخی شرکتهای داخلی تأمین شد.
رکوردزنی مصرف بنزین موضوع مهم دیگری که میتوان به عنوان سند کارایی برجام مورد بررسی قرار داد، مصرف سوخت و به طور خاص بنزین، و نگاه دولتها به پالایشگاهسازی در کشور است. طبق سیاستهای کلی نظام ابلاغی در سال ۷۵ کشور باید به سمت کاهش شدت مصرف انرژی حرکت میکرد. بر این اساس در دولتهای نهم و دهم با بهرهگیری از کارت سوخت و نظام سهمیهبندی بنزین مصرف سوخت از ۸۰ میلیون لیتر در روز به ۶۰ میلیون لیتر کاهش یافت، اما در دولت روحانی و با لجبازی زنگنه، کارت سوخت و نظام سهمیهبندی کنار گذاشته شد و بر همین اساس مصرف بنزین از حدود ۶۰ میلیون لیتر در روز در سال ۹۲ به ۱۰۰ میلیون لیتر در شرایط کنونی که سه سال از برجام میگذرد، رسیده است. این یعنی بر خلاف سیاستهای کلی، مصرف انرژی نه تنها کاهش نیافته بلکه بر اساس آمار مقایسهای از بسیاری از کشورها نیز فراتر رفته است. در سالیان گذشته و در اوج تحریمهای ابتدای دهه ۹۰، بسیاری از پروژههای پالایشگاهی با تکیه برتوان داخلی پیش رفت و با اجرای طرحهایی مانند سهمیهبندی سوخت به عنوان پروژهای مکمل، عملا شدت مصرف انرژی کشور کنترل شد. در این رابطه نیز جلیل سالاری به خبرنگار ما گفت: در سال ۹۱ تنها ۳۶۵ میلیون لیتر بنزین وارد شد، اما در سال ۹۵ به ۴/۵ میلیارد لیتر رسید. سالاری افزود: قبل از دولت روحانی پروژههایی در حوزه پالایشگاهی آن هم در زمان تحریمهای خارجی اجرا شد. وی با اشاره به پروژههای پالایشگاه شازند اراک، کیفیسازی بنزین و گازوئیل در پالایشگاه تهران، واحد بنزینسازی پالایشگاه آبادان، پالایشگاه بندرعباس و... تصریح کرد: بسیاری از این اتفاقات در زمان تحریمهای ابتدای دهه ۹۰ انجام شد. این مسئول اسبق با اشاره به ارتقا استاندارد تولید بنزین و گازوئیل در آن سالها، بیان کرد: برای اولین بار در کشور بنزین با استاندارد یورو ۴ و یورو ۵ تولید شد. وی همچنین با اشاره به نگاه زنگنه درباره ساخت پالایشگاه نیز گفت: زنگنه در همان ایام آغاز طرح پالایشگاه شازند اراک در دهه ۷۰ با این طرح مخالفت داشت و به این ترتیب این پروژه زمینگیر شد که این پروژه بعدها با حضور شرکتهای داخلی مانند ماشینسازی و آذرآب انجام شد.
شرکتهایی که نیامده رفتند یک مورد قابل تأمل و البته دردناک دیگر که نتیجه اعتماد به غربیها و معطل کردن کشور با برجام را نمایان میسازد، ماجرای بدعهدی توتال در تکمیل فاز ۱۱ پارسجنوبی است. با روی کار آمدن دولت روحانی در سال ۹۲، بیژن زنگنه این پروژه را به توتال فرانسه داد، توتالی که قبلا هم یکبار دست روی این پروژه گذاشته بود، اما با شروع تحریمها، ایران را ترک نموده بود. با این حال تیم زنگنه برای بار دوم به این شرکت بدسابقه روی خوش نشان داد و اطلاعات مهمی از میدان نفتی مورد نظر را به این شرکت تقدیم کرد. در ادامه با خروج آمریکا از برجام، توتال هم منافع خود در آمریکا را به قراردادش با زنگنه ترجیح داد و بدون پرداخت جریمه ایران را ترک نمود. در همین زمینه، اصغر ابراهیمی اصل، معاون وزیر نفت در دولت دهم گفت: «۱۶ سال تاخیر در اجرای فاز ۱۱ را اگر در روزها و درآمد ۱۵ میلیون دلاری میعانات گازی ایران در این فاز و همچنین گازی که از این فاز تولید میشود محاسبه کنیم حدود ۸۷ میلیارد دلار را از دست دادهایم». حالا بهتر است رئیسجمهور لابلای دستاوردسازی برای برجام، درباره تأثیر برجام بر ماندن یا نماندن شرکتی مانند توتال در ایران به مردم توضیح دهد. به این لیست، توضیح درباره سایر قراردادهای برجامی، مانند خودروسازی و خرید هواپیما از اروپا را هم اضافه کنید که شاید روزی آقای روحانی درباره آنها توضیح بدهد. ظاهرا آمار و اطلاعاتی که به رئیسجمهور درباره وضعیت پیشرفت فازهای پارس جنوبی داده میشود باید مورد بازنگری قرارگیرد تا خدایی نکرده وی دچار اشتباه نشود، زیرا افکار عمومی نسبت به آمار و اطلاعاتی که از سوی رئیسجمهور اعلام میشود حساسیت خاصی دارند.