آیا حادثه خلیج تونکین در سال ۱۹۶۴ که شراره شروع جنگ وییتنام در آن زمان بود و طی آن، ایالات متحده کشتی وییتنامی را متهم به آتش افکنی بر کشتی آمریکایی کرد، این بار با حادثه دریای عمان تکرار میشود؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، به دنبال حمله به نفتکشها در دریای عمان، وزیر خارجه آمریکا ایران را متهم کرده و تصریح کرد که دستگاههای اطلاعاتی آمریکا مدارکی در اختیار دارند که دال بر دست داشتن ایران در این ماجراست. اما سوال آن است که آیا حادثه خلیج تونکین در سال ۱۹۶۴ که شراره شروع جنگ وییتنام در آن زمان بود و طی آن، ایالات متحده کشتی وییتنامی را متهم به آتش افکنی بر کشتی آمریکایی کرد، این بار با حادثه دریای عمان تکرار میشود؟
آمریکا نمیتواند با استفاده از شورای امنیت قطعنامهای علیه ایران صادر کند؛ چرا که نماینده روسیه خواستار انجام تحقیقات مستقلی در این باره شده است و اغلب اعضای سازمان ملل آن را پذیرفته اند. اما در صورتی که آمریکا واقعا عزم جدی برای جنگ با ایران داشته باشد، توجهی به قطعنامههای بین المللی ندارد. حال این سوال مطرح میشود که آیا ایالات متحده آماده جنگ با ایران است؟ در کاخ سفید به جز پمپئو و بولتون، کسی خواستار جنگ با ایران نیست. اما کسی که بیش از همه تشویق به این جنگ میکند، بنیامین نتانیاهو است که از اساس، مخالف امضای توافق هستهای بود.
با وجود اینکه صدای طبل جنگ به گوش میرسد، به نظر نمیآید که جنگ نزدیک یا محتمل باشد. نیروهای آمریکایی در منطقه خلیج فارس در مقایسه با نیروهای آن در زمان جنگ با عراق، محدودتر هستند و ایران چند مرتبه از عراق قدرتمندتر است.
ایران صدها هزار موشک میان برد و دور برد و سامانه موشکی اس ۳۰۰ روسیه را در اختیار دارد، همانطور که به لطف تعداد زیاد نیروهایش و وجود هم پیمانان در چند دولت، در روی زمین نیز قدرت زیادی دارد. از این رو، ایالات متحده برای جنگ با نظام ایران حداقل به نیم میلیون نیرو نیاز دارد. اما وارد کردن ضربات هوایی یا موشکی محدود، نظیر آنچه در سوریه اتفاق افتاد، باعث تغییر بزرگی روی زمین نخواهد شد و حتی میتواند ایران را به سمت حمله به نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق سوق دهد. در این صورت است که یک ضربه محدود قابلیت تبدیل شدن به یک مقابله فراگیر را دارد.
مطمئنا هر گونه مقابلهای خسارتهای سنگینی به طرفین وارد میکند؛ بویژه آنکه ایالات متحده وارد رقابت و معرکههای دشواری با چین و روسیه شده است. درست است که آمریکا میتواند با استفاده از موشکهای میان برد و جنگندههای خود خسارتهای زیادی به ایران وارد کند، اما ایران هم قادر است پایگاههای امریکایی و اسرائیلی را نابود کند.
آنچه بر اطمینان ما برای در نگرفتن جنگ میافزاید، آن است که رئیس جمهور آمریکا نمیتواند قبل از انتخابات سال آینده به ماجراجویی دست بزند؛ چرا که در این صورت حمایت اغلب اعضای کنگره را از دست داده و با یک مخالفت واقعی مواجه خواهد شد. همچنین، ایران با مذاکره تحت فشار تهدید موافقت نمیکند.
تمام آنچه ترامپ به دنبال آن است، وارد آوردن شدیدترین فشارها برای مجبور کردن ایران به پذیرفتن مذاکره در مورد برنامههای موشکی اش است، تا به این ترتیب بتواند از امنیت اسرائیل و دولتهای خلیج فارس حمایت کند. در صورتی که بر سر این دو بند توافق شود، دیگر نقاط اختلاف به سرعت حل میشود.
رئیس جمهور آمریکا نمیخواهد بدون داشتن یک دستاورد خارجی بزرگی که بتواند شکاف داخلی را بپوشاند، وارد انتخابات ریاست جمهوری شود. از سوی دیگر، نتانیاهو میخواهد از حضور ترامپ در رأس قدرت استفاده کند.