عددها فقط ارقامی سیاسی هستند که اهداف سیاسی را نیز تامین میکنند نه رفاه مردم را؛ برای مردم چیزی مهم است که در عمل با آن مواجهند.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، جدیدترین آمارهای اعلامی از سوی مرکز آمار ایران نشان میدهد نرخ تورم نقطهای در مردادماه با میزان ۶/۴۱ درصد، نسبت به تیرماه ۴/۶ درصد کاهش داشته است. این کاهش نرخ تورم از سوی دولتمردان بهعنوان یک دستاورد معرفی میشود. اما برخی کارشناسان این آمار را نماینده واقعیتهای جامعه نمیدانند. محمدقلی یوسفی- اقتصاددان و استاد دانشگاه- در همین باره گفت: این آمارها به هیچ عنوان حقیقت مطلب را بیان نمیکنند. آمارهای رشد و تورم، آمارهای دولتی هستند و آنچه که مردم در عمل احساس میکنند از زمین تا آسمان با ارقامی که دولتمردان اعلام میکنند فاصله دارد. علت آن هم این است که آنچه دولتمردان اعلام میکنند میانگین ۳۰۰ یا ۴۰۰ قلم کالاست که این میتواند با آنچه که مردم در عمل با آن روبهرو هستند متفاوت باشد. یعنی این عددها فقط ارقامی سیاسی هستند که اهداف سیاسی را نیز تامین میکنند نه رفاه مردم را؛ برای مردم چیزی مهم است که در عمل با آن مواجهند. وقتی به بازار میروند و کالایی را خریداری میکنند، تغییرات قیمت آن را احساس میکنند. از سوی دیگر، چون سلیقه، ذائقه، توان خرید، ساختار خانواده و مسائل زندگی مردم متفاوت است، طبیعیست که ما یک نگاه در این زمینه نداریم که بگوییم همه به یک شکل تورم را احساس میکنند. اما اگر از مردم سوال شود مسلما آنها قدرت خرید خود را نسبت به سالهای گذشته مقایسه میکنند و به خوبی نشان داده میشود که این آمار و ارقام به هیچ عنوان نه صحت دارد و نه میتواند در رفاه جامعه تاثیر بگذارد. در واقع اگر دولتمردان درباره تورم و رشد اقتصادی صحبت نکنند پس راجع به چه موضوعی صحبت کنند؟
برای خانوارها مهم نوع کالایی که خریداری میکنند و درآمدشان است. این برای آنها مهم است که آیا رفاهشان بیشتر شده است یا کمتر؟ مهم نیست که دولت چه رقمی را اعلام میکند. همین در مورد بنگاههای اقتصادی هم صادق است. یعنی برای شرکتها مهم نیست که دولت چه رقمی را برای سود، تورم، رشد اقتصادی و هر موضوع دیگری اعلام میکند؛ آنها فقط سود، درآمد، هزینه و شرایط خود را در نظر میگیرند. بنابراین، اینکه در کل جامعه چه اتفاقی میافتد برای تکتک افراد مهم نیست. ما باید از نگاه فردی به قضایا بنگریم نه بر اساس یکسری ارقام کلی و میانگین. میانگین هیچ وقت حقیقت مطلب را بیان نمیکند.
این آمارها، ارقام ساختگی هستند که دولتمردان اعلام میکنند و البته تاسفبار است که هزینههای زیادی هم برای این آمارها که فقط برای خود آنها مهم است و نه بخش خصوصی، صرف میشود. بخش خصوصی نیازی به این گونه آمارها ندارد، چون آنها سود و زیان خود را بر اساس عرضه و تقاضای بازار میسنجند. در عین حال این را میدانیم که تورم و رکود میانگینهای غلطی هستند. زیرا مثلا همین الآن که اعلام میکنند تورم کاهش پیدا کرده، برخی از بنگاهها یا برخی اقلام کالاها قیمتهایشان به شدت افزایش پیدا کرده در حالی که قیمت برخی دیگر کاهش داشته است. بنابراین، این رقم میانگین بیانگر وضعیت رفاهی جامعه نیست. دیگر اینکه شرایط جامعه ما وضعیت رکود تورمی است نه تورم تنها یا رکود تنها. بهترین شاهد این رکود تورمی این است که ما بیکاری و کاهش سرمایهگذاری تولیدی داریم و در عین حال استفاده از ظرفیت تولیدی در بنگاهها کاهش دارد؛ از طرف دیگر افزایش قیمتها در سطح بسیار بالاییست. این وضعیت نمیتواند تبیینکننده آن چیزی باشد که در جامعه در حال رخ دادن است. دولتمردان دوست دارند به مردم امید دهند و شرایطی ایجاد کنند که به مردم بگویند دارند کاری انجام میدهند و تلاشی صورت میگیرد که قیمتها کاهش یابد، اما توضیح نمیدهند که چه کردهاند که قیمتها کاهش یافته است. آیا تولید زیاد شده یا سرمایهگذاری داخلی و خارجی افزایش داشته است؟ عرضه زیاد شده یا آنکه جامعه ایران نصف شده و تقاضا کاهش پیدا کرده است؟
سیاست کنترل قیمتها غلط است؛ به دلیل اینکه ما نباید به سمت کنترل قیمتها برویم بلکه باید به سمت آزادسازی قیمتها برویم. به هر حال، این شرایطی که دولتمردان اعلام میکنند، نه نشاندهنده موفقیت در افزایش تولید و سرمایهگذاری است و نه به مردم امید میدهد که تحولی صورت خواهد گرفت.
متاسفانه هیچ سند و مدرکی وجود ندارد که نشان دهد تغییر عمدهای در کشور به وجود آمده است. اصلا با عقل سلیم هم سازگار نیست. من نمیدانم چگونه این آمارها منتشر میشوند وقتی که عقل سلیم خلاف آن را نشان میدهد. یعنی نه سرمایهگذاری خارجی صورت گرفته، نه تحریمها برداشته شده، نه تولید افزایش یافته و نه واردات ما زیاد شده است؛ پس چگونه ممکن است این اتفاق افتاده باشد؟ بنابر این اینکه بگوییم رفاه جامعه بالا رفته و ... یکسری ارقام محاسباتی است که مسئولان میتوانند پشت درهای بسته محاسبه کنند و رشد اقتصادی ایران را ۱۰ درصد افزایش دهند یا تورم را ۱۰ درصد کاهش دهند و اعلام کنند. چه کسی میتواند عدم آن را اثبات کند؟ درست مثل این است که ما بگوییم میدان، ولی عصر وسط کره زمین است! حالا هر کسی شک دارد امتحان کند. این هم همین وضعیت را دارد. اینها ارقامی هستند که سیاستمداران اعلام میکنند، ولی از نظر روشنفکران و متخصصان و حتی مردم عادی، به هیچ عنوان مبین بهبود اوضاع نیست و ما متاسفانه شرایط را روزبهروز بدتر میبینیم. بنابر این اینکه هر ادعایی صورت بگیرد که قیمتها را توانسته کاهش دهد غلط است. آنچه برای مردم مهم است قیمتهای نسبی است نه قیمتهای مطلق. یعنی ما قیمت یک کالا را نسبت به کالای دیگر میسنجیم. هم مردم و مصرفکنندگان و هم تولیدکنندگان این برایشان مهم است.