خاطرات جانباز، عبدالعلی یزدانیار با نام «صد روسی» توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، یزدانیار جوانی از اهالی تهران بود که با به صدا درآمدن ناقوس جنگ، راهی مناطق عملیاتی جنوب شد و همراه با نیروهای جنگهای نامنظم به فرماندهی شهید مصطفی چمران، به جنگ با دشمنان بعثی پرداخت.
او تا پایان جنگ، به جز ایامی که به خاطر مجروحیت، در بیمارستانهای تهران یا دیگر شهرها بستری بود، در عملیاتهای مختلفی حضور یافت و در یگانهای آتش بار و توپخانه به خدمت پرداخت.
«صد روسی» نام خمپارهای است که از سوی دشمن مورد استفاده قرار میگرفت و یکی از حوادث مهم این کتاب را رقم زده است.
این کتاب را میثم رشیدی مهرآبادی طی دو سال تحقیق و نگارش، آماده چاپ کرده و توسط انتشارات شهید کاظمی راهی بازار نشر شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
ناگهان یکی دو تا خمپاره سمت ما آمد. «ناصر اصفهانی» دقیقاً پشت من و به فاصله نیم متری، داخل کانال ایستاده بود. من صدای ته قبضه را شنیدم و تا آمدم بگویم بچهها مواظب باشید و حرکت کنم، دنیا زیر و رو شد. ابتدا اصلاً متوجه نبودم و بعد از مدتی به خود آمدم و دیدم داخل کانال، طاقباز افتادهام. چند متر جلوتر از من، یکی دو تا از بچههای دیگر از جمله «حاج عباس روحانی» هم مجروح شده بودند. جراحت آنها خیلی کاری نبود و داخل سنگرها رفته بودند. فقط من و ناصر داخل کانال افتاده بودیم. من برگشتم و دیدم ناصر با صورت به زمین افتاده و چند ترکش به پهلو و کمرش خورده. ترکشی بزرگ هم به پشت گوش راست و داخل سرش رفته بود. ناصرِ نازنین با صورت روی خاکهای نرم کنار کانال که موقع تردد بچهها از بالای آن میریخت، افتاده بود. من هنوز متوجه جراحاتم نشده بودم. آمدم به ناصر کمک کنم تا خفه نشود که تازه متوجه شدم پای راستم از زیر زانو قطع شده و پای چپم هم از پنجه، ترکش خورده و از وسط قاچ شده است!
«صد روسی»؛ روایت زندگی جانباز عبدالعلی یزدانیار به کوشش میثم رشیدی مهرآبادی در قطع رقعی و ۱۱۲ صفحه منتشر و روانه بازار شده است.