ستوننویس روزنامه «نیویورکتایمز» در یادداشتی در مورد تحولات منطقه، نوشته است که حمله اخیر به تأسیسات «آرامکو» موجب شده تا سعودیها، اسرائیلیها و اماراتیها در محاسبات خود تجدید نظر کنند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، بعد از حملات تلافیجویانه ارتش و انصارالله یمن به تأسیسات نفتی عربستان سعودی در دو منطقه «بقیق» و «خریص»، بسیاری از تحلیلگران غربی این حمله را از منظر ژئوپلتیک مورد بررسی قرار داده و آن را نقطه عطفی در تحولات منطقه توصیف کردهاند.
در همین چارچوب، این هفته «توماس فریدمن» تحلیلگر و ستوننویس روزنامه «نیویورکتایمز» هم در یادداشتی نوشته است که حمله به «آرامکو» موجب شده تا دشمنان ایران در منطقه در محاسبات خود تجدید نظر کنند.
وی در ابتدا با اشاره به تصمیم اخیر «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از مناطق تحت کنترل شبهنظامیان کرد در شمال سوریه، نوشته است که حضور نیروهای آمریکایی در این منطقه نه صرفا به عنوان محافظی برای کردها، بلکه به عنوان سپری برای جلوگیری از اتصال مسیر زمینی از ایران تا لبنان محسوب میشد، اما با عقبنشینی این نیروها امکان حضور ایران در نزدیکی مرزهای فلسطین اشغالی افزایش یافته، که «ماجرای بزرگ خاورمیانه امروز، همین است.»
فریدمن که به داشتن رویکردهای ضدایرانی و روابط نزدیک با ریاض معروف است، مانند بسیاری از رسانهها و مقامهای غربی حملات به آرامکو را به ایران نسبت داده و در مورد نحوه انجام این حمله، نوشته است: «پهپادها و موشکهای کروز با چنان ارتفاع پایین و چنان میزانی از رادارگریزی حرکت کردهاند که رادارهای سعودی و آمریکایی، نه شروع پرواز آنها و نه مسیر آنها را به موقع تشخیص ندادهاند.»
وی میافزاید: «بعضی از استراتژیستهای اسرائیلی عنوان میکنند که این حمله غافلگیرانه معادل "پرل هاربر"* خاورمیانه است. اغراق میکنند؟ شاید نه.»
تحلیلگر نیویورکتایمز سپس نوشته است: «هرکس که در ایران ایده این حمله هوایی جسورانه را داده، احتمالا حالا تشویقی خوبی گرفته. نتیجه این حمله بهتر از این نمیشد، چراکه حالا صدایی که از همه پایتختهای عربی و همچنین اسرائیل میشنویم، همان صدایی است که وقتی هنگام رانندگی از مسیر تعیینشده منحرف میشوید از کمکراننده خودکار خودرو میشنوید: "محاسبه مجدد، محاسبه مجدد، محاسبه مجدد".»
فریدمن ادامه میدهد: «[بعد از حمله به آرامکو]تکتک بازیگران در حال بازنگری در راهبرد امنیتی خود هستند، اول همه، اسرائیل. مثلا ببینید "اوزی ایوِن" یکی از دانشمندان بنیانگذار رآکتور هستهای "دیمونا" اسرائیل، این حمله ایرانیها را چطور ارزیابی کرده است.»
وی سپس بخشهایی از یادداشت اخیر ایون در روزنامه «هاآرتص» را بازنشر داده است. ایون در یادداشت خود نوشته است:
در مجموع ۲۰ پهپاد و موشک کروز در این حمله استفاده شد... لاشههای پهپادی یافت شده در عربستان سعودی نشان میدهد که ایرانیها در حال ساختن و عملیاتی کردن پهپادهایی آنچنان پیشرفته (دارای موتورهای جت و قابلیتهای مخفیکاری فوقالعاده) هستند که در این حوزه چیزی کم از توانمندیهای اسرائیل ندارد... در این بمباران هماهنگ، به ۱۷ هدف مستقیما آسیب رسید. با در نظر گرفتن ۲۰ پرتابهای که تکههای آنها در محل حادثه پیدا شد، میتوان گفت که نرخ موفقیت این حمله ۸۵ درصد بود، چیزی که توانمندی بسیار بالا و قابل اعتماد بودن فناوری استفاده شده را نشان میدهد.
ترکیب پهپاد و موشک کروز (برای هدفگذاری، هدایت نهایی یا سنجش میزان آسیب) در زدن اهداف دقیق بسیار موثر عمل کرده و احتمالا برای اهداف غیرثابت نیز چنین باشد. تصاویر منتشر شده، میزان دقتی که در این حمله به کار رفته را نشان میدهد. در یک تصویر مشاهده میشود که هر کدام از تانکرهای کروی گاز، از مرکز خود هدف اصابت موشک قرار گرفته. تصاویر همچنین نشان میدهد که دقت [و خطای]حمله تا یک متر بوده که بسیار بهتر از چیزی است که با هدایت ماهوارهای امکان دارد... ایرانیها یا گروههای حامی آنها نشان دادند که میتوانند اهداف مشخص را با دقت بالا و مخصوصا از فاصله چند هزار کیلومتری بزنند. [اسرائیل]باید این حقیقت را بپذیرد که در برابر چنین حملاتی آسیبپذیر است... باید تدارکاتی متفاوت [از بازدارندگی عادی]انجام شود.
فعالیت راکتور اتمی دیمونا باید متوقف شود، زیرا مشخص شده که این تأسیسات آسیبپذیر بوده و ضرری که خواهد داشت از منفعت آن بیشتر است.
در ادامه یادداشت نیویورکتایمز، فریدمن درباره آثار منطقهای عملیات آرامکو نوشته است:
روز کاری بدی برای ایران نبوده است، آن هم در حالی که حتی هدف اسرائیل نبوده است. حالا به عربها نگاهی بیندازیم. سعودیها و امارات عربی متحده از این حمله ایران دو شوک دریافت کردند. این حمله، همزمان دقت [حملات]ایران و انزواطلبی دونالد ترامپ [رئیسجمهور آمریکا]را آشکار کرد.
تماس سعودیها با واشنگتن احتمالا برایشان مثل یک دوش آب سرد بوده، چراکه وقتی از ایالات متحده خواستهاند در مورد پاسخ راهبردی آمریکا [به ایران]بحث کنند، تازه دریافتهاند که رئیسجمهور ما سرگرم پیدا کردن شماره تماس «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران است، به این امید که شاید بتواند با او هم به همان توافقی برسد که با «کیم جونگ اون» دیکتاتور کره شمالی رسید: یک عکس یادگاری با من بگیر، بعد میتوانیم با هم کار کنیم.
ترجمه عربی پیام ترامپ به اعراب خلیج [فارس]میشود: «یادم رفته بود به شما بگویم. من فقط دنبال فروش تسلیحاتمان هستم - نه اینکه از این تسلیحات برای دفاع از شما استفاده کنم. اما اگر به واشنگتن سفر کردید، فراموش نکنید که در هتل من اقامت کنید! نیروهای هتل آماده خدمترسانیاند.
سعودیها و اماراتیها پیام را گرفتند. آنها هم [مثل ترامپ]مشغول پیدا کردن شماره تماس رهبران ایران و همچنین امیر ایراندوست قطر هستند. وقتش است که اوضاع روابط با همسایگان روبهراه شود.
این، در ائتلاف ضدایرانی ضمنی ایالات متحده-اعراب سنی-اسرائیل هم ترک ایجاد کرده و باعث شده تا اسرائیل خود را در تقابل با ایران - و نیروهای نیابتیاش در لبنان، سوریه و عراق - تنهاتر از هر زمان دیگری بیابد.
حتی «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل هم همزمان دو بار جرعهای از واقعیت ترامپ را تجربه کرده است. بعد از عملکرد ضعیف نتانیاهو در انتخابات اخیر اسرائیل، بیبی [نتانیاهو]فهمید که ترامپ چقدر از بازندهها بدش میآید. وقتی از ترامپ پرسیده شد که آیا بعد از انتخابات با بیبی صحبت کرده، او با لحنی سرد گفت که با نتانیاهو صحبت نکرده، چون «رابطه ما با اسرائیل است».
ترجمه عبری حرفهای ترامپ میشود: «بیبی؟ کی هست؟ یک زمانی یک یارویی را میشناختم که در دکهای در خیابان ۵۵ "لیکسینگتون" زندگی میکرد. اسمش بیبی بود.»
بعد هم، پس از حملات ایرانیها به عربستان، ترامپ اعلام کرد که وقتی بحث جنگ با ایران مطرح باشد «ما قطعا میخواهیم از آن اجتناب کنیم.» باز هم، ترجمه عبری آن میشود: «آمریکا از ادامه تحریم نفتی ایران خرسند است، اما قرار نیست با اسرائیل و اعراب سنی برای تغییر نظام یا حمله نظامی برای تخریب توانمندیهای ایران، همراه شود.»
برداشت بیبی از چارچوب فکری ترامپ به کلی غلط بود. تفکر ترامپ این است که «ما غرق در نفت و گازیم. خود را درگیر جنگ دیگران در خاورمیانه نمیکنیم.» ایرانیها در واشنگتن حتی سفارتخانه هم ندارند. اما ترامپ را خوب شناختهاند.
بازمحاسبه، بازمحاسبه، بازمحاسبه.
عربهای خلیج [فارس]بالأخره راهی برای کنار آمدن با ایرانیها پیدا میکنند. اما اسرائیل نمیتواند. اسرائیل واقعا مشکلی به نام ایران دارد. حواستان باشد.
فریدمن در ادامه به جنگ ۳۳ روزه میان رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان اشاره کرده و نوشته است که اگر توانمندیهای ایران در زمینه طراحی و ساخت موشکهای نقطهزن به حزبالله هم منتقل شده باشد، حزبالله با در اختیار داشتن تنها ۱۵۰ موشک دقیق میتواند تمام زیرساختهای اقتصادی و نظامی رژیم صهیونیستی از جمله بنادر، فرودگاهها، نیروگاهها، رآکتورهای اتمی و شرکتهای فناوری این رژیم را هدف قرار داده و «اسرائیل را فلج کند.»
او در پایان با بیان این ادعا که رژیم صهیونیستی در صورت وقوع جنگ ممکن است مناطق جنوب لبنان را به کلی تخریب کرده و حتی علیه ایران حملات مستقیم انجام دهد، نوشته است که تحولات ماههای اخیر به افزایش عدم اطمینان در مورد آینده منطقه منجر شده است.