به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو_ ناهید زهیری کیا؛ اظهارات محمدبن سلمان و ابراز علاقه او برای مذاکره با ایران نشان میدهد، این جوان خام و تازه وارد در عرصه سیاست، در نهایت به واقعیتهای جاری و مناسبات قدرت در غرب آسیا پی برده است.
زمانی که سلمان بن عبدالعزیز در عربستان سعودی به قدرت رسید، ستاره اقبال بر دوش محمد بهعنوان فرزند محبوبش نشست تا در نهایت وی پلههای ترقی را یکی یکی طی کرده و در مقام وزارت دفاع این کشور، ریاض را به دامن جنگ یمن بکشاند که در طول چهار سال گذشته به جز شکست برای آل سعود چیزی دربر نداشته است.
محمد بن سلمان که جوانی از نسل سوم عبدالعزیز، بنیانگذار پادشاهی سعودی بود، با دیدگاههای جاهطلبانهاش از همان ابتدا نشان داد که نه کشورش را به درستی میشناسد و نه مناسبات قدرت را در خاورمیانه میداند.
این خامی در مسائل سیاسی تا بدانجا پیش رفت که ولیعهد سعودی در اظهاراتی نسنجیده در سال 2017 و طی گفتگو با شبکه الاخباریه اظهار داشت: نبرد را به داخل مرزهای ایران میکشانیم.
البته این یاوهگوییها در حد حرف نماند و ریاض با برخی دیگر از متحدان منطقهای خود سعی کرد با حمایت از گروههای تروریستی علیه امنیت ایران دست به اقداماتی بزند و یا بر موج التهابات سیاسی و اقتصادی در کشورمان دامن بزند.
حمله تروریستی به رژه گرامیداشت دفاع مقدس در اهواز، حملات تروریستها به سراوان و چابهار، تحریک به آشوب خیابانی، ایجاد التهاب اقتصادی و بهرهگیری از رسانههای معاندی چون شبکه ضد انقلاب ایران اینترنشنال- روزنامه گاردین در سال گذشته افشا کرد که این شبکه ماهوارهای بودجه خود را از ریاض گرفته و مدیر آن در اصل سعود القحطانی از نزدیکان محمد بن سلمان و فرد رابط در جریان ترور جمال خاشقچی است- را میتوان از اقدامات آشوبطلبانه ریاض علیه تهران دانست.
اقدامات شاهزاده سعودی به حدی پیش رفت که رهبر معظم انقلاب در واکنش به رفتارهای ماجراجویانه ریاض فرمودند: جوانان بیتجربه و کم سن و سال عربستانی قدرت را در این کشور متحجر بهدست گرفتهاند. اینان اقدامات نسنجیده علیه ایران را به دو هدف اقناع افکار عمومی داخلی و جلب رضایت حامیان غربی بهمنظور تکیه زدن بر سریر قدرت انجام میدهند.
اما اوضاع خاورمیانه آنگونه که سعودیها انتظار داشتند پیش نرفت و حملات به فرودگاههای عسیر، جازان، ابها و نجران و در نهایت تاسیسات نفتی آرامکو توسط انصارالله، به ریاض اثبات کرد که نمیتواند در منطقه آتش به پا کرده و خود را پشت دیوار بتنی مخفی کند. از همین رو بسیاری از تحلیلگران مسائل غرب آسیا وضعیت کنونی عربستان را نشستن در اتاق شیشهای ارزیابی میکنند.
همچنین وضعیت سیاسی در غرب آسیا نیز به سود سیاستهای سعودیها نبود، بهطوری که بهرغم هزینههای بسیار آنها درانتخابات لبنان و عراق، نتیجه آن برخلاف تصور آنان رقم خود و گروههای مقاومت توانستند کرسیهای بسیاری را از آن خود کنند.
حالا با گذشت نزدیک به دو سال از ماجراجوییهای بن سلمان در منطقه و هماوردطلبیهای وی در مقابل کشورمان، ولیعهد سعودی دو هفته قبل در گردش نظری آشکار و در مصاحبه با شبکه سی.بی.اس آمریکا تاکید کرد که راهحل دیپلماتیک را به گزینه نظامی در برابر ایران ترجیح میدهد.
در کنار این گفتهها میتوان به تلاش ریاض برای ارسال پیام به تهران برای مصالحه و میانجی قرار دادن بغداد و اسلام آباد را به روشنی مشاهده کرد، به طوری که عادل عبدالمهدی نخست وزیر عراق بعد از سفر به عربستان اعلام داشت: ایران و عربستان برای گفتگو آمادگی و علاقه دارند.
هفته گذشته عمران خان نخست وزیر پاکستان به تهران و ریاض سفر کرد و از قصد خود برای تلاش به کاهش تنش میان ایران و عربستان سعودی خبر داد. در همین زمینه پیشتر علی ربیعی سخنگوی دولت از ارسال پیامهایی از سوی سعودیها به ایران از طریق پاکستان خبر داده بود.
بسیاری از کارشناسان سیاسی و مسائل غرب آسیا معتقدند که بغداد تلاش میکند با میانجیگری میان تهران و ریاض از حجم تنشها در منطقه کاسته و در این راه به ثبات عراق کمک کند.
همچنین اسلامآباد نیز نشان داده است که تلاش میکند با حضور بهعنوان یک میانجی در کنار کسب پرستیژ، مانع از درگیری میان دو کشوری شود که بیشترین منافع را برای پاکستان تامین میکنند.
در خبری مربوط به اوضاع داخلی عربستان سعودی، رویترز هفته گذشته در گزارشی به نقل از منابعی موثق در درون خاندان سعود مدعی شد: حجم بالای انتقادات از بن سلمان در درون خاندان بعد از حملات به تاسیسات آرامکو بالا رفته و برخی از شاهزادگان بر توانمندی ولیعهد سعودی بر اداره کشور معترض هستند.
در کنار این موضوع، عدم واکنش آمریکا به حملات به نفتکشهای مستقر در خلیج فارس و دریای عمان، ساقط شدن پهپاد جاسوسی توسط پدافند ایران، بسنده کردن به محکوم کردن حمله به آرامکو و اعلام خروج از منطقه نیز سبب شده است که حکام ریاض به امنیت اجارهای که طی سالها از سوی واشنگتن ایجاد شده، مطمئن نباشند.
در کنار تمامی این رویدادها باید به تلاشهای ریاض در طی چند سال گذشته نیز نگاهی بیافکنیم، به طوری که تمامی سیاستهای عربستان سعودی و دخالتهای این کشور در امور کشورهایی چون لبنان، سوریه، و عراق به شکست انجامیده و در مقابل متحدان ایران، توانستهاند اداره غرب آسیا را به دست بگیرند.
محمدصادق کوشکی تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است: در مقطع فعلی و در چند ماه اخیر، با توجه به رویکرد آمریکا مبنی بر عقب نشینی در برابر ایران، سعودیها هم به این نتیجه رسیدهاند که مثل گذشته نمیتوانند روی حمایت واشنگتن از خودشان حساب کنند و به همین دلیل هم ناگزیر شدند سیاست خود را در قبال تهران تغییر دهند. حتی به دنبال برقراری روابط و بازسازی روابطشان با ایران هستند.
برآیند تحولات منطقهای و اظهارات مقامات سعودی و در راس آن محمد بن سلمان نشان میدهد که درک درست ایران از منطقه و مقاومت هوشمندانه تهران و متحدانش، سبب شده که بن سلمان برای فرار از سقوط خود و حتی خاندانش، به جای جنگ از در صلح وارد شود و تلاش مقامهای سیاسی ازجمله عمران خان و عادل عبدالمهدی برای سفر به تهران و ریاض را در همین راستا دید. تلاشی که به معنای عقب نشینی عربستان سعودی از مواضع خصمانهاش علیه ایران قلمداد میشود.