رمانهای جاسوسی از آن دسته آثاری هستند که خواننده را میان زمین و هوا نگه میدارند، گرههای کور در ذهن او ایجاد میکنند و دست آخر با افشا کردن راز اصلی داستان در یک نقطه غیرمنتظره، مخاطب را شوکه میکنند.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو:
رمان «غول چراغ خاموش»
ماجراهای امنیتی معمولا جذابیت بالایی برای خلق آثار نمایشی یا مکتوب دارند؛ جذابیتی که در ذات این اتفاقات نهفته شده است و به واسطه گره خوردن آنها با قصههای عاشقانه، سیاسی و حتی اتفاقات اجتماعی، ظرفیت خوبی برای خلق درامهای پرکشش در سینما و تلویزیون و حوزه ادبیات دارد.
در واقع رمانهای جاسوسی از آن دسته آثاری هستند که خواننده را میان زمین و هوا نگه میدارند، گرههای کور در ذهن او ایجاد میکنند و دست آخر با افشا کردن راز اصلی داستان در یک نقطه غیرمنتظره، مخاطب را شوکه میکنند. معمولا در ادبیات جهان در دورههای مختلف قصههای امنیتی مورد توجه قرار گرفته و منجر به خلق رمانهایی پرفروش شدهاند.
کتابهایی همچون «کیم» نوشته «رودیارد کیپلینگ»، «مأمور مخفی» نوشته «جوزف کنراد»، «سیونه پله» نوشته «جان بوچان»، «اشندن یا جاسوس اینتلیجس سرویس» نوشته «سامرست موام»، «از روسیه، با عشق» نوشته «یان فلمینگ»، «مامور ما در هاوانا» نوشته «گراهام گرین»، «جاسوسی که از سردسیر آمد» نوشته «جان لوکری»، «هویت بورن» نوشته «رابرت لودلوم»، «تب و نیزه» نوشته «خاویر ماریاس» و «رمزگشایی» نوشته «مای جیا» برخی از مهمترین رمانهای جاسوسی تاریخ ادبیات جهان هستند که تجدید چاپ مکرر آنها نشاندهنده مقبولیت بالای اینگونه قصهها در میان مخاطبان است.
این مسیر در ایران نیز جدی گرفته شده و نتیجه آن خلق رمانهایی تازه و مخاطبپسند شده است. رمان «غول چراغ خاموش» که «علی آقاغفار» آن را به رشته تحریر درآورده، یکی از همین تجربههای تازه است؛ قصهای که برگرفته از یک ماجرای واقعی است و در ارتباط با کارمند سابق بخش فنی یک نهاد نظامی است که پس از خروج از این نهاد، تصمیم به مهاجرت میگیرد، اما در نهایت تبدیل به یک جاسوس برای سازمانهای جاسوسی غربی میشود.
نکته جالب توجه در ارتباط با روایت کتاب چرخاندن قصه در میان راویان مختلف و پیش بردن قصه از طریق این راویان متعدد است. در هر فصل از «غول چراغ خاموش» یکی از کاراکترهای اصلی قصه روایتگر داستان هستند و ماجراها را از منظر خود روایت میکنند تا پازل قصه تکمیل شود.
در بخشی از مقدمه این کتاب میخوانیم: «غول چراغ خاموش» بازخوانی و بازآفرینی حکایت واقعی یک زندگی پرفراز و نشیب و برداشتی آزاد از پروندهای است که شخصیتهایش، خود به روایت آن میپردازند؛ روایتهایی که اگر چه نام راویانش واقعی نیست، اما «وجود»، «سهم» و «نقش» هر یک از آنها در فرجام «حکایت این زندگی» حقیقتی است انکارناپذیر». البته «غول چراغ خاموش» در مجموع در دستهبندی رمانهای عامهپسند قرار میگیرد. هم ادبیات نگارشی قصه و هم فضای کلی قصه با وجود اینکه خط اصلی آن برگرفته از یک ماجرای واقعی است، اما شباهت زیادی به قصههای عامهپسند دارد.
هر چند شاید همین نزدیکی ادبیات و فضای قصه به ادبیات عامهپسند، به نوعی تبدیل به نقطه قوت آن شود، چرا که میتواند روایتی ساده از یک ماجرای پیچیده امنیتی برای مخاطبان عام باشد؛ مخاطبانی که به جای مواجهه با لایههای پنهان یک پرونده امنیتی، بیشتر آماده خواندن یک قصه جذاب و پرکشش هستند و این کتاب توانسته با زبانی ساده از این بگوید که چگونه اعتماد به بیگانگان میتواند آدمهایی را که به تصور خود، بسیار باهوش هستند تبدیل به دشمنانی برای وطن کند.