قطعه شعر علی اکبرزاده طلوتی به مناسبت میلاد حضرت علی علیه السلام و مقام امامت: گفته پیغمبر به آوازی جلیبر مسلمانان پدر، من و علی پس خلف آنگه شود نیکو پسرکه گذارد پا در جا پای پدر بوده او از کودکی بر دامنمامر حق بود و براین گردن نهم از غذای جان خود دادم به ویتا که جانش مستعد گردد به طی در شکاف کوه و در غار حرادیده با من بس حدیث و ماجرا در حرا وقت نزول جبرئیلیار و همراهم علی بی بدیل این علی م. بوده است در انجمناولین مومن به الله و به من چون نمازی کردمی آن کردگار جز علی و همسرم انگشت شمار کس نبودی یاور و یار و معیندر طریق بسط این آئین و دین در شب ظلمت که چل شمشیر زنقصد آن کرده که ریزند خون من این علی ام از سر شوق و شعفپس گرفته جان شیرینش بکف پیش قدم در دعوی حق بود علیزان سبب دادم به وی حکم وصی هم در آن روز نخستین قیامکرده ام امر امامت را تمام چون رسالت با امامت محکم استبی امامت دین حق حتما کم است گر رود نور تنم سوی خموش نور حق دست امام آید خروش من که شهر علم و عرفان بودمیباب این شهر هم، بود جانم علی او طریق آسمان‌ها را چنانطی نماید کهکشان تا کهکشان در مصاف حق و باطل در احد این علی م. مثل کوه استاده بود در جهاد خیبر و بدر و حنیینشیر میدان بوده است باب حسین کار او در جنگ خندق با عدوتا قیامت داده بر حق آبرو ذوالفقارش، چون زند یک ضربتیاین عبادت تا ابد باشد یکی او مرا باشد برادر، نیز جانوه چه جانی وه چه جانی وه چه جان دیدنش باشد برایم صد سرورگرم دلتنگی شوم در نا حضور او مرا همچون اذن، همچون عیونچون بود السابقون السابقون در خطرگاه‌ها و در هر پیچ و تاباین علی م. سنگ زیر آسیاب همچنان دارم شتاب و اشتیاقتا معرف باشمش همچون سیاق در غدیر هم گشته ام انذارگواز امامت نکته‌هایی مو به مو این همه ابرام و اصرارم به اینبهر ایمن سازی آئین و دین این همه تاکید بر شان امامچون که نعمت‌ها شود با او تمام گر ز. آب هر چیزکی گیرد حیاتبی امامت دین حق گردد ممات در غدیر دادم بدست تان سندتا شناسید خیر و شر هم نیک و بد اصل دین را گر بود صد‌ها دلیلبی امامت دین حق گردد علیل هر که میخواهد که بعد از مرگ منباشد ایمن از خطا و از فتن چنگ محک بر طناب او زندچون که او هم تکیه بر هو میزنددر یم خون و جنون گر مانده‌ایدست خود بسپار بر دست علی