علی رغم تحریمها، اقتصاد ایران در هشت ماهه نخست سال 98 رشد یک و نیم درصدی را در بخش غیرنفتی تجربه کرد، ولی این رشد آنقدر رمق نداشت که جلوی تورم شکننده این سال را بگیرد، این موضوعی بود که تا بعدتر و آمدن کرونا نیز گریبانگیر معیشت مردم شده و علی رغم تعطیلی نسبی بازار این قیمت ها بود که دائما افزایش پیدا میکرد.
آنطور که از نوع سیاست گذاری روحانی در ایام کرونا ملموس بود این است که عزمی برای کنترل کرونا در شخص رییس جمهور نه تنها وجود ندارد که به نوعی ایشان به دنبال دامن زدن به این بحران هستند، با پیش فرض گرفتن این واقعیت نهادی و سیاستی به نظر میرسد بایستی سیاست گذاران دلسوز نوع سازماندهی اقتصادی و صنعتی خود در کشور را بر اساس پیش انگارههای ایمنی گله ای بنا کرده و آنها را سامان دهند.
در زمانی که اولین نشانه های شیوع کرونا دیده میشد همزمان شکل اقدامات آمریکا نیز در حال تغییر بود، به گونه ای که این سیاست ها به سمتی رفت که توجیه کننده یک سلسله اقدامات سخت تر باشد، از این حیث میتوان این گمانه را مطرح کرد که افزایش حضور نظامی آمریکا در پی شیوع کرونا نبود بلکه از پیشتر آغاز شده بود ولی با بحران کرونا مواجه شد، این را میتوان سفر اجباری ناو هواپیمابر ترومن برای جایگزینی با ناو هواپیمابر کرونا زده روزولت در دریای چین جنوبی جایگزین شود.
ترکیب حضور نظامی آمریکا چنین نشان میدهد که آمریکا اتفاقا به دنبال بلوغ بخشیدن به سیاست فشار حداکثری است، این را میتوان از کاهش حضور نظامی آمریکا در عراق و افزایش توان نظامی این کشور در شمال اقیانوس هند دید، با توجه به آرایش نیروهای آمریکا در منطقه میتوان گزینه محتمل برای آمریکا را این تلقی کرد که این رژیم به دنبال بستن دریچه های ورود کالا به ایران در دریاهاست، بدین منظور حضور نظامی خود را در عراق کاهش داده تا پیشاپیش از اقدمات تنبیهی ایران مصون باشد.
از منظر اقتصادی این اقدام آمریکا یکی از بزرگترین تهدیدات برای هدف قرار دادن منابع در دسترس ایران است، این سلسله اقدامات از چند منظر به ایران آسیب وارد میکند، از جمله؛
در زمینه مقابله با این بحران اقداماتی به ذهن میرسد که در اینجا به صورت مختصر به سه مورد میپردازیم؛
کرونا کار را هم برای آمریکاییها و هم برای ایران سخت تر کرد، ولی برخلاف آنچه تصور میشود کرونا فشار خوبی را برای اعمال برخی سیاستگذاری های اصلاحی ایجاد کرده است، اما پیش از آنکه این سیاستها معرفی شوند بایستی با مختصات بحران کنونی آشنا شویم.
ما به نوعی با یک بحران مرکب روبروییم، بحرانی که در آن کرونا مسائل را پیچیده تر کرده است، سنخ این پیچیدگی اما از این حیث است که امکان بسیاری از سیاست گذاری ها گرفته شده و مقام سیاست گذار باید یک نظام اولویت بندی را برای خود منظور کرده و متناسب با شرایط اقدام کند.
آنچه برای ایران لازم است لحاظ شود این است که تمامی این نظام اولویت گذاری باید برای حفظ زیرساخت تولید و امنیت های لازمی همچون امنیت غذایی باید صورت گیرد.
اما یک وجه جالب این پیچیدگی این است که در بخش های مختلف اقتصادی دیگر نمیتوان سیاست های یک رنگ بزرگ مقیاس اعمال کرد، واحدهای تولیدی ای در دوره کرونا ایمن تر هستند که کوچکتر باشند فلذا اینجا کوچک زیبا نیست، کوچک زیباتر است. این خود سازماندهی بزرگی را به نظام صنعتی میدهد. نظام تولیدی که در مناطق مختلف باید بسیاری از تولیدات را در درون خود صورت دهند تا فاصله گذاری ایمنی ایجاد شود.
برای جبران کاهش توان سیاستگذاری در کشور لازم است تا از سیاستگذار از بسیج محلی برای تامین نهاده جمعی و ظرفیت های اجتماعی استفاده کند؛ از منظر قوانین و سازماندهی نکته مهم این است که حاکمیت باید بتواند یک مهندسی اجتماعی کرده و ظرفیتهای گروهی در میان مردم بسازد، بدین منظور ایجاد اتحادیه های کشاورزی و تعاونیهای محلی توزیع اقلام به منظور شبکه سازی انبارههای محلی اقلام(بقالیها و توزیعکنندگان خرد) صورت گیرد.
باز شدن پنجره سیاستگذاری برای تولید محصولات عمده وارداتی کشاورزی
با توجه به شیوع بیماری کرونا و رکود حاصله در صنایع مختلف، کشاورزی نیز با رکود روبهرو شده و گمانهزنیهای قوی درباره با کمبود مواد غذایی در کشورها در آینده نهچندان دور ایجاد خواهد شد. پیشنهاد میشود اولویتبندی بودجه عمرانی کشور در سال جاری بازنگری شود و کشاورزی در اولویت قرار گیرد و با توجه به افزایش قیمت این محصولات در آینده با هدف تأمین امنیت غذایی کشور، قیمت خرید تضمینی کالاهای اساسی در حوزه کشاورزی ارزیابی گردد. همچنین با وضعیت پیشآمده، لازم است که انبارسازی و ذخیره کالاهای اساسی هر چه سریعتر انجام شود. گفتنی است در طول سالهای اخیر سیاستهای غلطی در حوزه کشاورزی وضع شده که نیاز مبرم به اصلاح دارد.
منبع: راهبرد معاصر