استاد فلسفه و فقه حوزه علمیه قم گفت: اگر سطح مطالبات جامعۀ جهانی از وعدههای شیطانی عبور کند، تحمل عصر ظهور پدید میآید؛ در غیر این صورت مادام که مطالبات انسانی در حد نازل است ظرفیت عصر ظهور ایجاد نخواهد شد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، متن زیر، بر گرفته از سلسله سخنرانیهای استاد سید محمّدمهدی میرباقری در هیئت ثارالله قم (محرم ۱۳۹۱) است که ابعاد و زوایای رویکرد پویای شیعه به انتظار فرج را مطرح میکند. شبیه این نکات، در سخنرانی استاد میرباقری در کنگره «امام مهدی (عج) و آینده جهان» که در اوایل خرداد ۱۳۹۲ در کشور عراق برگزار شد، نیز بیان گردیده است.
۱ ـ انتظار فرج که افضل اعمال امت است، عملی در عرض سایر اعمال مانند نماز و روزه نیست، بلکه یک رویکرد به دوره ظهور است که همه ساحتهای زندگی انسان را تحت تأثیر قرار میدهد؛ لذا انتظار، یک عبادت فراگیر نسبت به عبادتهای دیگر محسوب میشود. انتظار یعنی اینکه همه شؤون زندگی، اعم از فردی، خانوادگی، صنفی، اجتماعی و تاریخی و همه ابعاد حیات از اخلاق تا اندیشه و فرهنگ و مناسبات و ساختارهای اجتماعی و علم و تکنولوژی و حکومت داری و تمدن سازی، بر مدار عصر ظهور تدبیر و برنامه ریزی شود.
۲ ـ انتظار یک رویکرد جمعی است و حقیقت جمعی ما باید یک حقیقت منتظر باشد. باید اجتماع قلوب بر مطالبه ظهور واقع شود؛ نه اینکه افراد منتزع از هم منتظر باشند. انتظار، یک پرستش و عبادت مشاع تاریخی است که همه ما باید در آن نقش ایفا کنیم؛ یک نسل نمیتواند بنای عصر ظهور را اقامه کند. نسلها هر کدام سنگ بنایی میگذارند؛ سپس معماری میشود و در عصر ظهور به وسیله حضرت بقیه الله (عج)، به اتمام و اکمال میرسد. بنای عظیم عصر ظهور که کاخ رفیع عبادت است و توحید در آن محقق میشود، بنایی است که همه تاریخ در آن مشارکت دارند و هم افزایی میکنند. انسان و جامعه منتظر، انسان و جامعهای است که سهم و نقش خود را در بنای تاریخی عصر ظهور ایفا میکند و این همدلی، همفکری و همکاری یک جبهه عظیم تاریخی را رقم میزند.
۳ ـ اگر سطح مطالبات جامعۀ جهانی از وعدههای شیطانی عبور کند، تحمل عصر ظهور پدید میآید؛ در غیر این صورت مادام که مطالبات انسانی در حد نازل است ظرفیت عصر ظهور ایجاد نخواهد شد. انتظار به معنای ارتقای وجدان و تعالی انتظارات است که منجر به بصیرت، بیداری، و بلوغ مطالبه در بشر میشود و به ظهور غیب در عالم شهود و تحقق ولایت و خلافت میانجامد. تا هنگامی که بشر در چارچوب آرزوهای شیطانی فکر کرده و حرکت میکند طالب عصر ظهور نیست.
انتظار فرج حداقل دارای شش رکن است: ۱. معرفت به آستان مقدس امام زمان (عج)، ۲. شناخت اهداف و آرمانهای آن حضرت، ۳. دلدادگی به آن آرمانها ۴. امید به تحقق آن اهداف، ۵. طراحی نقشه راه دست یابی به آنها، ۶. اقدام عملی و پایداری در تحقق آنها.
۴ ـ انتظار فرج، انتظاری محدود به رویکرد فقهی نیست؛ چون دین، در فروع و احکام فردی شریعت خلاصه نمیشود بلکه باطن دین، ولایت حقه است که وقتی محقق شد همه خیرات و اخلاق کریمه، ساری و جاری خواهند شد و شریعت، اقامه شده و جامعه، به حیات طیبه زنده میگردد؛ و بالاتر از آن، حقیقت توحید محقق خواهد شد. در رویکرد انتظار، باید به دنبال جامعه منتظری بود که در آن، هم اصول و هم فروع رشد کنند؛ یعنی جامعه دینی و جامعه منتظر، جامعه توحیدی و ولایی و فقهی است که دربردارنده توحید، ولایت و شریعت است.
۵ ـ انتظار فرج، انتظار ظهور و تجلی نور امام (ع) و عصر غلبه جنود عقل بر جنود جهل و عصر کامل شدن عقول است. در این عصر، آیه نور در عالم دنیا تجسد پیدا کرده و متمثل میشود و بساط جریان آیه ظلمات جمع خواهد شد. در واقع، آنچه در عصر ظهور پدیدار میشود، امری ورای خود امام (ع) نیست، بلکه همان کلمه تامه الهی که در حجاب غیب است ظهور مییابد. در آن عصر، خلافت کلیه از آنِ امام (ع) است (إِنّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللّهِ)، و همه مؤمنین، حول امام (ع) به خلافت جزئیه میرسند.
۶ ـ آنچه در عصر ظهور اتفاق میافتد، فراتر از عدالت سوسیالیستی و یا عدالت مبتنی بر لیبرال دموکراسی و یا مدرنیته اسلامی است و حتی فراتر از تمدن اسلامی است؛ بلکه تحول فراگیر، عمیق و همه جانبهای است که در کل هستی، اعم از عالم انسان ها، حیوانات، نباتات، جمادات و ... محقق میشود. اساس تحول و حقایقی که در آن عصر، تجلی پیدا میکند همانند عالم بهشت، چندان قابل تصور نیست؛ چرا که در عصر ظهور، برکات ولایت، طاعت و تبعیت در عالم آشکار میشود.
۷ ـ رویکرد انتظار (به عنوان یک عمل شامل)، در مراحل مختلف تاریخ جامعه شیعه به گونههای مختلفی تلقی و تفسیر شده است که عبارتند از: «احتراز» و «اعتراض» و «سازندگی». این سه تلقی میتواند سه مرتبه از رویکرد انتظار باشد و هر کدام در جای خود معنا شود. بدون تردید یکی از ارکان انتظار، مبارزه منفی به معنی احتراز، زیر بار نرفتن، دامن کشیدن و نپذیرفتن ولایت و تدبیر اولیاء طاغوت و مدیریت آنها بر عرصه اخلاق، اندیشه و رفتار در مقیاس فرد و جامعه است. جامعه شیعه هیچگاه زیر بار حکومت بنی امیه، بنی عباس و تجدد نرفت. هرچند به خاطر برخی غفلت ها، تا حدودی در خوراک، پوشاک، مسکن، حتی ازدواج، طلاق و تحصیل و ... تحت تأثیر الگوهای جهانی غرب قرار گرفته است.
هم چنین انتظار، رویکرد نبرد دایمی و همه جانبه با پرچمداران مادی و طواغیت تاریخ، چه در شکل بنی امیه و یا بنی عباس و چه در شکل مدرن است. این نبرد طراحی شده، متناسب با شرایط دورانها متفاوت بوده است. اساساً رسیدن به صلح پایدار جز از بستر یک نبرد همه جانبه حاصل نمیگردد؛ یا کفار باید مؤمنین را حذف کنند یا مؤمنین باید بساط کفر را از عالم برچینند تا صلح پایدار برقرار شود. به عبارت دیگر، در کنار احتراز و دامن کشی، درگیری همه جانبه و مستمر که شامل جهاد اکبر (جهاد باطنی) و جهاد اصغر (جهاد ظاهری) است، وجود دارد. در جهاد اکبر تلاش میکنیم تا مملکت وجود خود و حیات اجتماعی را مسخر نبی اکرم (ص) کنیم تا همراه با عنایت آن حضرت (ص) به سمت خدا رهنمون شویم؛ و «جهاد اصغر» درگیری همه جانبه در عرصه ظاهری است که بخشهای مختلفی هم، چون عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را فرا میگیرد.
احتراز و درگیری همه جانبه با مستکبران، آرام آرام زمینه ساز شکل گیری جامعه شیعه بر محور توحید و ولایت میشود.
۸ ـ پرچمداران توحید در دوره انبیاء عظام (ع)، دوره اهل بیت (ع) و دوره غیبت، جامعه مؤمنین را به عصر ظهور و منجی موعود بشارت میدادند و به پایداری برای حرکت به آن سمت دعوت میکردند. آن روز که امام رضا (ع) به شرق هجرت کردند و این منطقه را به جغرافیای تجمع دوستان و شیعیان تبدیل کردند تا دورهای که پادشاهی صفویه شکل گرفت و بعدها مشروطه مشروعه و بالاخره جمهوری اسلامی محقق شد، رویکرد همه دوران ها، رویکرد انتظار بوده است که در نگرش فلسفه تاریخ الهی، مراتب رشد و کمال جامعه دینی را نشان میدهد.
۹ ـ مهمترین رویکرد تاریخی شیعه در عصر غیبت، رویکرد عبور از فتنه تجدد است. تجدد، بزرگترین حجاب پیش روی عصر ظهور است که شاید تجمیع همه شیطنتها و ملعنتهای فراعنه تاریخ است. این حجاب، مبتنی بر ایدئولوژی مادی و بر اساس فلسفهها و دانشها و تکنولوژیهای پشتیبان، زندگی بسیط و ساده دوران گذشته را به یک الگوهای پیچیده، هم افزا و به هم تنیده، تبدیل کرده و به دنبال آن است که انقلابهای اجتماعی و تحول جهانی به وجود آورد. مدرنیته به صراحت از زندگی بی خدا صحبت میکند و به ظاهر زندگی و بندگی را از هم تفکیک مینماید؛ اما در حقیقت، بندگی را محو میکند و برای زندگی انسانها از روزی که متولد میشوند تا روزی که میمیرند برنامه ریزی کرده و بلکه برای قبل از تولدشان تا بعد از مرگ آنها هم برنامه دارد. در این صورت، یک جامعه جهانی به وجود میآید که معبد آن دنیا و عمل آن دنیا پرستی است.
شیعه با رویکرد انتظار در مقابل این فتنه مقاومت کرده است. یک نمونه از این درگیری و مقاومت مربوط به دوره مشروطه است که جریان تجدد ابتدا در قالب تکنولوژی و بعد تحول سیاسی وارد شد. در آن زمان، شیعه زیر بار مشروطه نرفت؛ در نهایت آنچه را دنبال کردند مشروطه مشروعه بود؛ یعنی شریعت را قید اصل سلطنت قرار دادند نه اهوا و قانون برآمده از آن را. آنچه غرب و سکولاریستها دنبال میکردند سیر از سلطنت به مشروطه و از مشروطه به جمهوری بود، اما شیعه از سلطنت به مشروطه و از آنجا به سمت جمهوری اسلامی حرکت کردند. این حرکت، همان رویکرد و مکتب انتظار است.
۱۰ ـ آنچه برای رسیدن به ظهور مهم و جزو مأموریتهای ماست، از میان برداشتن حجاب مدرنیته است. ما باید معبری در این حجاب باز کنیم و سپس آن را از میان برداریم. درک عصر ظهور با این حجاب ممکن نیست؛ چون این حجاب، حجاب فهم ظهور و امامت است.
در این راه، ما به یک تفقه عمیق و همه جانبه نیاز داریم که بتواند جامعه مؤمنین را از این حجاب (حجاب مدرنیته) عبور دهد. بر اساس این تفقه، باید در همان مقیاسی که آنها رابطه مبانی و غایات خود را با برنامه ریزی اجتماعی ملاحظه میکنند، ما هم در همان مقیاس، بین فرهنگ اسلام و زندگی اجتماعی، رابطه برقرار کنیم و گرنه دستگاه معرفت دینی ما به ماشین امضای تمدن غرب تبدیل خواهد شد. اسلام یک مجموعه به هم تنیده است که اعتقادات و اخلاق و فقه آن، هماهنگ هستند. اسلام نمیخواهد فقط در سطح خُرد در زندگی اجتماعی حضور یابد، بلکه باید در طراحیهای کلان هم دخالت کند. نمیتوان رابطه تمدن غرب (که نسبت بین مظاهر و بنیانها را میبیند) را با اسلام، فقط از طریق احکام فقهی موجود حل و فصل کرد. این همان جایی است که به یک تفقه پیچیده در یک فضای وسیعتر نیاز است تا بتوان معبری برای عبور از شرایط موجود به سمت عصر ظهور باز کرد.