مسعود نجابتی معتقد است ماهیت و سهلالوصول بودن هنرهای تجسمی نسبت به دیگر هنرهای موجود، سبب گرایش سریع آن در سالهای انقلاب، به سمت هنر انقلاب اسلامی شده است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مسعود نجابتی هنرمند طراح گرافیک که در برنامه «سوره هنر» به مناسبت هفته هنر انقلاب حضور داشت، در بخشی از این برنامه درباره هنر انقلاب و هنرهای تجسمی که زودتر از همه هنرها متأثر از انقلاب اسلامی شد، گفت: همان طور که شهید مرتضی آوینی در صحبتهایش اشاره میکند هنرهای تجسمی بیشترین همراهی را با انقلاب اسلامی داشته است، البته وسعت شاخههای تجسمی بیش از سایر هنرهای دیگر است یعنی ما محدوده وسیعتری را شاهدیم و هر رشتهای نیز گرایشهای متعددی دارد که مجموعهای قابل توجه است و ظرفیتهای متفاوتی دارند.
وی با اشاره به نکاتی که در همراهی هنرهای تجسمی با انقلاب اسلامی مؤثر بودند، توضیح داد: برخی از رشتهها با توجه به تناسبی که با ماهیت انقلاب اسلامی داشتند که دلایل آن را برمیشمارم؛ نکته اول به ماهیت آن رشته هنری ارتباط دارد برای مثال گرافیک، کاریکاتور و عکاسی بیشتر از همه هنرها در جریان انقلاب اسلامی حضور و تأثیر داشتند و به دلیل ماهیتشان، در خدمت برخی از پیامها و ابلاغ آنها و ارتباط با جامعه بودند که به آنها هنرهای ارتباطی نیز گفته میشود. قبل از اینکه گرافیک به عنوان یک رشته رسمی در جامعه و دانشگاه شناخته و معرفی شود، نقاشان این وظیفه را برعهده داشتند، اما الان گرافیک تمام عیار این وظیفه را عهدهدار است.
نجابتی با تاکید بر اینکه گرافیک هنری است که در خدمت قرار میگیرد، چه سیاسی و چه تبلیغاتی، بیان کرد: دلیل سرعت پیوستن گرافیک به هنر انقلاب اسلامی از همین موضوع نشأت میگیرد و سبب میشود که همزمان با انقلاب، هنری در خدمت انقلاب باشد. نکته دوم در مورد گرافیک یا هنرهای تجسمی، سهلالوصول بودن این هنر در قیاس با دیگر هنرها از نظر هزینه و کار تیمی است.
اولین تجلی هنری حوادث روز از طریق هنرهای تجسمی است
وی خاطرنشان کرد: وقتی یک هنرمند از توانایی برخوردار و به ابزاری مسلط است و باورهای انقلابی نیز در او شکل گرفته، مسلماً به سمت هنر انقلابی و کار در این حوزه جذب میشود کما اینکه الان نیز که چهل و یک سال از انقلاب اسلامی گذشته است، اولین تجلی هنری اتفاقات و حوادث اجتماعی و سیاسی، در فضای مجازی را از طریق هنرهای تجسمی شاهد هستیم.
این هنرمند انقلابی درباره نقاشان انقلاب، باور و اعتقادشان به انقلاب و ماندگاری آثارشان بعد از چهل و یک سال، گفت: تا زمانی که انگیزه شکل نگیرد، اثری تولید نمیشود. ما نقاشانی داریم که فاصله زیادی با هنر انقلاب دارند و این موضوع اتفاقاً به زعم بنده، نقطهای است که انقلاب میتواند روی آن به عنوان یکی از دستاوردهایش تاکید کند. همیشه معتقدم که ما در معرفی دستاوردهای انقلاب شاید خیلی نتوانیم روی آمار و ارقام مرسوم مانور دهیم چراکه شاخصهای کمّی به حساب میآیند. مسألهای که ما میتوانیم در بحث هنر انقلاب روی آن بایستیم، تربیت افراد است، چون اگر انقلاب نبود و فضا ایجاد نمیشد این افراد نیز شکل نمیگرفتند. تفاوت عمده انقلاب اسلامی و دیگر انقلابها و هنرمندانی که تاثیرگرفته از هنر انقلاب هستند، به ایجاد نوعی نگرش متفاوت بر میگردد؛ اگر ماهیت انقلاب خودمان را درست بشناسیم و بپذیریم انقلاب اسلامی، یک سبک زندگی جدید است، سبک زندگی را که در دنیا رواج دارد، نخواهیم پذیرفت.
وی به بحث جاهلیت مدرن اشاره کرد و افزود: ما با جاهلیتی مواجه هستیم که یک نوع سبک زندگی را در دنیا رواج داده و ادامه دهنده قوم ثمود، عاد، فرعون و… است منتهی به شکل امروزی و مجهز به سلاح علم، هنر، تکنولوژی و فلسفه.
نجابتی درباره ادامهدار بودن تأثیر انقلاب اسلامی بر هنر و بروز هنرمندانی، چون حسن روحالامین، نیز گفت: چه بسا منتقدان این نوع تفکر اشاره میکنند تا پیش از انقلاب اسلامی، هنرمندان مسلمان و متدینی بودند که در جامعه در حال کار بودند؛ شکی در این موضوع نیست، اما عرض من این است که هنر انقلاب تبدیل به یک جریان شد که حاصل این جریان، نسلهایی هستند که ادامهدهنده این راه هستند و هنوز پس از گذشت چهل و یک سال، این جریان متوقف نشده است.
جهش نسل کنونی قابل تصور نیست
این هنرمند تأکید کرد: تصور من این است که ما به لحاظ تعداد و کیفیت، خیلی با اول انقلاب فاصله داریم هرچند شاگردان همان مکتب هستیم، اما من، جهشی را در نسل کنونی میبینم که قابل تصور نیست. این جوانان به درستی رویشهای انقلاب اسلامی هستند که در این شرایط متولد شدند و سابقه ذهنی از انقلاب و دفاع مقدس ندارند و تناه به شنیدههایشان در خلق آثار اکتفا کردهان. بدون اغراق به اتفاقی در دنیا تبدیل شدیم که نمیتوانند ما را انکار کنند و نبینند.
وی در پاسخ به اینکه اگر انقلاب اسلامی شکل نمیگرفت آیا ممکن بود مکتب هنری با وجود هنرمندان متدین و معتقد شکل بگیرد، گفت: ما قبل از انقلاب در فضای تجسمی، امثال اساتیدی، چون سیدمحمد احصایی، محمود فرشچیان و جلیل رسولی را داشتیم، آدمهای متدین و شاخص، اما نتوانستند تبدیل به یک جریان شوند یعنی بستر مناسب نبود. شاگردانی نیز تربیت کردند، اما هیچوقت جامعه، فضایی برای آنها مهیا نکرد که مکتبی به وجود آید. خاصیت انقلاب اسلامی این بود که مجالی به هنرمندان داد تا بتوانند این جریان را ایجاد کنند، جریانی که در جهان برای خیلی از هنرمندان ما نیز تازگی داشت. ممکن است ما به لحاظ تکنیک، هنوز نتوانسته باشیم تعریف دقیقی برای فضای خودمان ارائه دهیم، ولی در مضمون، به ویژه در تایپوگرافی و کاریکاتور حرف تازهای برای ارائه داشتهایم.