گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: این روزها بیش از دو ماه از تعطیلی دانشگاهها میگذرد، اما خیلی از دانشجویان هستند که معنای متفاوتی به قرنطینه بخشیدهاند. دانشجویانی که با حضور در عملیاتهایی مثل گندزدایی معابر، کنترل تردد افراد و خودروهای بومی، خیاطی ماسک و یا تولید شیلد، قرنطینه را فرصتی برای مقابله با شیوع کرونا در بین مردم کشورمان کردند. به مناسبت سالروز تاسیس بسیج سازندگی گفتوگویی با معاون سازندگی و جهادی بسیج دانشجویی استان یزد داشتیم که در ادامه میخوانید:
خودتان را معرفی بفرمایید.
محمدرضا صمدی هستم. مسئول جهادی بسیج دانشجویی یزد و مسئول عملیات میدانی ستاد مردمی امداد که به سما شناخته میشود.
سرفصلهای فعالیتهایی که با همت دانشجویان بسیجی یزدی انجام شده چیست؟
اولین کار ما تولید ماسک بود. بعد ضدعفونی و گندزدایی را شروع کردیم. در مرحله بعد با توجه به اینکه بچهها داوطلب خدمت در بیمارستان بودند، بعد از نامه رسمی سپاه به علوم پزشکی، این کار توسط تعدادی از نیروهای داوطلب انجام شد که هنوز هم مشغول فعالیت هستند. بعد از کمک به کادر درمانی وارد بحث تهیه بستههای معیشتی شدیم. یکی از گروههای جهادی بسیج دانشجویی به صورت ویژه پای کار آمد. خدا را شکر قبل از کرونا، از طریق معتمدین محل، امام جماعتها، موسسات خیریه و حتی خود کمیته امداد یک بانک اطلاعاتی از محرومان و نیازمندان شکل گرفته بود. بیشتر افراد شناسایی شده کسانی بودند که از هیچ نهاد حمایتی کمک دریافت نمیکردند. نکته قابل توجه این است که در این بانک اطلاعاتی وضعیت معیشتی افراد سطحبندی شده بود.
فعالیت بخش خیاطخانهها چگونه بود؟
در ماسکدوزی و تامین پارچه برشخورده و اتوشده ماسک، آستان قدس رضوی و کارگاهی که در منزل آقای بهشتی؛ از بازاریان یزد است، به صورت عمده و متمرکز کار میکنند. روزانه 2 تا 3 هزار ماسک تولید میشود که بیشتر در این دو محل صورت میگیرد. ما بیشتر با آقای بهشتی همکاری میکنیم. در واقع خیاطها را ما در اختیار آقای بهشتی گذاشتیم. منابع با ایشان و نیروی انسانی با ما. با اینکه کار خودجوش بود ولی روند سریعی دارد. حدود 40 نفر خیاط هم در اختیار آستان قدس گذاشتیم تا با آنجا همکاری کنند.
آنجا هم مسائل و مشکلاتی داشتید که گرهاش به دست مسئولین باشد؟
بله. مثلا وقتی ماسکهای ما از نظر شکل دوخت و ضدعفونی قرار بود تایید بشود، ماسکهای خیاط خانههای ما را تایید نکردند و گفتند بهداشتی نیست. تحقیق کردیم و فهمیدیم برای این بوده که خیاطهای ما را ببرند در خیاطخانه یکی از ارگانهایی که پول دارند، اما نیرو ندارند. وقتی خیاطهای ما حاضر نشدند آنجا حضور پیدا کنند، اینقدر در فضای مجازی و رسانهها علیه ماسکهای ما سنگاندازی کردند که کارگاه تعطیل شد. آخرش وقتی دیدند قضیه جدی است و نیاز بالایی وجود دارد، خودشان آمدند عذرخواهی و گفتند کارگاه را دوباره افتتاح کنید، خودمان هم در افتتاحیه شرکت میکنیم. در حالیکه کار ما اصولی بود و نامه تاییدیه از تجهیزات پزشکی تهران هم داشتیم. با همه اینها خوشبختانه به یاری خدواند کارها به درستی جلو رفت.
از نحوه انجام فعالیتهای ضدعفونی و گندزدایی در مبارزه با کرونا بگویید.
با شیوع بیماری کرونا در کشور، هر مجموعهای از دستش برمیآمد، به صورت جداگانه با تیمهای قوی کار را شروع کرده بود. در انجام برخی فعالیتها مانند سمزدایی و ضدعفونی کردن نوعی موازیکاری پیش آمد. آن اوایل مثلا چهار گروه مختلف رفتند محله حسنآباد مشیر را در یک شب ضدعفونی کردند. ما در بسیج دانشجویی بعد از بررسی، این موضوعات را با جبهه فرهنگی در میان گذاشتیم و قرار شد بسیج دانشجویی کار عملیات میدانی را را به عهده بگیرد.
با توجه به مسئولیتی که دانشجوها بر عهده گرفتند، بچهها میخواستند فعالیت خود را شروع کنند. یک دبه دو میلیونی مواد ضدعفونی کننده خریداری شد. اما بعد گفتند باید با وایتکس ضدعفونی شود و مواد ضدعفونی تبعات دارد. هیچکس نمیدانست چه مقدار وایتکس با چه میزان آب مخلوط شود. دچار یک سردرگمی بودیم و دانشگاه علوم پزشکی هم در این زمینه همکاری نمیکرد که میزان مواد را مشخص کند. بالاخره ما کار گندزدایی را آغاز کردیم. در ابتدا از معابر شروع کردیم. در سه چهار روز اول اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی میافتاد. مثلا یکی شکایت میکرد که آیفون منزلش سوخته، یا خبر رسید که عابر بانک یکی از بانکها سوخته است.
همکاری دستگاههای متولی با گروههای جهادی چگونه بود؟
تا قبل از کرونا، هر نوع کار فرهنگی یا جهادی را هر مجموعهای جداگانه انجام میداد. اما در مورد بیماری کرونا، بحث تخصص مطرح بود. ما نمیتوانستیم بدون همکاری و تایید دستگاه متولی یعنی دانشگاه علوم پزشکی کاری انجام دهیم و آنها نیز همکاری نمیکردند.
ما قبل از شروع کار به سختی توانستیم با علوم پزشکی جلسه بگذاریم. آنها فکر کردند کار ما پیش نمیرود. با توجه به اینکه برای هر محله رابط مشخص کرده بودیم، کار به راحتی انجام شد. در ابتدا از سوی دستگاه متولی کار مانعی نبود، اما بعدها علاوه بر اینکه همکاری نمیکردند مانعتراشی هم میکردند. به عنوان مثال قصد داشتیم با توجه به سخنان رهبر انقلاب در مراسم روز درختکاری که فرمودند برخی از مغازهدارها برای اینکه مردم دستشان را بشویند، جلوی مغازه شیر آب گذاشتهاند و ایشان به نیکی از این کار یاد کردند. خواستیم در خیابان و جلوی مغازهها شیر آب بگذاریم اما واحد بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی مانع شد به این دلیل که شاید کسی از این شیر، آب بخورد.
در موضوع سمزدایی معابر، ما چهار روز منتظر ماندیم که این دستگاه اجرایی به ما بگوید از محلول ضدعفونی استفاده کنیم، یا چه میزان وایتکس در آب حل کنیم. بالاخره با اینکه آقا اگر نگویید فردا برای ضدعفونی میرویم و اگر اتفاقی افتاد مسئولیتش با شما خواهد بود، کار را پیش بردیم. در آخر گفتند که میزان آب و وایتکس باید یک به پنجاه باشد. اما این موضوع را روی کاغذ نمیآوردند و میگفتند این برای ما مسئولیت دارد و هنوز پروتکلش از تهران نیامده است. حالا هم هنوز حدود یک ماه و نیم است که این امر را بومیسازی کردهاند، اما روی کاغذ نمیآورند و میگویند باید از تهران پروتکل بیاید! در حالی که ما همه معابر را ضدعفونی کردهایم.
حتی یک بار که این عملیات را با ماشینهای آتشنشانی انجام میدادیم، یکی از مسئولین هیئتهای یکی از محلات یزد به مسئول مربوط در علوم پزشکی پیام داد که آیا این فرمول تایید است؟ او هم فقط نوشته بود «خدا قوت» که مبادا پیامش سند شود.
مدیریت و سازماندهی گروههای مختلف در شهر یزد را چگونه انجام دادید؟
ما از همه مجموعههایی که کار میکردند کمک گرفتیم و از بین آنها سرشبکه مشخص کردیم. برای مثال هیئت انصار ولایت، کمیته خادمین شهدا، هیئت فاطمه و غیره. مجموعههای مختلف آمدند پای کار. در محلهها رابط داشتیم و حتی از ظرفیت هیئتهای سنتی هم خیلی استفاده کردیم. به عنوان مثال هیئتی با هماهنگی یکی از کارخانههای شیر برای بچههایی که ضدعفونی میکردند، شیر میآورد. ارتباط عمده ما با مجموعههای مذهبی بود، اما برای خیاطی افراد مختلفی برای همکاری آمدند.