جنگ سوریه، اعتراضات اقتصادی لبنان و عراق، تجزیه لیبی و ائتلاف شیوخ خلیج فارس در نابودی یمن، اشغالگران قدس را به طمعِ بلعیدن دریای مرده انداخته است. طمعی که البته میتواند آتش زیر خاکستر انتفاضه فلسطین را شعلهور کند.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ نخستوزیر رژیم صهیونیستی روز ۵ خرداد اعلام کرد که اول جولای (۱۱ تیر)، بخشهایی از کرانه باختری رود اردن را به قلمرو این رژیم اضافه خواهد کرد. پیشتر در شهریور سال ۹۸، نتانیاهو در جریان سخنرانی زنده تلویزیونی وعده داده بود که در صورت پیروزی حزب متبوع وی (لیکود) در انتخابات پارلمانی، شمال بحرالمیّت و درّه اردن را ضمیمه خاک این رژیم کند. او در همین سخنرانی اظهار کرد تمامی شهرکهای صهیونیستی واقع در کرانه باختری ذیل پرچم اسرائیل قرار خواهند گرفت.

کنفرانس مطبوعاتی نتانیاهو - ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۹ (منبع عکس: آسوشیتد پرس)
کرانه باختری؛ غنیمتی جنگ شش روزه اسرائیل از نبرد با اعراب
بیست سال پس از اعلام موجودیت دولت اسرائیل، ارتش رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۶۷ علیه سوریه، اردن و مصر اعلام جنگ کرد. این جنگ شش روز به طول انجامید که به همین سبب از آن با عنوان جنگ شش روزه یاد میکنند. در جریان این تهاجم، ارتشهای سه کشور عربی منهدم و بلندیهای جولانِ سوریه، غزه و صحرای سینا از مصر و کرانه باختری از خاک اردن به اشغال نظامیان صهیونیست درآمد.

قبل و بعد از جنگ شش روزه - سال ۱۹۶۷ میلادی/ ۱۳۴۶شمسی (منبع عکس: بیبیسی)
با روی کار آمدن انورسادات در مصر و انعقاد پیمان کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸، رژیم صهیونیستی در ازای به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی قاهره، از صحرای سینا عقب نشینی کرد، اما کماکان جولان، غزه و کرانه باختری در اشغال صهیونیستها باقی ماند. درواقع، فلسطین تاریخی (به جز نوار غزه) به صورت کامل در اشغال صهیونیستها است. آنچه امروز از آن به عنوان قلمرو فلسطینیان شناخته میشود، اراضی در کرانه باختری است که طبق پیمان اسلو، اتباع فلسطینی در آن ساکن هستند.
پیمان اسلو: صلح برای مرگ تدریجی فلسطین!
در سال ۱۹۹۳ پیمانی میان نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی و رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف)، در حضور رئیس جمهور وقت آمریکا منعقد شد که به پیمان اسلو شهره گشت. اساس این توافق مبتنی بر سیاست تشکیل دو دولت فلسطین و اسرائیل در فرایند زمانی پنج ساله بود. در همین جهت، در ازای به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی عرفات، دو منطقه غزه و کرانه باختری براساس مرزهای سال ۱۹۶۷ به عنوان فلسطین تعیین و دولت خودگردان جهت اداره امور فلسطینیان _به صورت غیر نظامی_ تشکیل شد.
توافق عرفات (رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین) و رابین (نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی) در حضور بیل کلینتون رئیسجمهور وقت آمریکا - واشنگتن/ ۱۹۹۳ (منبع عکس: Getty Image)
نتیجه توافق اسلو با مفاد عجیب آن، اما جالب بود. با این توافق، اسرائیل علاوه بر اخذ مشروعیت از طرف فلسطینی، توانست با فراق بال، روند یهودی سازی از نهر اردن تا بحر مدیترانه را ادامه دهد. غزه و کرانه باختری جهت استقرار فلسطینیان تعیین و دولت خودگردان جهت اداره امور فقط بخشی از این دو منطقه تشکیل شد.
طبق پیمان اسلو، کرانه باختری به سه قسمت B، A و C تقسیم شد که از قرار ذیل است:
منطقه A: این منطقه، ۱۸ درصد از کل کرانه باختری است. مسئولیت امور داخلی و امنیتی با دولت خودگردان است.
منطقه B: این منطقه، ۲۱ درصد از کل کرانه باختری است. مسئولیت امور داخلی با دولت خودگردان و کنترل نظامی و امنیتی بر عهده اسرائیل است.
منطقه C: این منطقه، ۶۱ درصد از کل کرانه باختری است. به طور کامل در اختیار اسرائیل است. [۱]
در این تقسیم بندی، نظامیان و نیروهای امنیتی در تمام کرانه باختری حضور دارند و فقط امورجاری در دو منطقه A و B که قریب به ۲/۸ میلیون فلسطینی در آن ساکن هستند بر عهده دولت خودگردان قرار گرفته است!
از دیگر نکات عجیب این توافق این است که در مناطقی هم که به ظاهر در اختیار دولت خودگردان قرار گرفته، فقط اعمال مقررات داخلی در شهرها و روستاها را برعهده دارد. راههای ارتباطی بین شهرها و روستاهای فلسطینی در کنترل ارتش اسرائیل است!
تقسیم بندی فلسطین جدید(!) طبق پیمان اسلو
ابومازن، رئیس دولت خودگردان و جانشین یاسرعرفات در سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، سالیان درازی با سردمداران صهیونیستی روابط حسنه داشت و به زعم خود از کانال دیپلماتیک حقوق غصبشده فلسطین را استیفا میکرد. نتیجه سالها مذاکره تیم او، مرگ تدریجی موجودیت فلسطین بود. اما این همه ماجرا نیست.
در جریان پیمان اسلو، غزه نیز همچون کرانه باختری به مناطق مختلف تقسیم شد اما همراهی اهالی غزه با گروههای مقاومت باعث شد قریب به هشت هزار صهیونیست، شهرکهای شهر را بطور کامل تخلیه کنند و ارتش اسرائیل نیز با فرمان عقب نشینی به نیروهایش، کنترل نظامی - امنیتی خود را بر این منطقه از دست بدهد. در نهایت نیز، سال ۲۰۰۷ در پی درگیری مسلحانه بین حماس و جنبش فتح (بزرگترین حزب در ساف که موسس آن عرفات بود)، کنترل شهر به دست حماس افتاد. امروز تنها نقطهای که اسرائیل بر آن تسلطی ندارد نوار غزه است.
روند غصب فلسطین طی ۷۲ سال گذشته توسط اسرائیل
«بحرالمیّت» ، اردن را به آغوش محور مقاومت میکشاند؟
پارلمان اسرائیل (کنست) دارای ۱۲۰ کرسی است. از مهمترین وظایف آن معرفی نخستوزیر از سوی اکثریت میباشد. انتخابات در آوریل (فروردین ۹۸) و سپتامبر (شهریور ۹۸) سال گذشته میلادی، به دلیل عدم کسب اکثریت از سوی احزاب، ناکام ماند. در نهایت، پس از یک سال بنبست سیاسی و برگزاری دور سوم انتخابات در اسفند ۹۸، نتانیاهو رهبر حزب لیکود با ۳۶ کرسی و رقیب او ژنرال گانتس از حزب آبی-سفید با ۳۳ کرسی، بر سر تشکیل دولت به توافق رسیدند. یکی از مفاد توافق، الحاق رسمی ۳۰ درصد از منطقه کرانه باختری به قلمرو رژیم صهیونیستی بود. این مناطق، در واقع نیمی از منطقه C و شامل دره اردن و شمال بحرالمیّت است.
بحرالمیت یا دریای مرده نام دریاچه ای است که میان اردن و قلمرو رژیم صهیونیستی قرار دارد.
قسمت آبی، مناطقی است که اسرائیل برنامه دارد به قلمرو خود رسماً ضمیمه کند.
منطقه زرد رنگِ داخل محدوده آبی متعلق به منطقه A است و شامل الحاق نمی شود! (منبع عکس: الجزیره)
ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی، جنگ ویرانگر سوریه، تجزیه لیبی و علنی شدن روابط میان تل آویو و شیوخ حاشیه خلیج فارس، صهیونیستها را به طمع انداخت که با سو استفاده از فضای موجود، اندک مناطقی که فقط اسماً در اختیار فلسطینیان است را رسماً به نام خود کنند. در صورت تحقق این الحاق، اولین گام عملی معامله قرن که توسط آمریکا رونمایی شد، برداشته میشود.
امّا حکایت این الحاق، حکایت «فیل زیر فنجان پنهان کردن» است. الحاق کرانه باختری ظاهر ماجراست. هضم مناطق فلسطینی با تنگ کردن کمربند امنیتی اسرائیل به معنای کوچ میلیونها فلسطینی به سمت اردن است. بعید نیست ساقط کردن سلطنت هاشمی در اردن دستور کار آتی اسرائیل باشد. نیروهای رادیکال رژیم اسرائیل همواره اردن را وطن فلسطینیان قلمداد میکنند.
عبدالله دوم نیز آیه را خوانده؛ وی تهدید کرده است که اگر اسرائیل بخشهایی از کرانه باختری را الحاق کند، باعث درگیری بزرگی با اردن هاشمی خواهد شد. مشخص نیست ملک عبدالله که از قضا روابط خاصی با تلآویو دارد، تا چه میزان قادر به عملی کردن تهدیدات خود است اما آنچه واضح است، هرگونه تحولی در اوضاع داخلی اردن میتواند باب جدیدی را در تاریخ مبارزاتی علیه اشغالگران قدس باز کند.
کما اینکه عبدالباری عطوان، تحلیلگر مشهور جهان عرب نیز معتقد است: «اردن در حال تغییر است و سطح میهنپرستی و آمادگی محافل مردمی و ارتش و رهبری آن برای فداکاری به اوج رسیده است. شاید گام الحاق، در صورتیکه نتانیاهو جرات انجام آن را داشته باشد، سرآغاز پایان قلدری و نژادپرستی اسرائیل خواهد بود.»
در داخل سرزمینهای اشغالی هم آنگونه که اسرائیلیها نزد خود محاسبه کردند، مسیر چندان هموار نیست. ممکن است الحاق کرانه باختری، آتش زیر خاکستر انتفاضه، نظیر آنچه در سالهای ۱۹۸۷ و ۲۰۰۰ رخ داد را شعلهور کند. آتشی که منجر به از دست دادن نوار غزه از سیطره صهیونیستها شد. با این تفاوت که گروههای مقاومت فلسطینی، از سنگ به موشک رسیدهاند و به لطف مجاهدتهای شهید سلیمانی و شهید مغنیه در قرن حاضر، شکستهای پیدرپی را به اسرائیل متحمّل کردهاند.
*ایلیا فروزش
[۱]:
https://www.aljazeera.com/news/2019/09/areas-occupied-west-bank-190911093801859.html