به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، این روزها موضوع قرارداد همکاریهای جامع میان ایران و چین در سطح رسانهها مطرح شده است و اگر به عملکرد هفت ساله دولت تدبیر و امید در حوزه سیاست خارجی نظری بیافکنیم، به این نتیجه میرسیم که نگاه غرب محور دولت سبب غفلت از فرصت همکاری با کشورهای شرق آسیا شده و این خسارتی سنگین برای کشور به بار آورده است.
دولت دوازدهم در حالی از مرداد ماه سال جاری وارد آخرین سال کاری خود میشود که میتوان گفت تنها دستاورد آن در عرصه سیاست خارجی، یعنی برجام در وضعیت خوبی نبوده و به اذعان بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و مسائل بینالملل، تنها از توافق هستهای پیکر نیمه جانبی بیشتر نمانده است.
در همین حال اما با نگاهی به عملکرد جدید دولت در تلاش برای انعقاد سند همکاری جامع همکاریهای ۲۵ ساله با چین، به این نکته مهم پی میبریم که دولت دوازدهم در پایان عمر خود به سمت راهی حرکت میکند که در ابتدای امر، از آن دور شده بود.
سال ۹۲ در حالی آغاز شد که همکاریها میان تهران و پکن به اوج رسیده و چین به بزرگترین شریک تجاری ایران تبدیل شده بود. در این میان دولت یازدهم در انتخابات با شعار تعامل با دنیا و تنش زدایی به پیروزی رسید و در همین راستا، هدف عمده سیاست خارجی کشور تلاش برای حل پرونده هستهای و مناقشه اتمی با جهان شد.
در همان مقطع سوالی که بسیاری از صاحبنظران سیاسی از دولت جدید میپرسیدند این نکته بود که وقتی آنها صحبت از تعامل با دنیا و یا تنش زدایی با جهان میکنند، دقیقا منظورشان کدام منطقه از جهان است، چرا که در همان مقطع زمانی و با نگاه به وضعیت ایران این نکته به روشنی مشخص بود که کشورمان رابطه خوبی را با کشورهای آمریکای لاتین، شرق آسیا و برخی دیگر از کشورهای جهان داشته و حتی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد (که شامل ۱۲۰ کشور میشود) به صراحت از مواضع جمهوری اسلامی بارها در مسائل مختلفی از جمله حق استفاده ایران از فناوری صلحآمیز هستهای حمایت کرده بودند.
از همین رو و با رجوع به عملکرد دولت بعد از حصول برجام، به این نکته مهم پی میبریم که دنیا در جهان بینی و گفتمان دولت جدید به غرب منحصر میشد و تعامل و همکاری با کشورها، به منزله تعامل با کدخدا و متحدان آن تلقی میشد.
سیاست و اقتصاد گروگان لبخند اروپایی
بعد از آنکه ایران و کشورهای ۱+۵ به توافقی در زمینه پرونده هستهای کشورمان رسیدند، شاهد بودیم که شرکتهای اروپایی (غربی) یکی یکی برای اخذ مجوز پروژههایی که پیشتر از آنها خارج شده بودند، دوباره راهی ایران شدند و در کمال ناباوری شاهد بودیم که دولت نهتنها این شرکتها را به دلیل خروجشان از پروژهها و خسارت به کشور که ناشی از این خروج تنبیه نکرد، بلکه برای آنها فرش قرمز نیز پهن شد.
شاید مثال بارز این موضوع را انعقاد قرارداد میان شرکتهای خودروسازی داخلی با شرکتهای فرانسوی و همچنین سپردن تکمیل فاز ۱۱ پارس جنوبی به توتال فرانسه بود. شرکتی که پیش از این نیز یکبار این پروژه را نیمهکاره رها کرده بود اما در کمال ناباوری شاهد بودیم که مدیرعامل توتال حتی با حسن روحانی رئيس جمهور نیز دیدار کرد.
این موضوع نشان میداد که رویکرد دولت جدید و هدف آن برای کار سیاسی و اقتصادی، در گرو رابطه با غرب بوده و در همین راستا، منافع ملی در گرو همکاری با شرکتهای اروپایی و لبخند آنها شده بود و از همین رو سیاست خارجی و تجارت خارجی کشور که تا پیش از سال ۹۲ تواسنته بود رویکردی جدا از غرب را در پیش بگیرد، بار دیگر از حال توازن خارج شد و در گروگان شرکتهای غربی قرار گرفت.
در همین راستا همکاریهای سیاسی و اقتصادی کشور در ارتباط با غرب تعریف شد و کشورهای منطقه، آمریکای لاتین و شرق آسیا به یکباره از شمول توجه دولت خارج شدند و در حالی که حجم تجارت خارجی با کشورهایی چون چین و ونزوئلا رو به رشد بود، به یکباره و با تغییر در اولویتگذاری ها، شاهد روند نزولی آنها بودیم.
برجام در ذهن مسئولان دولتی و مدیران دستگاه سیاست خارجی این ذهنیت را ایجاد کرد که قفل همکاریها با غرب باز شده و دیگر به مراوده با دیگر کشورها که در شمول دنیای غرب تعریف نمیشدند، نیازی نیست.
حتی سفر «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین به تهران و دیدار با رئیس جمهور و امضای یادداشت تفاهم میان دو کشور هم سبب نشد که دولت تدبیر و امید، لزوم اتخاذ راهبرد دیپلماسی متوازن را در استراتژی سیاست خارجی خود لحاظ کند و از همین رو بود که دولتی که سرمست از امضای برجام بوده و به سرمایهگذاری عظیم شرکتهای غربی امید بسته بودند، چینیها را دست خالی به کشورشان راهی کردند.
حسین ملائک سفیر اسبق ایران در چین در سخنرانی در مرکز مطالعات راهبردی در همین رابطه اظهار داشت: دیگر بر کسی پوشیده نیست که سفر آقای شی به ایران از لحاظ سیاسی سفر موفقی نبوده است. وقتی تحریمها بازگشت و دولت متوجه شد که کار اقتصادی به مشکل خورده است، دوباره سعی کرد تا همکاریهای گذشته از قبیل همکاری با چین را احیا کند.
برباد رفتن رویای همکاری با غرب
اما امید دولت به توافق هستهای با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا آرام آرام شروع به رنگ باختن کرد و با خروج واشنگتن از برجام، تمامی رشتههای دولت پنبه شد؛ ولی همین اتفاق هم سبب نشد که دولت روند گذشته را جبران کرده و به مسیر درست حرکت کند و نزدیک به دو سال به امید وعدههای پوچ اروپاییها، زمان تلف شد، زمانی که میشد با هدفگذاری مطلوب در ریل صحیح، کشور نهتنها از دام بحرانهای اقتصادی رهایی نیافت، بلکه برای کشور خلق ثروت نیز دهد.
با ناتوانی اروپاییان در تحقق تعهدات خود در قالب برجام، دولت و دستگاه سیاست خارجی مستأصل تصمیم گرفتند راهبردی را که به مدت هفت سال کنار گذاشته و حتی آن را بارها مورد تقبیح و نکوهش قرار داده بودند مجدداً پیگیری کنند؛ همانطور که ابوالفضل ظهرهوند سفیر اسبق ایران در ایتالیا میگوید: ما برای یکبار و همیشه باید از توهم رابطه با غرب دست برداشته و در دستگاه سیاست خارجی نگاه واقع بینانه مبتنی بر الزامات ساختاری، نیازهای ملی و جهت گیریهای کلی در دستور کار قرار گیرد.
جواد منصوری سفیر اسبق ایران در چین نیز در همین رابطه تصریح کرد: این گروه باور داشتند که توسعه در گرو تعامل با غرب است و با این تعابیر، رویکرد نگاه به شرق را به محاق برده و همچنین در داخل این موضوع را القا کردند که ما توان لازم را برای توسعه و پیشرفت نداریم.
از همین رو بود که بعد از سالها که ظرفیتهای همکاری سیاسی و اقتصادی با آمریکای لاتین مورد غفلت واقع شده بود، بار دیگر همکاریهای اقتصادی با ارسال چند فروند نفتکش حامل سوخت، ارسال خدمات فنی و مهندسی برای احیای صنعت نفت ونزوئلا، ارسال مواد غذایی و افتتاح فروشگاه اتکا در کاراکاس آغاز شد.
محسن شاطرزاده سفیر اسبق ایران در برزیل در همین رابطه گفت: بسیاری از مناطق از قبیل آسیای شرقی، آفریقا و آمریکای لاتین از ظرفیت همکاری اقتصادی بالایی با ایران برخوردار هستند و میتوانیم با یک برنامهریزی درست به صادراتی حدود ۷۰ میلیارد دلار در سال برسیم ولی متأسفانه وزارت امور خارجه و شخص وزیر اصلاً اعتقادی به کار با آمریکای لاتین ندارند.
با گذشت زمان و روشن شدن این موضوع که دیگر غرب برای ایران چاره نجات اقتصادی نیست، دولت در حرکتی دیگر پرونده قرارداد جامع همکاری مشترک با چین را دوباره احیا کرد و این پروژه را پیش برد.
سیدمحمود نبویان نماینده مجلس شورای اسلامی در همین رابطه معتقد است: ریلگذاری سیاست خارجی از سوی دولت و دستگاه دیپلماسی درست نبوده و همین عدم اتخاذ راهبرد درست سبب شد که کشور از فرصتهای خوب اقتصادی محروم شود و شاهد برخی از مشکلات معیشتی مردم باشیم.
وی ادامه داد: ما میتوانستیم بسیار زودتر از این سراغ ارتباط با کشورهایی چون چین برویم اما دولت توجهی نداشت و الان که سرشان به سنگ خورده و دیپلماسی التماسی آنان نتیجه بخش نبوده است، به این نتیجه رسیدند که ارتباط با همپیمانان را مورد توجه قرار دهند.
این موضوع نشان داد که دولت و دستگاه سیاست خارجی بدون شناخت صحیح از مناسبات بین المللی عملاً هفت سال کشور را گروگان تصورات شخصی و تفکراتی کردند که چاره بسیاری از مشکلات را در همکاری با غرب میدید و ماحصل آن نابسامانی اقتصادی، خاموش شدن چراغ تولید و نارضایتی مردم است.
در حالی که امروز مسئولان دولتی و دستگاه سیاست خارجی کشور بارها از تلاش برای انعقاد قرارداد جامع همکاری میان تهران و پکن دفاع کرده و اهمیت تجارت با ونزوئلا را یادآور میشوند، باید از آنها این سوال را پرسید که اگر این تجارت برای کشور مهم است، در طول هفت سال گذشته مورد غفلت واقع شده، به طوری که در مقطعی ایران برای حدود پنج ماه سفیری در چین نداشت.
مجیدرضا حریری رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین در همین باره معتقد است: در حالی که در ژانویه ۲۰۱۶ و در سفر رئیس جمهور چین به ایران یادداشت تفاهم همکاری بلند مدت میان تهران و پکن به امضا رسید این موضوع تا قطع امید از اروپا و به طور کلی غرب مسکوت ماند.
به همین رو است که میتوان گفت ریلگذاری سیاست خارجی کشور چه در بعد سیاسی و چه در بعد تجارت خارجی از سوی دولت و دستگاه دیپلماسی درست نبوده است و همین عدم اتخاذ راهبرد درست سبب شده است که کشور از فرصتهای خوب اقتصادی محروم مانده و درگیر مشکلات متعدد اقتصادی و برخی از مشکلات معیشتی مردم باشد.