استاد اقتصاد گفت: برجام سالها رشد و توسعه اقتصاد ایران را به تعویق و تاخیر انداخت و اقتصاد را وابسته کرد. راهکار رشد درونی است که دولت جدی نمیگیرد.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، جوبایدن نامزد حزب دموکراتها برای رسیدن به پست ریاست جمهوری آمریکا درباره ایران اعلام کرده به برجام باز میگردد، هر چند که بازگشت وی به برجام هم از همان نقطهای آغاز میشود که آقای ترامپ بر آن تاکید داشت، اما موضوع بازگشت به برجام علی رغم ظاهر زیبا و فریبنده آن موضوع خطرناکی است چرا که بیم آن میرود یک بار دیگر اقتصاد معطل برجام جوبایدن و امضای وی شود، لذا کارشناسان و فعالان اقتصادی دلسوز ایران معتقدند اقتصاد و سیاست گذاریهای اقتصادی نباید حتی یک ساعت معطل برجام و غرب و بایدنها باشد. حسین راغفر؛ اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س)در این گفتگودلیل چشمداشت دولت به غرب و چرایی توسعه نیافتگی اقتصاد را توضیح داده است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند نباید اقتصاد معطل برجام میماند و نوسانات اقتصادی امروز را ناشی از چشم انتظاریهای بیجای دولت به آمریکا و غرب میدانند نظر شما دراین باره چیست؟ سالها اقتصاد کشور درگیر موضوعی به نام برجام بود، توافق نامهای که موجب شد دولتمردان این بار به دلیل اجرای این توافق بیش از گذشته از ظرفیتهای داخلی غافل شوند، آنچه این سالها و این روزها به عنوان تنگناهای اقتصادی یا سختیهای معیشتی بر مردم و بر اقتصاد تحمیل شده و شدت و دامنه آن روز به روز بیشتر میشود ناشی از غفلت از ظرفیتها و توانمندیهای داخلی است. اگر مسوولین به این موضوع مهم توجه میکردند که اقتصاد هیچ گاه نباید معطل روی کار آمدن دولتمرد دیگری مثلا جوبایدن باشد یا نباید منتظر اجرای تعهدات آمریکا و غرب یا سایر کشورها به بندهای برجام باشند تا شاید اقتصاد کشور در مسیر رشد و توسعه قرار بگیرد، امروز مقولههای نگران کننده ای، چون تورم انتظاری و تورمهایی که بخشهای مختلف اقتصادی و تولیدی را فلج میکند ذهن جامعه را دچار آشفتگی نمیکرد، لذا نه به برجام نه به مذاکره با آقای ترامپ و نه به روی کار آمدن و بازگشت آقای جوبایدن به برجام نباید امیدوار بود و نباید اقتصاد کشور را معطل موضوعات نخ نما شدهای که مدتهاست بی خاصیتی خود را نشان داده اند ماند. بیشتر بخوانید:
دولت در نوسانات و تنشهای اقتصادی کنونی چقدر مسوول است؟ بی تردید یکی از مهمترین دلایل معضلات و مشکلاتی که بر اقتصاد کشور تاثیر میگذارد و منجر به بحرانهای مختلفی در کشور شده، ناشی از کاستیهای مدیریتی کلان کشور است، مدیرانی که به ظرفیتهای بزرگ داخلی در اقتصاد کشور بی توجهی کردند و از این ظرفیتها به درستی استفاده نمیکنند، و منابع را صرف موضوعاتی میکنند که کمترین بهره وری اقتصادی ندارد، لذا در این شرایط نمیتوان به آینده روشنی در اقتصاد ایران امیدوار بود. مساله این است که اگر اقتصاد کشور به خوبی مدیریت میشد اصلا ما نیازی به یک ریال فروش نفت نداشتیم و به سادگی میتوانستیم روی پای خود بایستیم و مشکلات اقتصادی حتی اجتماعی و فرهنگی کشور را با درآمدهای داخلی حل کنیم.
مثلا چه ظرفیتهایی چنین امکانی را برای ما فراهم میکند؟ ظرفیتهایی زیادی در اقتصاد وجود دارد که با استفاده از آن، برنامه ریزی و سیاست گذاری بر روی آن میتوان از تولید و کار و اشتغال ایرانی حمایت جدی به عمل آورد. مثلا یکی از این ظرفیتها درآمدهای بیسابقهای است که ظرف پنج ماه گذشته در بازار سهام حاصل شده است، بنحوی که از ابتدای سال جاری تا کنون بالغ بر ۸۰۰ هزار میلیارد تومان درآمد در این بازار حاصل شده است، اگر دولت فقط ۱۰ درصد از درآمدهای بادآورده بازار سرمایه را به عنوان مالیات دریافت میکرد و برای این موضوع با همکاری مجلس مصوبه قانونی تدوین میکرد، دولت نزدیک به ٨٠ هزار میلیارد تومان درآمد کسب میکرد و تحمیل این همه فشار و نگرانی اقتصادی به جامعه انجام نمیشد، فعالیتهای دیگری مثل خرید و فروش سکه و ارز هم که در بازارهای دلالی معضلات بیشماری را به اقتصاد و نرخ کالا و خدمات تحمیل میکنند، نیز از مصادیق دیگری به شمار میروند که دولت میتواند از آنها با اخذ مالیات کسب درآمد کند و بخشی از این درآمد را به سمت تولید سوق دهد. اگر این درآمد از بازارهای دلالی و سوداگری و بورس کسب شود، قطعا کمک قابل توجهی به بورس میشود. بیشتر بخوانید:
دولت عامل اصلی این موضوع است؟ یعنی دولت اراده یا تمایلی برای افتادن در مسیر سخت، اما پاسخ دهنده به اقتصاد ندارد؟ قطعا همینگونه است، چون دولت تمایلی به پیمودن راههای سخت ندارد و همواره علاقمند به در پیش گرفتن راههای ساده تری است، راههایی که به فعالیتهایی ختم میشود که بسیار سهلالوصول هستند، با اینکه دولت به راحتی میتواند دلالان بازار ارز و طلا را شناسایی کند و از آنها مالیات دریافت کند، در حالی که میتواند از بسیاری فعالیتهای ساخت و ساز ساختمانی و معاملات ملکی و مستغلات مالیات اخذ کند، اما در طراحی و راه اندازی سامانههایی برای شفاف سازی اقتصادی به شدت کوتاهی میکند، اگر دولت به همین چند مولفه توجه میکرد، با منابعی که از محل این معاملات کسب میکرد و سودهایی که دریافت میکرد میتوانست درآمدهای قابل توجهی اخذ کند، منتهی دولت به سراغ این دسته از امکانات و ابزارها نمیرود و کماکان به دنبال خام فروشی منابع طبیعی است، در حالی که خود دولت به خوبی به این موضوع واقف است کشورهای غربی تنها به منابع گاز و نفت ایران طمع دارند و دنبال کنترل بازارهای ما هستند، و گرنه هیچ کدام از آنها برای مردم و اقتصاد ایران دلسوزی نکردهاند و نمیکنند، اما ظاهراً موضوعی به این مهمی هنوز برای بسیاری از مسئولین کشور ما جا نیفتاده و درکی از آن ندارند، به همین دلیل است کشور در بخش اقتصاد با مشکلات عجیب و غریب مختلفی دست و پنجه نرم میکند که از جمله مهمترین آنها مسئله اشتغال است. مسئولین کشور باید به این موضوع مهم عنایت داشته باشند که از طریق دلبستگی به برجام مسائل اقتصاد کشور حل نمیشود، همین طور از طریق عقد قرارداد با چین یا سایر کشورها نمیتوان ظرفیتهای اقتصاد داخلی را وسعت داد، لذا آنچه به ما کمک میکند اتکا به سیاستهایی است که از درون اقتصاد کشور باید برنامه ریزی و مدیریت و دنبال شود.