سفر وزیر خارجه سوئیس به تهران به ویژه اینکه در چند ماه اخیر معمولا وزرای خارجه اروپایی کمتر به تهران سفر کردند، شائبههایی را مطرح کرده که او به دنبال پا در میانی بین ایران و آمریکا است.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، زهرا مهرانراد؛ این روزها در حالی روابط تهران-بِرن مهمتر از همیشه مینماید که "ایگنازیوکاسیس"، وزیر امور خارجه سوئیس شنبه در راس یک هیات بلندپایه به منظور دیدار رسمی سهروزه به ایران سفر کرد. گرچه وی قبل از عزیمت به تهران و دیدار رسمی با رییس جمهور و وزیر امور خارجه اعلام کرد که مایل است از شهر زادگاه ظریف بازدید کند.
اصفهان مرواریدی در خاورمیانه وزیر امور خارجه سوئیس بعد از بازدید از اصفهان زیبا با انتشار عکسی از آثار باستانی و سوغات این شهر نوشت: «اصفهان مرواریدی در خاورمیانه است» و شناخت فرهنگ و مردم یک کشور لازمه برقراری روابط خوب دیپلماتیک خواهد بود.
سفر، وزیر امور خارجه سوئیس به تهران گرچه مسبوق به سابقه است اما تنشهای اخیر بین تهران-واشنگتن حرف و حدیثهای پیرامون آن را افزایش داده است.به ویژه اینکه در چند ماه اخیر معمولا وزرای خارجه اروپایی کمتر به تهران سفر کردند حضور وزیر سوئیسی شائبههایی را مطرح کرده که او حامل پیامی برای ایران است.
سخنگوی وزارت امور خارجه: پمپئو از سر استیصال سیاست فشار حداکثری را پیگیری میکند سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امور خارجه در تشریح اهداف این سفر محورهای اصلی مذاکرات و دیدارهای وزیر سوئیسی را، رایزنی و تبادل نظر در مورد موضوعات مورد اهتمام مشترک در عرصه دوجانبه، منطقهای، بینالملل و همچنین موضوعات مربوط به کانال مالی سوئیس عنوان میکند ومعتقد است این سفر ربطی به مسایل روابط ایران و آمریکا ندارد.
وی البته گریزی به تماسهای شتابزده وزیرخارجه آمریکا با شخصیتهایی که قصد سفر به ایران دارند، زند و گفت: این اتفاق هم مساله تازهای نیست پمپئو از سر استیصال و ناچاری سعی میکند تا سیاست موهوم فشار حداکثری واشنگتن را به هرطریقی پیگیری نماید.
در این بین اما تفاسیری از تحلیل این سفر از رسانهها و مفسرین مختلف به گوش میرسد مثلا دویچه وله آلمان صراحتا به نقش میانجیگری سوئیس بین ایران و آمریکا اشاره میکند و مینویسد: به دلیل آنکه کنفدراسیون سوئیس موفق شده است، مجوز صادرات دارو، مواد غذایی و کشاورزی و نیز تراکنش مالی با بانک مرکزی ایران درباره پرداخت این کالاها را از دولت ترامپ دریافت کند. به همین دلیل، اهمیت نقش میانجیگری سوئیس بین دو کشور "بیش از هر زمان دیگری است".
ترامپ به دنبال واسطه برای مذاکره با ایران / موضعی که توهم "اول آمریکا" مانع ازبیان رسمی آن میشود موضوعی که به دلیل حفاظت سوئیس از منافع آمریکائیها در ایران، قوت میگیرد. البته سوی دیگر قوت گرفتن این خبر، ترامپ است که هرچه به انتخابات در آمریکا نزدیکتر میشود موعد توافق با ایران را حتی بعد از انتخابات هم محتمل میداند و بعید به نظرنمیرسد که به دنبال واسطه تراشی برای این مذاکره باشد. موضعی که البته شاید توهم "اول آمریکا" بودن آقای پرزیدنت مانع از بیان رسمی آن باشد.
ترامپ هرچه به انتخابات نزدیکتر میشود احتمال توافق با ایران را بیشتر میداند و از این رو به دنبال میانجی است؛ موضوعی که توهم "اول آمریکا"بودن آقای پرزیدنت مانع از بیان رسمی آن می شود.
آمریکا در مواقعی دست سوئیس را به عنوان حافظ منافع خود بازمیگذارد اساسا بخش حفاظت منافع سوئیس در تهران کاملا از بخش سفارت سوئیس در کشورمان مستقل است و بخشی به طور مستقل مسائل مربوط به حفاظت منافع آمریکاییها را به عهده دارد؛ البته فعالیت آن زیرنظر سفیر سوئیس است. در خصوص حفاظت از منافع آمریکاییها سفیر سوئیس چندان مماشاتی با دولت و وزارت خارجه کشورش ندارد و سفیر این کشور در تهران مرتبا به طور مستقیم به واشنگتن سفر کرده و گزارشهای مربوط به روابط ایران و آمریکا را رد و بدل میکند. البته رابطه سوئیس و آمریکا خاص است لذا آمریکاییها در مواقعی دست سوئیسیها را باز میگذارند و اجازه میدهند که آنها کاری انجام دهند که از این رهگذر امتیازاتی برای آمریکا کسب و اعتباری را برای خود مهیا کنند.
در این باره ابوالقاسم دلفیسفیر سابق ایران در فرانسه میگوید: اساسا سوئیسیها حافظ منافع تعداد زیادی از کشورهای دنیا هستند که با یکدیگر اختلاف دارند یعنی کشورهایی که با یکدیگر در شرایط تنش به سر میبرند سوئیس به دلیل مواضع بی طرفانه وارد میدان میشود و مداخله میکند.
وی ادامه می دهد:سوئیس حتی بابت یادداشتی که برای کشوری که حفاظت منافع آن را به عهده دارد تهیه میکند و به کشور مقابل ارائه میدهد حق الزحمه دریافت میکند و آن را در حساب روابط دوجانبه لحاظ میکند.
آمریکا برسرمنافع ملی خود ریسک نمیکند؛ حتی اگر پای حافظ منافع اش درمیان باشد اساسا در دیپلماسی و روابط ایران و آمریکا تشنج بین دو کشور به ویژه در چند سال اخیر بالاست اما با این وجود سوئیسیها اجازه دخالت حتی به عنوان حافظ منافع آمریکا را ندارند، در حقیقت آمریکا درباره آن قسمت از دیپلماسی که مربوط به منافع ملی کشورش میشود ریسک نمیکند و آن را به دست حافظ منافع یا هیچ کشور دیگری نمیسپارد، بلکه در این امور ترجیح شان مذاکره مستقیم است. یکی از دلایلی که سایه چماق فشار حداکثری برای مذاکره مستقیم و دوجانبه از سرایران کم نمیشود نیز همین موضوع است که اساسا آمریکاییها اجازه مانور در سیاست خارجی خود را به کشور ثالث نمیدهند و به همین دلیل است که در این موضوع معمولا دچار بن بستهای شدید میشوند. بن بستهایی که بعضا غیر قابل حل باقی میماند، چون هیچ کشوری جز خودشان را محرم نمیدانند.
سوئیسیها اجازه دخالت حتی به عنوان حافظ منافع آمریکا را ندارند، در حقیقت آمریکا درخصوص آن قسمت از دیپلماسی که مربوط به منافع ملی کشورش میشود ریسک نمیکند
اصولا آنگلوساکسونها یک اخلاق مشترک و منحصر به فرد دارند که اختیار عمل را به صورت مستقل و واحد به دست میگیرند به عنوان مثال در بحث مربوط به سلمان رشدی با توجه به اینکه او یک تبعه انگلیسی بود و حکم ارتداد او توسط امام خمینی صادر شده بود، به طور روتین، معمول و عرف دیپلماتیک انگلیس باید مستقیما با جمهوری اسلامی وارد گفتگو میشد، اما سیاست انگلیسی این طور ایجاب کرد که عنوان کنند نامبرده تبعه اروپاست و از آنجا که در آن مقطع زمانی انگلیس عضواتحادیه اروپا بود اروپاییها پشت انگلیس درآمدند و مذاکره اروپا با ایران با محوریت موضوع سلمانی رشدی آغاز شد اما زمانی که مذاکره کلید خورد و به نتیجه رسید انگلیس بقیه اعضای اتحادیه اروپا را کنار گذاشت و بیانیه نهایی در این باره به صورت دو جانبه بین وزرای خارجه ایران و انگلیس امضا شد.
برخلاف آنگلوساکسونها سایر کشورهای اروپایی از جمله فرانسویها تا این حد خودمحور نیستند ومی توان از طریق کشور ثالث با آنها به نتیجه رسید؛ آمریکا نیز با پیروی از این قاعده آنگلوساکسونی اجازه میانجیگری را فقط تا مرز رایزنی به سوئیسیها میدهد، نقشی که این بار وزیر خارجه سوئیس پرده از آن برداشت و ضمن تایید تلاش سوئیس برای میانجیگری بین ایران و آمریکا گفت: تلاش سوییس آن است که حداقلهای گفتگوی بین دوکشور برقرار شود.
وزیر خارجه سوئیس ضمن تایید تلاش سوئیس برای میانجیگری بین ایران و آمریکا گفت: تلاش سوییس آن است که حداقلهای گفتگوی بین دو کشور برقرار شود.
درخواست آمریکا برای پادرمیانی سوئیسی ماموریتی که سوئیسیها صراحتا به محول شدن آن از طرف آمریکا اشاره نمیکنند اما ماهیت حفاظت آنها از منافع آمریکا و استیصال ترامپ برای مذاکره در این روزهای واپسین ریاست جمهوری و تماس تلفنی وزیر خارجه آمریکا دقیقا قبل از این سفر با همتای سوئیسی خود همگی حکایت از درخواست آمریکا برای پادرمیانی سوئیسی دارد.
ناگفته نماند که سوئیسیها همواره به عنوان حافظ منافع آمریکا نقش خود را به درستی ایفا کردهاند. مصداق این مدعا در بحث تبادل زندانیان دو تابعیتی بین ایران و آمریکاست که این افراد پس از آزادی مستقیما وارد سوئیس شدند در حالی که آمریکاییها در کشوری مثل آلمان نیز پایگاه نظامی دارند و آن پایگاه خاک آمریکا محسوب میشود اما زندانیان دو تابعیتی آزاد شده مستقیما به سوئیس میروند.
بر این اساس قطعا اگر سوئیس ظرفیتی بین روابط ایران و آمریکا ایجاد کند و یا حتی جرقهای برای این روابط ببیند؛ حتما براساس مسئولیت ذاتی خود منافع آمریکاییها را بیش ازمنافع ایران تامین خواهد کرد.
قطعا اگرسوئیس ظرفیتی بین روابط ایران و آمریکا ایجاد کند و یا حتی جرقهای برای این روابط ببیند؛ حتما براساس مسئولیت ذاتی خود منافع آمریکاییها را بیش ازمنافع ایران تامین خواهد کرد.
در این بین دلیل سفر وزیر سوئیسی به ایران شنیدن نظرات تهران و تصمیمگیری براساس منافع آمریکاست ناگفته نماند که در این مسیرتفسیر سوئیسیها برای مقامات آمریکا از اهمیت ویژه برخوردار است از این رو تماس وزیر خارجه آمریکا با همتای سوئیسی خود در آستانه عزیمت به ایران شاید به این دلیل است که آمریکا نمیخواهد بگوید در مورد ایران به حدی مستاصل شدیم که به دنبال میانجیگری سوئیس هستیم.
آمریکا برای کشاندن ایران پای میز مذاکره به هرجا میتوانستند رو زدند این عملکرد در حقیقت برای حفظ پرستیژ آمریکایی دولت ترامپ است و اِلّا آمریکاییها در کشاندن ایران پای میز مذاکره ولو به اندازه یک عکس یادگاری به هرجا میتوانستند رو زدند، از عمان و ژاپن گرفته تا عراق و ترکیه و کویت البته آنچه آمریکاییها در دیالوگهای رسمی خود عنوان میکنند این است که هیچکدام از مقامات این کشورها ماموریتی برای میانجی گری از طرف ما (آمریکا) ندارند اما در عمل هر مجرایی که بتواند کوچکترین کور سویی برای مذاکره با ایران باشد از دید مستاجرین کاخ سفید دور نخواهد ماند. مصداق این مدعا را میتوان سفر آبه به تهران دانست که قبل از رسیدن هواپیمای او به خاک توکیو تلفنی با ترامپ ارتباط برقرار کرد و او را در جریان ریز اتفاقات و رایزنیهای خود در تهران قرار داد.
اساسا در شرایط فعلی آمریکاییها شدیدا به دنبال گفتگو و مذاکره با ایران هستند، اما از طرف دیگر این گفتگو را مستقیم و بدون واسطه میخواهند.
به هرحال به نظر میرسد: تفاخرآمریکایی ایجاب میکند که ترامپ تظاهر به عدم تمایل به ایجاد واسطه برای برقراری رابطه با تهران کند. این در حالی است که او به رای دهندگان آمریکایی در سال ۲۰۱۶ قول داد که در قبال پاره کردن برجام با ایران به توافق جدیدی برسد؛ پس باید وعده انتخاباتی خود را عملیاتی سازد حتی اگر کمتر از ۵۰ روز تا دور جدید انتخابات فرصت داشته باشد و اگر نتواند در طول این مدت برجام ترامپی را امضا کند یا حداقل ایران را پای میز مذاکره با خود بکشاند به معنی آن است که وعده انتخاباتی خود به افکار عمومی آمریکا را عملیاتی نکرده است.
اساسا افکار عمومی در آمریکا به دنبال منافع حاصل از برجام جدید نیستند بلکه رسیدن ترامپ به توافق جدید با ایران سنگ محکی برای جامعه آمریکایی است تا بدانند رئیس جمهور آنها تا چه اندازه توانسته به وعدههای انتخاباتی خود جامه عمل بپوشاند و بر این اساس فرصت یا شانس انتخاب مجدد را داشته باشد.