گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-متین منتظمی؛ بعد از گذشت چندین سال از عمر جمهوری اسلامی ایران بسیاری از افرد و سیاسیون به این نتیجه رسیدند که عدالتخواهی حلقه مفقوده جامعه کنونی است از این رو ارائه مطالبات اجتماعی در چارچوب عدالتخواهی رونق خاصی گرفت. تا جایی که در سال 84 این گفتمان توانست اکثریت آرای مردمی را به خود اختصاص داده و کابینه دولتی را تشکیل دهد اما نکته اینجاست که این گفتمان نیز از انحراف و کجروی مصون نماند و دچار معایب و مشکلاتی شد. مباحثی که در رابطه با دولت برقرار شد مسئله مفصلی است که در این مرقومه نمی گنجد با این حال مهم ترین مسئله در این رابطه، تغییر مسیر و استراتژی جریان عدالتخواهی است.
برداشت اشتباه از عنوان عدالتخواهی و نداشتن اندیشه متقن و بنیه دار در این مسئله باعث انحراف و ایجاد مسیر اشتباه در این جریان می شود. به صراحت می توان گفت که یک جریان سیاسی یا اجتماعی برای رشد و گسترش خود نیازمند اندیشه ویژه آن با رسم راه و روش می باشد؛ این در حالی است که جریان عدالتخواهی حتی در برخی موارد با عبور از قانون نیز معتقدند که برخی مسائل باید فریاد زده شوند این در حالی است که سکوت معنا دار آن ها در برخی دیگر از مسائل سیاسی و اجتماعی، درستی مقایسه و حقانیت آن ها را زیر سوال می برد.
بازی عدالتخواهی به روش افراد فعلی این جریان قابلیت تبدیل به یک جریان کمونیستی را دارد که با عبور از مولفه های جمهوری اسلامی رقم می خورد. نگاهی که شاید در آینده نه چندان دور بیش از پیش با آن مواجه خواهد شد. تا جایی که حتی آزادی در چارچوب شرع نیز از زیر تیغ چنین عدالتخواهی های سالم نخواهد گذشت.
خوارجِ عدالتخواه!
حجت الاسلام حامد کاشانی در ایام ماه مبارک رمضان نکته ای در رابطه با اندیشه خوارج مطرح کردند که همین موضوع سبب حمله چند جانبه افراد موسوم به عدالتخواه به وی شد. کاشانی اظهار کرد که خوارج نیز دایه عدالتخواهی داشتند. او در سخنان خود اذعان داشته است: «عدالت یک تکیهگاه لازم دارد. افراد آیه قرآن میخواندند که حکم فقط از آنِ خداست، اما زمانی که در فهم اختلاف شد باید به سراغ مبیّن برویم که پیامبر (ص) در زمان نزول و بعد از آن، امیرالمؤمنین است. اما برخی نفهمیدند و به اسم عدالتخواهی در صورت حضرت رفتند و ناسزا گفتند یا در صفین 500 قرآن بر سر نیزه کردند.»
اما سوال اینجاست که چرا عدالتخواهان در این میان درصدد آن برآمدند تا زمین بازی را بر هم بزنند؟ پاسخ اصلی این است که چنین تفکر عدالتخواهانه ای به هیچ وجه دارای پشتوانه اندیشه ای نیست و صرفاً مبتنی بر هیجان و روزمره نگاری است.
منش جریان موسوم به عدالتخواهی
جریان عدالتخواه در بیشتر دوران فعالیتش به مسائل اجتماعی پرداخته است. با نیم نگاهی جامعه شناسانه به این عملکرد به راحتی می توان به این نتیجه رسید که پیگیری مسائل اجتماعی وضعیتی همچون صفحه حوادث روزنامه ها را دارد. دو عنصر جذابیت و همه گیر بودن؛ عناصری هستند که به جذب بدنه می انجامد. اما مسئله جدی تر، این جاست که شناگران این جریان در لابه لای مسائل اجتماعی به حمله به اشخاص سیاسی جامعه پرداخته و به صورت عملیات پارتیزانی و نقطه زنی به ترور افرد می پردازند.
عدالتخواهان و انتخابات مجلس
عدالتخواهان که خود برخواسته از جریان اصولگرایی بودند در این دوره از انتخابات ساز جدایی نواختند و نه تنها از اصولگرایان فاصله گرفتند بلکه ساز مخالفت و وحدت شکنی را هم کوک کردند. نگارنده در این مقوله سعی در پرداختن به رویه انتخابات و رسیدن به لیست مشترک را ندارد و صرفاً به نگاه جامعه شناسانه به مسئله عدالتخواهان می پردازد.
انتخابات مجلس شورای اسلامی اولین مرحله برای آزمون و خطای عدالتخواهان برای حضور در جایگاه های سیاسی بود. شکست در انتخابات و برخی سخنان ضد و نقیضی افراد این جریان که باعث فاصله گرفتن مردم از آن ها شد، باعث شد تا جریان عدالتخواهی دوباره از کالبد سیاسی خارج شده و در پشت نقاب مطالبات اجتماعی پنهان شود. اما پس از انتخابات چه تغییراتی در این جریان رخ داد که که اهداف جریان عدالتخواهی از مسائل و نکات اجتماعی فاصله گرفته و اکنون به حذف اشخاص رسیده است.
حذف افراد به حکم عدالتخواهان!
افراد بسیاری را در جریان انقلاب می توان نام برد که این جریان شمشیر خود را برای آن ها از رو بسته است. نکته جالب توجه این جاست که تخریب افراد بیشتر در جناح اصولگرا و افراد انقلابی رخ داده و به عبارتی حذف افراد را رقم می زند. حذف گاز انبری چنین افرادی که برخی از آن ها نظرات مغایر با عدالتخواهی بدون اندیشه و بی ریشه دارند به رویه بازی سیاسی این جریان تبدیل شده است که نه تنها بازخورد خوبی ندارد بلکه جامعه را از تفکرات اندیشه محور تهی می نماید. به صراحت می توان گفت که چنین وقایعی علیه شهید بهشتی و شهید مطهری نیز رقم زده شد که بعد ها نیز همچنان جامعه از نبود اندیشه ها و نگاه های بنیه ای چنین افرادی در مشکل به سر می برد.
می توان بر این نکته تاکید کرد که جریان عدالتخواهی که به چنین روش بدون اندیشه و بی محوری پیش می رود در حال حذف افراد و اندیشه هایی است که می توانند جامعه ایران اسلامی را در مسیر کمال و اندیشه قرار دهند.
نکته پایانی
در پایان باید تصریح کرد که نفوذ همیشه به معنای حضور جواسیس و نقوذی ها در بین جریان ها و مسئولین نیست؛ گاهی اوقات این اندیشه های نفوذی هستند که با لباس حقانیت در اذهان افراد خوش رقصی می کنند تا پایه هایی را که به تعمیم و گسترش اندیشه اسلامی و جمهوری اسلامی می پردازند، حذف کنند.
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.