کوچک محسنی از مخالفین محسن رضایی در تیپ سیدالشهدا (ع) میگوید: اشتباه ما همین بود. به جای ارائه طرحهایمان به فرماندهی سپاه، آن را به سیاسیها دادیم.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- سید مهدی حاجیآبادی؛ مستند جدید بیبیسی تحت عنوان «کودتای خزنده» اتفاق مبارکی بود تا یکی از ادوار بحثبرانگیز مدیریت سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس بازخوانی شود؛ متاسفانه به دلیل کجسلیقگی برخی مدیران در عرصه بازخوانی تاریخ دفاع مقدس، محملی برای استفاده شبکههای خارجی از شکافهای تاریخی آن دوران فراهم شد. امری که چند روز قبل هم با هشدار رهبر انقلاب در مورد خطر شدید تحریف دفاع مقدس و لزوم بازخوانی و نشر آن همراه شد.
محوریت مستند حسین باستانی تمرکز بر اختلاف مشهور فرماندهان تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) با فرماندهی کل سپاه در اواسط جنگ که منجر به استعفای برخی فرماندهان این تیپ شد، است.
چند نکته جدی در خصوص این مستند مهم است: ۱. سازنده مستند در گاف تاریخی آشکار با نام بردن از حسین طائب (فرمانده فعلی سازمان اطلاعات سپاه) مدعی نقش وی در اختلاف محسن رضایی با فرماندهان تیپ سیدالشهدا (ع) است؛ امری که نهایتا حسین باستانی پس از افشای آن در کانال تلگرامیاش به آن اعتراف کرد.حسین قاسمی پژوهشگر تاریخ در این زمینه مینویسد: حسین طائب که از او در مستند بی بی سی اسم برده شده رییس کنونی سازمان اطلاعات نیست، طائب رییس کنونی سازمان اطلاعات سپاه اسم واقعی یا مستعارش حداقل در دهه ۶۰ و ۷۰ هیچ گاه حسین نبوده است.
نام واقعی او حسن است و در دهه۶۰ و ۷۰ اسم مستعارش میثم بوده است؛ لذا این فردی که بنام حسین طائب در آن فایل از او نامبرده میشود، قاعدتا نباید و نمیتواند وی باشد. از سویی شاید برخی بگویند که اسم برادر شهیدش حسین را به عنوان مستعار در سال ۶۳ انتخاب کرده بوده است. این هم اشتباه است. برادرش سال ۶۵ شهید شده و جلسه مذکور آذر سال ۶۳ بوده است.
۲. در بخشی از مستند با استناد به سخنان مرحوم منتظری، مدعی کودتای خزنده در سپاه در دهه ۶۰ برای کنار زدن افراد است، ریشه اصلی این اختلاف به درگیریهای وقت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که به دو بخش چپ و راست تقسیم شده بود، بازمیگردد. محسن رضایی از اعضای گروه منصورون یکی از ۷ گروه سازمان مجاهدین انقلاب است.
وی پس از حضور در قامت فرماندهی سپاه، برخی از اعضای وقت سازمان مجاهدین را با خود به سپاه میبرد؛ این انتصابات مورد اعتراض برخی فرماندهان وقت قرار میگیرد، نهایتا اکبر گنجی که نزدیکی ویژهای به جناح چپ سازمان داشت و برخی دیگر با استفاده از این اختلاف با کشاندن درگیری درون سازمان مجاهدین به سپاه، نهایتا آتشبیار معرکه شد.
اکبر عاطفی از حاضران در جلسه و مخالفین شیوه فرماندهی جنگ، با اشاره به همین رفتار اکبر گنجی میگوید: جلسهای که در سپاه تهران برگزار شد، ما هم حضور پیدا کردیم؛ نقد حاج حسن بهمنی و آقای رستگار فقط به فرماندهی کل سپاه نبود بلکه برای کل موضوع اداره جنگ حرف داشتند؛ آنها به امکانات و بودجههایی که در اختیار جنگ قرار میگرفت، تاکتیکها، راهبردها و انتخاب مناطق عملیاتی نقد داشتند. دیدیم یک نفر سریع به پشت تریبون پرید و شروع به حرف زدن کرد. هیچ کدام از ما او را نمیشناختیم. حداقل من و دیگر فرمانده گردانها او را تا به حال ندیده بودیم؛ از دیگران پرسیدیم او کیست و برای کدام یگان است؟ گفتند اکبر گنجی است.
عاطفی افزود: عین جملهای که از او یادم است، این بود؛ رو کرد به آقا محسن و گفت: «فکر میکنی به قم میآیی و به خانۀ آقای راستیکاشانی میروید (که نماینده امام در سازمان مجاهدین انقلاب بود)، ما نمیدانیم شما کجا میروید؟ ما برای شما تعقیب و مراقبت میگذاریم.»
وی با اشاره به ناراحتی شهید رستگار از اکبر گنجی و اتفاقات تحت تاثیر باند سید مهدی هاشمی از بیت مرحوم منتظری در خط دادن به این مسئله افزود: اتفاقاتی که در تهران به واسطه اکبر گنجی و حواشی که رخ داد، حاج کاظم احساس میکرد به نام بچههای تیپ سیدالشهدا یکسری اتفاقات و حواشی مانند اکبر گنجی و سیدمهدی هاشمی در حال رخ دادن است. در صورتی که این بچهها فقط میخواستند راجع به جنگ صحبت کنند. اینکه تلفنی برمیدارند به مسئولی از این کشور فحاشی میکنند، قرار نبود چنین اتفاقاتی بیفتد. حاج کاظم آن شب بعد از تلفن، ناراحت شد و به حسن بهمنی گفت اصلاً قرار نبود این چنین اتفاقاتی بیفتد. یعنی معلوم بود از این موضوع ناراحت بود. حاج کاظم میخواست چهره تیپ سیدالشهداء از خودش گرفته تا فرماندهان گروهان و گردان و حتی نیروهایش را پاک کند که اصلاً ما دنبال این چیزها نیستم. احساسش این بود از تیپ برود و نماند به عنوان کسی که محور مخالفتها با فرمانده کل سپاه در همه ابعاد سیاسی که اکبر گنجی عنوان کرده بود و با حاشیه درست کردنها؛ بماند و مسئولیتها را بپذیرد. احساسش این بود با رفتنش بازتاب این حاشیهها کم میشود. چون وقتی او میرفت، حسن بهمنی و کوچک محسنی هم میرفتند و میتوانست با آمدن یک فرمانده جدید موضوع را یک مقدار تلطیف کند و حاشیهها را از بین ببرد و سالمسازی کند.
۳. متاسفانه در این بین گروهی با دمیدن به آتش اختلاف از جناح مقابل با تشکیل شورایی در سپاه تشکیل میشود که از رأس نبود. خود محسن رضایی گفته است که من این شورا را تشکیل ندادم. این شورا محکمهای غیررسمی در پادگان ولیعصر (عج) تشکیل میدهد و برخی از نیروهای تیپ سیدالشهدا (ع) مثل فرماندهان گردان و... را محاکمه میکند و از آنها میخواهد توبه کنند! پیغام و پسغام به حاج کاظم و همرزمانش فرستاده میشود که محترمانه کنارهگیری کنید. اینطور شهید رستگار از فرماندهی تیپ کنار میرود.
۴. انتقادات اصلی فرماندهان تیپ سیدالشهدا (ع) به شیوه اداره جنگ و نبود استراتژی در آن دوران است؛ چنانکه منصور کوچک محسنی از کسانی که در مستند به او استناد میشود میگوید ما و فرماندهان دیگر معتقد بودیم در اداره جنگ اشتباهاتی وجود دارد. مثلاً در آموزش نیروها یا بیان استراتژی کلی جنگ باید تجدیدنظر بشود. اینها طرحی ۶۰ و ۱۵ صفحهای آماده میکنند و به برخی از نمایندگان مجلس و چهرههای سیاسی ارائه میدهند. آقای کوچک محسنی با حسن نیت میگوید که اشتباه ما همین بود. به جای ارائه طرحهایمان به فرماندهی سپاه، آن را به سیاسیها دادیم. یک عده هم مطامع خودشان را در نظر گرفتند و اختلافهای ناجور بروز یافت. عاقبت هم که کار به کنارهگیری حاجکاظم انجامید.
۵. منظور کوچک محسنی از افراد سیاسی که طرحهای نظامی را برای مطامع خودشان در نظر گرفتند، نزدیکان مرحوم منتظری است؛ چنانکه کار به جایی میرسد که همینها درخواست عزل محسن رضایی و برخی از فرماندهان سپاه مثل شمخانی و رفیقدوست را مطرح میکنند. در حالی که هدف حاج کاظم و همرزمانش کنارهگیری اینها نبود. میخواستند اشکالات برطرف بشود. در اوج جنگ برکناری فرماندهان سپاه جبههها را به خطر میانداخت؛ لذا حضرت امام طی نامهای که در اختیار شهید محلاتی قرار میگیرد و ایشان قرائتش میکند، میفرمایند از این به بعد هر حرفی گفته بشود از حلقوم دشمنان خارج شده است. ضمن اینکه امام میخواهند طرحهای ارائه شده تعقیب بشوند.
۶. کوچک محسنی اصلیترین محورهای انتقاد به فرماندهی وقت را چنین برمیشمارد: اول جمعآوری تمامی نیروهای مجرب جهت پایان دادن به جنگ. این ممکن نیست مگر با مجموعهای مدیر و مدبر با عدم گرایش به گروههای سیاسی، متعهد و متخصص در امر جنگ. دوم مشخص شدن استراتژی جنگ از سوی شورای عالی دفاع. میگفتند (رستگار و بهمنی و...) امام اگر چارچوب مشخص کرده نظرشان این بوده که شورای عالی دفاع باید استراتژی جنگ را برای اینها که تابع نظامی هستند مثل سپاه و ارتش مشخص کند. سوم امکان استفاده از فکرها و تدبیرهای گمنام و پراکنده و طرد شده. برنامهریزی دراز مدت و کوتاه مدت در جنگ. چهارم راهاندازی جنگهای نامنظم خصوصاً در شمالغرب. پنجم کادرسازی و بازسازی سپاه و به کارگیری تمامی نیروهای سپاه در سازمانهای رزمی. ششم تقویت آموزش در سطح بسیار بالا و استفاده از نیروهای باکیفیت برای آموزشگاهها و انتقال تجارب به طور دائم این آموزشگاهها و برنامهریزی برای استفاده از نیروهای بسیج در جایگاههای خودشان. هفتم دیپلماسی را در خدمت جنگ دانستن، نه جنگ را در خدمت دیپلماسی دانستن، چون مسئله اصلی جنگ و اهداف جنگیدن مقدس است و همه چیز باید در خدمت جنگ باشد... به همین ترتیب طرحهای دیگری ارائه داده بودند.
۷. در مستند بسیار به سخنان مرحوم منتظری در انتقاد از استراتژی جنگی سپاه و لفظ «خرکی» جنگیدن استناد میشود، تز مرحوم منتظری این بود که به جای عملیاتهای گسترده که منجر به شهادت تعداد زیادی از نیروها میشود باید با فرستادن گروههای چندنفره چریکی به درون خاک عراق و تخریب و... از درون معادله جنگ را به نفع خود کنیم.
این در حالی است که بنا به استناد بسیاری از فرماندهان نظامی، اولا عملیات تخریب و حضور گروههای چریکی در خاک عراق در همان زمان هم انجام میشد چنانکه دهها عملیات تخریبی با کمک از کردها و مخالفین حزب بعث در عراق شاهد مثال این قصه است دوم اینکه جنگهای چریکی برای محیطهای خاصی جوابگوست و چگونه در دشتهای مسطح جنوب و در مقابل لشکرهای زرهی و هزاران نفره حزب بعث بدون انجام عملیات گسترده و فقط با حضور گروههای چریکی پیروز شد و آزادسازی خرمشهر یا شکست حصر آبادان و عملیات فاو نمونه نقض ایده جنگی مرحوم منتظری است.
۸. صوتی هم که در مستند استفاده شده برخلاف ادعای سازنده، مدتی پس از همان جلسه منتشر شد و در کتب و گفتگوهای متعددی به اختلافات وقت سپاه به خصوص در کتاب «رستگاری در جزیره» پرداخته شده است، محمدعلی میرزایی نویسنده کتاب «رستگاری در جزیره» که زندگینامه مفصل شهید کاظم نجفی رستگار فرمانده مستعفی تیپ سیدالشهدا (ع) است در مصاحبهای با روزنامه جوان در ۲۳ خرداد ۹۷ میگوید: اواخر فروردین یا اوایل اردیبهشت ۶۳ انتقادهایی که شهید رستگار و تعدادی از کادر فرماندهی تیپ نسبت به فرماندهی جنگ داشتند، علنی میشود. تازه عملیات خیبر به اتمام رسیده بود و تیپ سیدالشهدا (ع) مثل خیلی از لشکرهای حاضر در این عملیات شهدای بسیاری داده بود. حاجی و شهید حسن بهمنی و شهید ناصر شیری و افرادی، چون منصور کوچک محسنی (که کوچک محسنی از راویان این بخش است) معتقد بودند که در اداره جنگ اشتباهاتی وجود دارد. مثلاً در آموزش نیروها یا بیان استراتژی کلی جنگ باید تجدیدنظر بشود.
محمد رحمانی محقق تاریخ جنگ در همین خصوص میگوید: بی تعارف همه اش برایم تکراری بود و فقط یک بازخوانی مجدد بود. باستانی جوری میگفت اصلا در ایران این مسایٔل مخفی شده گویا این وقایع برای اولین بار از طریق ایشان بیان میشود! در حالی که خود من در برخی مصاحبههایم در این خصوص سوالهای بسیار چالشی پرسیدم که اتفاقا بخشی از گفتگو با سردار محمد کوثری هم مورد ارجاع همین مستند بدون ذکر نام من و روزنامه ایران قرار گرفت. هنر بی بی سی باز تولید مطالب تحت جو تبلیغاتی است وگرنه دقت کنید کل گفتگو یک مصاحبه اسکایپی بیشتر نداشت، یعنی یک نوار آرشیوی را با یکسری اینسرت اینترنتی و توضیحات ویکی پدیایی مخلوط کرده و تحویلمان دادند و اسمش را گذاشتند یک مستند شگفت انگیز!
انتشار مستند مذکور اتفاق مبارکی بود تا شاید نهادهای مسئول، چون دفتر حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و دیگر ارگانهای مسئول در این حیطه به خطر تحریف جدی جنگ واقف شوند.