استاد اقتصاد گفت: اگر آقای رئیس جمهور اصرار دارد که مشکلات اقتصادی کشور تقصیر آمریکاست یا برخی از جناح مقابل دولت اجازه کار به رئیس جمهور را نمیدهند چرا دو دوره کاندید ریاست جمهوری شد؟
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، از روزی که آقای روحانی تقصیر همهی مشکلات اقتصادی را به گردن آمریکا و کاخ سفید انداخت به نظر میآید آمریکاییها در عملکرد تخریبی اقتصاد ایران به مراتب بهتر از مدیریت دولت آقای روحانی کار میکنند چرا که دلار از کانال ٣٠ هزار تومان گذشته و قیمتها هر روز بیشتر اوج میگیرد. از آن روزی که آقای رئیس جمهور آدرس کاخ سفید را برای لعن و نفرین به ما داد به این موضوع میاندیشم که تا پیش از آدرس کاخ سفید تقصیر اصولا به گردن جناح مقابل دولت و دستهای پشت پرده انداخته میشد که مانع کار کردن دولت میشدند، اما این بار دولت از رقبای داخلی عبور کرده و روی کاخ سفید زوم کرده است. هر چند ناگفته نماند در تخریب نظام و انداختن تقصیر مشکلات اقتصادی که به تبع آن سایر بخشهای اجتماعی و فرهنگی را هم درگیر میکند به گردن شخص اول کشور یعنی مقام معظم رهبری رسانههای دشمن اعم از فارسی زبان و ... کوتاهی نمیکنند تا با تبلیغات سوء خود موجب دوری مردم از نظام و ولایت شوند. متاسفانه گاهی در داخل هم زمزمههایی از این مسائل شنیده میشود، هر چند ممکن است برخی از افراد جامعه واقعا نادانسته به تور تبلیغات منفی دشمن میافتند، لذا برای تببین منصفانه این موضوع که نقش آمریکا، نظام جمهوری اسلامی و دولت در مشکلات اقتصادی کشور چیست با دکتر محمد کهندل؛ اقتصاددان و استاد دانشگاه بدون هیچ پرده و حجابی سخن گفتیم تا مشخص شود ماجرا چیست و چه کسی با صداقت بیشتری سخن میگوید.
آقای روحانی آدرس کاخ سفید را برای لعن و نفرین در آخرین سال کاری خود به ما داد، آیا آدرس درستی به ملت داده شده است؟ رئیس جمهور با مردم صادقانه سخن گفتند؟ رئیس جمهور مسئول اجرایی کلان کشور است لذا هر دولتمرد یا مسوولی یا خود آقای رئیس جمهور تقصیر مسائل و مشکلات کشور را به گردن آمریکا بیاندازد، حتما فرافکنی کرده و از مسولیت خود شانه خالی کرده یا زمینه برای عدم پاسخگویی دولت را فراهم کرده است. اینکه دلیل مشکلات کشور به گردن آمریکا یا کشور دیگری انداخته شود در بین مسوولین ما بخصوص دولت آقای روحانی حرف جدیدی نیست، بلکه یک موضوع قدیمی است. متاسفانه آقای رئیس جمهور، تیم اقتصادی دولت و مجموعه اصلاح طلبان تلاش میکنند تا کوتاهیهای مدیریت اقتصادی خود را به گردن دیگرانی مثل آقای ترامپ بیاندازند. از سوی دیگر دشمنان و معاندان داخلی و خارجی نظام تلاش میکنند تا تقصیر گرانی ها، چالشها و مشکلات اقتصادی را به مدیریت نظام حتی مقام معظم رهبری نسبت دهند، در حالی که نه تقصیر آقای ترامپ است که دشمن ما به شمار میرود و نه تقصیر نظام جمهوری اسلامی و نه مسوول مسائل اقتصادی کشور مقام معظم رهبری است، بلکه اگر منصفانه قضاوت کنیم و بی طرفانه سخن بگوییم حتما میگوییم مقصر بخش اعظمی از مشکلات اقتصادی کشور مدیریت اجرایی کشور است. مدیر اجرایی کشور به کسی اطلاق میشود که نظام برنامهریزی کشور و امکانات کشور دست اوست و این فرد کسی نیست جز شخص آقای رئیس جمهور.
چگونه بپذیریم که حق با رئیس جمهور نیست و آقای روحانی حق دارد که از داخل و خارج گلایه کند که به دولت اجازه کار اقتصادی نداده اند؟ اگر آقای رئیس جمهور اصرار دارد که مسائل اقتصادی کشور تقصیر آمریکاست یا برخی در جناح مقابل دولت اجازه کار به رئیس جمهور را نمیدهند چرا آقای روحانی دو دوره کاندید ریاست جمهوری شد؟ مگر آقای روحانی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در سمتهای مختلف قرار نداشته پس به همهی مسائل ظاهری و باطنی و نهان و آشکارا آگاه است، آیا این مسائل را قبل از کاندید شدن و ریاست جمهوری نمیدانست؟ مگر همانطور که میگوید نمیدانست رئیس جمهور اختیاری ندارد! پس چرا گفت همه چیز دست رئیسجمهور است؟! چرا گفت اگر من رئیس جمهور شوم مشکلات را صد روزه حل میکنم؟ چرا آن زمان عنوان کرد کلید قفل مشکلات اقتصادی دست من است؟ آیا جای تعجب ندارد که رئیس جمهور بعد از گذشت هفت سال عنوان میکند من مقصر نیستم، من کلیددار نیستم؟! آقای روحانی باید پاسخ دهد که این سخنان ضد و نقیض چه معنایی دارد؟ از همین موضوعاتی که قبل و بعد انتخابات توسط رئیس جمهور بیان شده میتوان فهمید نه تقصیر خارج از کشور و نه تقصیر نظام و رهبری است، بلکه تقصیر خود دولت است. بیشتر بخوانید:
رسانههای فارسی زبان خارجی سعی دارند بار مشکلاتی که دولت خالق آنهاست را به گردن نظام و رهبری بیاندازند این موضوع و این فرافکنی برای جامعه تا چه اندازه باید شفاف اطلاع رسانی شود تا توطئههای دشمن خنثی شود؟ معاندان و دشمنان داخلی و خارجی با ظرافت به این موضوع میپردازند که نظام جمهوری اسلامی در ایجاد مشکلات اقتصادی مقصر است، آنها در این موضوع با افکار عمومی بازی میکنند تا مردم را از ارتباط هر چه بیشتر با ولایت دور کنند، در حالی که هر کسی که از مناسبات قدرت و مدیریت کمترین اطلاعی داشته باشد متوجه میشود که حد و اندازه اختیارات رهبری مشخص است و اصلا هیچ دلیلی برای ورود رهبر معظم انقلاب به مسائلی وجود ندارد که مسوول و مدیر دارد. برای مثال مگر تدوین یا تصویب بودجه کشور دست رهبر است؟ مگر برنامهریزی اقتصادی و مسائل اجرایی کشور دست رهبر است؟ در حالی که همهی امکانات کشور در اختیار دولت است، اینکه دولت نمیتواند امکانات کشور را برای مدیریت درست اقتصاد به کار بگیرد، نمیتواند به وظیفه خود به درستی عمل کند، نمیتواند سیاستهای مناسب با توجه به شرایط بین المللی و داخلی کشور اتخاذ کند، نشان دهنده ضعف دولت است نه آمریکا، نه نظام و نه مقام معظم رهبری. به هر حال این موضوع قابل پذیرش نیست، دولتیها یک بار دلالان را مقصر اعلام کنند که دلالان اقتصاد کشور را میگردانند نه دولت! و اینک به گردن آمریکا افتاده و یک روز هم به نظام نسبت داده میشود و همین نشان دهنده ضعف دولت است.
باید با آقای رئیس جمهور شفافتر حرف بزنیم که آقای روحانی چه بخواهیم چه نخواهیم شما رئیسجمهور این کشور هستید، به هر حال برای همهی ما ایرانیان و دلسوزان ایران و نظام اسلامی حفظ مقام و شأنیت رئیس جمهور و دستگاههای اجرایی و سیاسی کشور بسیار مهم است، یعنی همهی ما باید شأنیت ریاست جمهوری را حفظ کنیم و نباید رئیس جمهور را زیر سوال ببریم، اما بحث بی تفاوتی به مسائل کشور و اقتصاد مسالهای نیست که از آن بگذریم. اگر به تاریخ انقلاب نگاه کنیم زمانی که آقای بنی صدر رئیس جمهور بود، به لحاظ خیانتهایی که از آقای بنی صدر سر زد مجلس شورای اسلامی صلاحیت سیاسی رئیس جمهور را مورد بحث قرار داد و بعد از اینکه رئیس جمهور در مجلس رد صلاحیت شد حضرت امام خمینی تنفیذ ریاست جمهوری را از رئیس جمهور وقت سلب کرد. اما شرایط آن زمان با شرایط اکنون بسیار متفاوت است. آن زمان ما به غیر از منافقین درگیر مسائل جنگ بودیم، ضمن اینکه منافقین علیه جمهوری اسلامی هم جنگ مسلحانه بر پا کرده بودند، لذا زمانی مجلس به موضوع رد صلاحیت آقای بنیصدر ورود کرد که ما درگیر تنشهای مختلف داخلی و خارجی بودیم. بعد از آن در مدت کوتاهی رئیس جمهور و نخست وزیر منتخب مردم آقایان رجایی و باهنر مدت کمی بعد از اخذ مسوولیت به شهادت رسیدند، بنابراین شرایط آن زمان با شرایط کنونی کاملاً متفاوت است، در حال حاضر شرایطی برای رد صلاحیت آقای روحانی از سوی مجلس شورای اسلامی وجود ندارد. به هر حال مجلس باید دراین باره تصمیم بگیرد که آقای روحانی را رد صلاحیت کند یا رد صلاحیت نکند، این مساله وابسته به فضای سیاسی و اقتصادی کشور است، اما مسلم است که در حال حاضر اصلاحطلبان میخواهند از آقای روحانی عبور کنند، حامیان آقای روحانی در ماههای اخیر با مشاهده مدیریت بد و افتضاحات اقتصادی دولت تلاش میکنند تا از آقای روحانی عبور کنند تا همهی مسائل را به گردن نظام و مقام معظم رهبری بیندازند، تا رد صلاحیت آقای روحانی به دست مجلس یازدهم انجام شود، اصلاح طلبان تلاش میکنند تا در حرکت رو به جلو و یک طرح خبیثانه شرایط را به شکل دیگری ورق بزنند، بنابراین هر کسی و هر مسوولی باید جوابگوی کار خود باشد.
اینجا وظیفه رسانهها در فرافکنیها و فرار به جلوها خیلی مهم است تا مردم را با حدود اختیارات مسوولین آشنا کنند که دشمنان داخلی و خارجی از آب گل آلود به نفع خود ماهی نگیرند و نظام را مقصر کوتاهیها و تنبلیهای دولتمردان نشان دهند. رسانهها باید به مردم بگویند که مقام معظم رهبری برای حل مشکلات اقتصادی مردم اختیارات رئیس جمهور را بیشتر کرد، با تشکیل سران قوا به دنبال حل سریعتر مشکلات بوده و هستند و به روسای قوا اختیارات تام برای حل مشکلات کشور دادند، بنابراین اینکه بودجه درست تدوین و تخصیص داده نمیشود، فضای کسب و کار تسهیل نمیشود، کارخانهها تعطیل میشوند تقصیر دولت است نه هیچ کس دیگر. رسانهها باید برای مردم شفاف سازی کنند که رهبر نمیتواند در مجلس به جای نمایندگان قانون تصویب کنند، به جای قضات، قضاوت کنند، بنابراین به این دلایل نمیتوانند در وزارتخانهها به جای وزرا و رئیس جمهور کار اجرایی انجام دهند، لذا باید جواب محکم و قانع کنندهای به فرافکنان داد تا مردم متوجه شوند هدف رسانهها و برخی چهرههای داخلی غرب گرا و دشمنان آن سوی مرز از مقصر نشان دادن نظام و هدف دولت از مقصر نشان دادن آمریکا و جناح مقابل خود چیست تا حقیقت برای مردم آشکار شود.