گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مسلم شبانی؛ آنچه روز دانشجو را در تقویم مناسبتهای انقلاب اسلامی به فراموشی نسپرده، ریشههای عمیق این نام گذاری است: رژیم پهلوی که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، خود را بیش از پیش نیازمند آغوش گرم امریکا میدید، سفر نیکسون، معاون رئیس جمهور وقت امریکا به ایران در هفده آذر ۱۳۳۲ را برنامه ریزی کرد. تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به این سفر، از روز چهاردهم آذر آغاز گردید. در گرماگرم غارت سرمایههای ملی، فرهنگی، مادی و مذهبی از سوی آمریکاییان، چه کسانی جز فرزندان فرهیخته ایران میتوانستند این آگاهی را به ملت خود اعلام دارند؟
در روز هفده آذر هم زمان با ورود نیکسون به تهران، تمام دانشگاههای پایتخت در اعتصاب کامل به سر میبردند. وقتی نیکسون برای دریافت دکترای افتخاری حقوق در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران حاضر شد، یکی از مطبوعات در سرمقاله خود با عنوان «سه قطره خون» این گونه نوشت: «آقای نیکسون! وجود شما آن قدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما، سه نفر از بهترین جوانان این کشور، یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند.»
خون سه جوان آزادی خواه ایرانی یعنی احمد قندچی، مصطفی بزرگ نیا و مهدی شریعت رضوی است که نام دانشجو را در شانزدهم آذرماه هر سال بر خاطرها تلنگر میزند. به تعبیر شهید چمران و دیگرانی که آن روز درفضای دانشجویی قلم و قدم میزدندآن روز گویا، ساکتترین روزها بوده و، چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثهای را نشان میداد، دانشجویان بی اندازه آرام و هوشیار بودند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چه طور سه نفر از بهترین دانشجویان، بزرگ نیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟!
دولت با خراب کردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاریان را کم و بیش مجبور به سکوت کرد، ولی دانشگاه همچنان خاری در چشم دستگاه ورژیم برجسته میکرد و دست از مبارزه برنمی داشت و دستگاه همچون درنده خون خواری به کمین نشسته، دندان تیز کرده بود که از دانشجویان مبارز دانشگاه انتقام بگیرد؛ انتقامی که عبرت همگان گردد.
روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی گناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد و از سکون و سکوت گورستان خاموشان ابراز مسرت کرد و به دولت کودتا، وعده هرگونه مساعدت و کمک نمود و به رئیس جمهور امریکا پیغام برد که آسوده بخوابد.
در همه حوادث پس از آن آذر خونین تا امروز نیز نقش جنبش دانشجویی پررنگ بوده است، چه در مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی، چه بعد از پیروزی انقلاب، در جنگ، جهاد سازندگی، عرصه فرهنگ، سیاست، عرصههای اجتماعی، علم و فناوری و... دانشجویان در خط مقدم در بسیاری از عرصهها بوده اند. خلاصه اینکه دانشجو وجنبش دانشجویی ویژگی ممتازی داشته و دارد تا نقش و وظایف خود را در قبال جامعه اسلامی به خوبی ایفا کند.
حقیقت ماجرا این است که «۱۶ آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، مال دانشجوی ضد آمریکا و دانشجوی ضد سلطه است.» وقتی سنگ بنای روز دانشجو به مناسبت مخالفت با حضور یک مقام ارشد آمریکایی در ایران، آنهم پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که آمریکا در آن نقش مستقیم داشت، گذاشته میشود، لذا میبایست این خط مستقیم ضد آمریکایی را حفظ کرد تا مبادا به فراموشی سپرده شده و تحریف گردد.
حال باید ببینیم ما دانشجویان مسلمان ضدآمریکایی پیرو خط امام و رهبری، که خط مستقیم ضد سلطه روز دانشجو را حفظ کرده ایم، در امتداد این خط اصیل، چه وظایفی را در این برهه از تاریخ برعهده داریم؟
رهبر معظم انقلاب در این خصوص تاکید میفرمایند که: «از دانشگاه همیشه و در همه جا این انتظار هست که محل جوشش و اوج دو جریان حیاتی در کشور باشد: اول، جریان علم و تحقیق؛ دوم، جریان آرمانگراییها و آرمانخواهیها و هدف گذاریهای سیاسی و اجتماعی»
یا در جایی دیگر معظم له درباره افق جهاد علمی در کشور میفرمایند: «باید همت شما این باشد که در دنیا به وضعی برسیم که اگر کسی بخواهد به تازههای علمی دست پیدا کند، مجبور باشد زبان فارسی یاد بگیرد؛ لذا یکی از اصلیترین وظایف امروز دانشجوی مسلمان در ایران اسلامی، جهاد علمی است.
دانش، آشکارترین وسیلهی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت، نفوذ و قدرت دویستساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقبمانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد.»
رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب تاکید میفرمایند: «ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، امّا مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمهی دانش در میان خود اصرار میورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است.
دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبهی شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایهی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشتههای حسّاس و نوپدید به رتبههای نخستین ارتقاء داد، هر چند که ما در حوزه تمدن سازی ونیل بدان و پایههای تمدنی خصوصا شکافتن مرزهای دانش در حوزههای علوم انسانی هنوز اندر خم یک کوچه ایم و نیاز به باز طراحی علوم انسانی و تحول دراین عرصه هستیم، ولیکن همهوهمه اتفاقات مثبت در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمنساز، به رکوردهای بزرگ دست یافتهایم و این نعمت بزرگی است که بهخاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.»
انقلاب علمی در کشور شهیدانی از قبیل شهدای هستهای را تقدیم کرده است که آخرین ایشان شهید دکتر محسن فخری زاده بود که به دست عوامل مزدور آمریکا و رژیم صهیونیستی در ۷ آذر امسال به شهادت رسید که این نشان دهنده این واقعیت است که دشمن از جهاد علمی جوانان این مرز و بوم به شدت بیمناک است، فلذا یکی از اصلیترین وظایف دانشجویان، در این برهه تاریخی این است که جهاد علمی که چند سالی است در کشور شروع شده را با قدرت و سرعت بیشتری ادامه دهند تا کشور را به قلههای دانش بشری رسانده و به نقطهای دست یابند که به تعبیر معظم له «اگر کسی بخواهد به تازههای علمی دست پیدا کند، مجبور باشد زبان فارسی یاد بگیرد.» و این هدف والا به شرط همت والای دانشجویان مومن و انقلابی کشور به توفیق الهی دست یافتنی است.
از آنجایی که جنبش دانشجویی مسائل سیاسی را میبیند وتحلیل می کند و حق و باطل را تمیزمیدهد این شناخت میبایست در نسبت با جامعه تعریف عملیاتی و منتقل شود مادامی که این وظیفه به درستی انجام گیرد جامعه از انحراف و تحریف دور میماند.
مسلم شبانی - معاون بررسی وتحلیل سازمان بسیج دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.