کد خبر:۸۹۵۶۶۹
گزارش|

دُکّان بی‌رونق جشنواره‌های ادبی / وقتی برگزیده‌ها فراموش می‌شوند

داستان جشنواره‌های ادبی هر سال تکرار می شود. آثار وخالقان آن ها در گود جشنواره ها با پارامتر های گنگ و بحث برانگیز محفلی و غیر ادبی و داوری های سلیقه ای، دست و پنجه نرم می کنند. بیرون از گود اما داستان فرق می کند. اسامی برگزیدگان بعد از چند ماه در محاق رسانه ای فرو می روند؛ کسی در کتاب فروشی ها سراغشان را نمی گیرد.

دکان بی‌رونق جشنواره‌های ادبی/ وقتی برگزیده‌ها فراموش می‌شوند

 

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- راضیه صیادی؛ صدای تشویق حضار سراسر سالن را پر می‌کند. میکروفون‌ها دهان به دهان می‌چرخند. لوح‌های زرین و تندیس‌های بلورین دست به دست می‌شوند. فلاشر دوربین‌ها روی چهره‌ها می‌ایستد.از آن همه تشریفات، یک «سطر افتخار» می‌ماند که با فونت درشت روی جلد کتاب نقش می‌بندد و یک لوح یا تندیس که روی میز ناشر خاک می‌خورد. دوربین‌ها خاموش می‌شوند و هیاهو‌ها می‌خوابند.

فروشنده، «کتاب» را پشت ویترین می‌گذارد؛ کنار سردیس جلال و جلد‌های زرد خواستنی. کتابی که با عنوان برگزیده فلان جشنواره مزین شده اما رویای ناشر و مولف در پر فروش شدنش لابه لای صفحاتش جا مانده، نسبت به قبل ثقیل‌تر شده است. به این امید که اقبال به آن رو کند و مشتری‌هایی که زنگوله بالای در کتاب فروشی را به صدا در می‌آورند، یک به یک سراغ آن کتاب را بگیرند و اسبابی شوند تا شماره‌ای که جلوی نوبت چاب در شناسنامه کتاب درج می‌شود قطره چکانی بالا نرود.

داستان هر سال تکرار می‌شود. آثار وخالقان آن‌ها در گود جشنواره‌ها با پارامتر‌های گنگ و بحث برانگیز محفلی و غیر ادبی و داوری‌های سلیقه ای، دست و پنجه نرم می‌کنند. بیرون از گود اما داستان فرق می‌کند. اسامی برگزیدگان بعد از چند ماه در محاق رسانه‌ای فرو می‌رود؛ کسی در کتاب فروشی‌ها سراغشان را نمی‌گیرد. عناوین و آثار غالبا با گذشت یک دهه زیر غبار فراموشی دفن می‌شود و به انزوا می‌روند، و رد انتقاد‌هایی که از آن دوره شد در ذهن تاریخ ادبیات حک می‌شود. کماکان به روال سابق تیم داوری کرسی اول هجمه‌ی انتقاد‌ها را دارا است و باید در قبال انتخاب‌هایی که داشته اند قضاوت شوند. همان یک عده خاص که اسامی شان با یک جایگشت نه چندان پیچیده میان جشنواره‌های مختلف جابه جامی شود.
 
تمامی این جوایز که شامل جشنواره‌های خصوصی و دولتی می‌شوند، آن طور که بزرگانشان می‌گویند، یک هدف دارند: اقتدار حوزه نشر. با قوی‌تر شدن این حوزه، انگیزه نویسندگان تقویت شده و شاهد آثار قوی تری از آن‌ها خواهیم بود. در ادامه آثار برگزیده در مرکز توجه کتابخوان‌ها قرار می‌گیرد و با اقبال مخاطبان روبه رو می‌شود.

اما جشنواره‌هایی که قرار بود روزی دمی تازه برای صنعت نشر از نفس افتاده باشند و رونق را به جان ادبیات بازگرداند حالا خودشان با معضلاتی روبه رو هستند.
 
دکان بی‌رونق جشنواره‌های ادبی/ وقتی برگزیده‌ها فراموش می‌شوند

اعتبار پرفروش، بی‌اعتباری نفروش
اعتبار جایزه‌های ادبی یا به ارزش مادی جایزه‌ای است که به برگزیدگان خود می‌دهد یا به بازخوردی که در جامعه کتاب خوانان دارد؟ جایزه‌ای که اعتبار اجتماعی برای برگزیدگان و تقدیرشدگان به بار نیاورد، قطعا منجر به اعتبار اقتصادی برای برندگان آن هم نخواهد شد. جشنواره‌ها و جوایز ادبی ایران هنوز از چنین جایگاهی برخوردار نشده‌اند و عمده اثرگذاری آن‌ها به گروه‌های محدود ادبی ختم می‌شود.

ممکن است در نگاه نخست، دلیل عدم تاثیرگذاری جوایز داخلی بر فروش آثار برگزیده، به پایین‌بودن آمار کلی مطالعه در کشور، محدودیت بازار و به‌تبع درصد پایین افزایش مخاطب با وجود دریافت جوایز ادبی (برون مرزی و درون مرزی) مرتبط شود، حال آنکه شواهد به‌دست آمده مغایر این دیدگاه است. مقایسه آثار ترجمه‌ای که مهر جوایز ادبی خارجی بر جلد آن‌ها خورده‌ گویای این است که اعتبار جوایز به نوبه خود نقش تعیین‌کننده‌ای در سوق دادن مخاطب به خرید اثر دارد. به‌عنوان نمونه می‌توان تاثیر جایزه‌ی نوبل را بر فروش کتاب در داخل کشور مشاهده کرد.

نخستین ترجمه فارسی رمان کوری اثر خوزه ساراماگو، برنده جایزه نوبل سال ۱۹۹۸، را مینو مشیری از سوی نشر علم به بازار کتاب عرضه کرد. ترجمه‌ای که به سرعت مقبول ذائقه خواننده ایرانی قرار گرفت و اکنون ۲۴ چاپ از همین مترجم طی این مدت منتشر شده و به فروش رفته است. از آنجا که چند ناشر و مترجم همزمان سراغ آثار نوبلیست‌ها می‌روند و سفارش ترجمه می‌دهند، برای رمان کوری هم چنین اتفاقی افتاد و علاوه ‌بر نشر علم، دو انتشارات مرکز (با ترجمه مهدی غبرایی) و مروارید (با ترجمه اسدالله امرایی) نیز سفارش ترجمه این رمان را به مترجمان دادند که اتفاقا این دو ترجمه نیز چاپ‌های متعددی داشتند و در مجموع حدود ۱۰۰ چاپ از همین ترجمه‌ها در بازار کتاب ایران عرضه شد که با توجه به آمار متداول این‌روز‌ها که ۱۰۰۰ نسخه برای هر رمان است، میزان قابل‌توجه‌ای محسوب می‌شود. همین عطش سبب شد تا ناشران دیگر هم سراغ رمان‌ها و‌آثار دیگر این نویسنده بروند و نزدیک به ۱۱ کتاب از این نویسنده از سوی مترجمان مختلف برگردان فارسی و به بازار کتاب ایران عرضه شده است.
 
دکان بی‌رونق جشنواره‌های ادبی/ وقتی برگزیده‌ها فراموش می‌شوند

نسیم مرعشی نویسنده رمان پرفروش «پاییز فصل آخر سال است» که عنوان رمان برگزیده هشتمین دوره جلال آل احمد را به دوش می‌کشد در مورد تاثیر دریافت جایزه جلال آل احمد بر فروش کتابش می‌گوید:«وقتی سرنوشت کتاب‌های دیگری را که برنده جایزه جلال شدند دیدم، متوجه شدم که دریافت جایزه تاثیر چندانی در فروش کتاب نداشته است. در عوض مسائل دیگری در پر فروش شدن کتابم تاثیرگزار بوده است.»

مسیر‌های موازی بازار فروش کتاب و جشنواره‌های ادبی
محسن حکیم معانی داستان‌نویس و منتقد ادبی با بیان آنکه پیش از این رابطه‌ای میان دریافت جایزه ادبی و پرفروش شدن اثر ادبی وجود داشت، اما امروز اعتماد مردم به جوایز ادبی از بین رفته و دیگر آن کارکرد سابق را ندارد، می‌گوید:«شاید کتابی که جایزه گرفته چند نسخه‌ای بیشتر بفروشد، اما دیگر اتفاقی را برای کتاب رقم نمی‌زند.»

احمد غلامی دبیر جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات هم درباره تأثیر این جوایز بر بازار نشر و کتاب می‌گوید:«جوایز در سال‌های اول تأثیر بیشتری داشتند. ولی با گذشت زمان این اقتدار کمتر شده است.»

نقش رسانه‌ها در سوق دادن مخاطب به سمت آثار برگزیده چقدر است؟
این روز‌ها در بازار آشفته‌ی کتاب که جوایز ادبی به تنهایی توان ایجاد جذابیت خبری پیرامون برگزیدگان را ندارند، کمتر رسانه‌ای را می‌توان یافت که دل به کتاب و دعوت مردم به مطالعه بسته باشد، چه اینکه به سمت تبلیغ آثار برگزیده‌ی این جشنواره ها بروند. مرتضی محمد اسماعیل مدیر بخش بازرگانی انتشارات سوره مهر هم در اظهار نظری مشابه می‌گوید:«اگر ناشر خودبرای تبلیغات روی کتابش که برگزیده جوایز ادبی شده کاری نکند، این جوایز به تنهایی برای او اتفاق ویژه‌ای را رقم نمی‌زند.» و ادامه می‌دهد:«منکر این نیستم که یک جایزه ادبی می‌تواند در فروش کتاب تاثیر بگذارد، اما این جایزه اگر با تبلیغاتی همراه شود که منجر به دیده شدن کتاب شود تاثیرگذار است و نه به تنهایی. وقتی جایزه‌ای مثل جلال‌آل احمد برگزار می‌شود، رسانه‌ها چقدر به آن می‌پردازند؟ خیلی کم. وقتی این اتفاق رخ نمی‌دهد طبیعی است که کتاب برگزیده این جایزه نیز برایش اتفاقی در بازار رخ نمی‌دهد، چون مخاطب اصلا کتاب را نمی‌شناسد که بخواهد درباره‌اش اظهار نظر کند.»

اینطور به نظر می‌رسد که برگزارکنندگان جوایز ادبی در ایران به وجود یک سامانه هدایت شونده رسانه‌ای برای معرفی برگزیدگان و نیز دادن این اطمینان به رسانه‌ها که انتخاب آنها، از روی شایستگی بوده بی توجه هستند.
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار