درونمایه داستان کیکی، بیانگر گذار از وابستگی به استقلال در زندگی است. میازاکی در این انیمیشن شخصیت محوری خود را از فضایی روستایی و بچهگانه به شهری و غریب انتقال میدهد. در این اثر میازاکی شخصیت اصلی خود را با واقعیتهای زندگی مستقل نظیر حکمرانی قانون بر شهر و سردی عموم مردم روبرو و چالشهایش را نمایان میکند.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- سید مجتبی هاشمی؛ خدمات تحویلی کیکی محصول استدیو جیبلی و به کارگردانی هایائو میازاکی در سال ۱۹۸۹ است. این انیمیشن اقتباسی از لایتناول فانتزی به نویسندگی ایکو کادونو است. کیکی، دخترک سیزده ساله جادوگری است که باتوجه به رسم جادوگران باید در این سن، زندگی مستقل خود را شروع و به منطقهای مهاجرت کند. این انیمیشن روایتی است از ورود کیکی به مرحله جدید زندگی خود و فراز و فرودهایی که ایشان تجربه میکند.
تقدم فانتزی و تاخر واقعگرایی در دنیای خدمات تحویلی کیکی جهان خدمات تحویلی کیکی میازاکی در دو لایه قابل بررسی است. در لایه نهان، میازاکی فانتزی را پایهریزی و در لایه ظاهری، بستر واقعگرایانه روستایی و شهری را به مخاطب تقدیم میکند. میازاکی به خوبی مطلع است که یک فانتزی خوب، بایستی حس حیرت و شگفتی را در مخاطب ایجاد کند. بهتعبیری پایۀ اصلی فانتزی، تخیل است و در قالب آن غیرممکنها عادی منعکس و چیزهای معمولی شگفتانه دیده شوند. به همین مناسبت در خدمات تحویلی کیکی، ایشان با استفاده از سادهترین شگرد، کیکی را مسلح به جادو و جارو و گربۀ سخنگو میکند. او با بهرهگیری از این شگرد، فانتزی داستان را شکل میدهد و با تعقیب کیکی در حل و فصل کردن مشکلات زندگی خود در فضای شهری، جلوه واقعی به بدنه قصهگویی تزریق میکند. درنتیجه میازاکی با استفاده از این دو لایه، قالب باورپذیر پیرنگ برای مخاطب حفظ و پیشبرد روایی نیز مدیریت میشود.
عناصر پایهای داستانی در خدمت میازاکی؛ از درونمایه تا نقشمایه درونمایه داستان کیکی، بیانگر گذار از وابستگی به استقلال در زندگی است. میازاکی در این انیمیشن شخصیت محوری خود را از فضایی روستایی و بچهگانه به فضای شهری و غریب انتقال میدهد. در این اثر میازاکی شخصیت اصلی خود را با واقعیتهای زندگی مستقل نظیر حکمرانی قانون بر شهر و سردی عموم مردم روبرو و چالشهایش را نمایان میکند. نکتهای که میتوان ذیل درونمایه داستان بیان کرد، استفاده از یک سری عناصر فانتزی خاص است. جاروی کیکی در پیشبرد داستان نقش ویژهای دارد. فلذا با درنظر گرفتن حالت تکرار شونده آن میتوان گفت پشت استفاده از این عنصر مفهومی نهفته است که میخواهد از زبان فانتزی خود به مخاطب تقدیم کند. درواقع اگر گذار از وابستگی به استقلال در زندگی درونمایه باشد؛ آنگاه جاروی پروازکننده میتواند به کیکی کار بدهد. میازاکی از این نقشمایه برای به رخ کشیدن توانمندی کیکی در گذران زندگی و اشتغال استفاده و کیکی را با خانم نانوا آشنا میکند. نقشمایه در ساحت چیزی که به شخصیت وابسته است قرار گرفته و مصداقیابی آن در جهان خدمات تحویلی کیکی، رابطه کیکی-جاروی پروازکننده-کار است.
نکته تاملبرانگیز دیگر استفاده از رنگهایی بود که با روحیه و شخصیت کیکی مغایرت داشت. لباس مشکی با روبان قرمز به معنای جادوگری حیلهگر و شرور و خودبین است درحالیکه کیکی نقطه مقابل پوشش خود قرار دارد. کیکی جادوگر است، اما توانایی و ابزار جادوگرانه خود را در خدمت دیگران عرضه میکند.
همچنین درباره درونمایه میتوان گفت میازاکی از ناحیه کیکی، موقعیتی را انتخاب کرده است که لزوم تغییر و همصدایی در آن وضوح زیادی دارد. تصویری که میازاکی با نماهای خود در معرفی شهر به مخاطب خود تقدیم کرد؛ بیانگر این نکته است که کیکی بایستی خود را با شهری با کیفیت ماشینی و مدرن وفق دهد. میازاکی میخواهد مخاطب متوجه شود که کیکی آگاهانه و آزادانه چنین شهری را انتخاب کرده است و اگر نظام ارزشی او موافقتها و مغایرتهایی داشته باشد، بهراحتی نسبت به آن واکنش نشان میدهد. این امر در مواجهه با همسنوسالان خود، پیرزنی که در تهیه کیک به او کمک کرد، خانواده نانوا و پسرکی که با او مباحثه و مشاجرتی داشت دیده میشود.
پلاتتوئیست در خدمت خودشناسی کیکی میازاکی در قدم اول همچون آثار سابق خود محیط را معرفی میکند. با استفاده از نماها، موقعیتهایی که شخصیت محوری در آن زندگی میکند یا نیاز است مخاطب نسبت به آن آشنایی اولیه داشته باشد خلق میکند. پس از بسط شخصیت خود در قالب محیط پیرامونی و خرده حوادثی که مسبب همزادپنداری و درگیری مخاطب میشود؛ از پلاتتوئیست رونمایی میکند. از ابتدا کیکی جادوگری است که میتواند پرواز کند. شغل جدید و فعالیتهای معاشانه او بر محور جادو و جاروی او است. میازاکی با خاموش کردن این طبیعت، کنشی غافلگیرکننده را بروز میدهد و به همین مناسبت، این مخاطب است که همچون کیکی در حیرت و تغییر غییرمنتظره قرار میگیرد؛ که یعنی شخصیت محوری داستان دچار چالشی غیرعادی و تازه شده و به کمک میازاکی بایستی حل کند.
نکته ویژه این شگرد، نفس پلاتتوئیست نیست بلکه نحوه حل کردن این چالش و پیچش داستانی است. میازاکی با استفاده از این ابزار کیکی را پختهتر میکند. درواقع مجددا درونمایه داستان را هدف میگیرد و مخاطب خود را در گذار از وابستگی به استقلال قرار میدهد. کیکی برای بازگشت خصیصه یا بهتعیبری هویت خاصش باید به معرفت برسد. خودشناسی کیکی با کمک شخصیتهای فرعی به تکامل میرسد. خودشناسی درواقع وهلهای است که فرد دیگر آن تعلق و حواس بچهگانه را کنار میگذارد و به دنبال پاسخ سوالات اساسی و خصیصههای خود است. این مهم نیز صرفا میتوان با توجه به پلاتتوئیست کاربردی میازاکی تفسیر کرد.
نقطهاوج بهمثابه اتحاد شخصیت با محیط پیرامونی و جادوی مهارت کیکی خدمات تحویلی کیکی، قصهای ساده از دختری جادوگر در یک شهر نیست. ظاهرا میازاکی داستان اصلی را تعمدا انتخاب کرده است تا در نقطه اوج کیکی به مثابه زنی پخته و توانمند، نقش منجی بازی کند. این نقطه در پایان داستان با ایجاد یک کشمکش انسانی برقرار شده و موقعیتی بود که دکمه خروج از عجز و ناتوانی کیکی زده شود. چون او دیگر خود را میشناسد و حتی زندگی عادی را نیز پذیرفته، اما کماکان او جادوگر به ما هو جادوگر بود. در نقطه اوج داستان، شهری که در ابتدا نماد روزمرگی و ماشینی بودن بود، با بازگشت نیمهجان جاد وکنشگری منجیگونه کیکی به اتحاد و همدلی رسید. بهتعبیری میتوان گفت نقطه اوج محل مبارزه روح مدرن با روح کیکی بود و پیروزی نهایی از آن کیکی و با همبستگی اجتماعی در ساختمان شهری همراه شد.
همچنین بیان این نکته که میازاکی از نفس توانمندی پرواز نیز دریغ نکرده و آن را با صورت تفنگ چخوفی جلوه جانانهتری داده نباید عبور کرد. توانایی پرواز بعنوان برساختهای از خوی جادوگری کیکی است. این توانایی در نقطه اوج توانست از یک صورت عادی خارج شود و در صحنهای که استفاده از آن مهم بود بروز پیدا کند.
خدمات تحویلی کیکی معجونی از عناصر و شگردهای داستانی است. میازاکی در جهان فانتزی کیکی، جلوه واقعگرایانه خود را عمق میدهد و شخصیت به ظاهر سطحی محوری خود را جامع و قهرمان میکند. میازاکی به بهانه روایت مهاجرت کیکی و شروع زندگی مستقل، از خودشناسی، اتحاد جادویی و قوت شخصیت محوری در مواجهه با مصائب گفت. او کیکی را به فردی مبدل کرد که میتوانست حتی بدون جادوی خود، مسئلهها را حل کند و پیروز شود.