سمیه عربخراسانی، پژوهشگر حوزه زن و خانواده، گفت: این اشخاص نمیتوانند الگوی زن مذهبی باشند. تنها میتوانند الگوی زن پوشیده مدرن باشند که سرمایه جنسی خود را به نحو پنهان میفروشد.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- طهورا میرزاییزاده؛ پیجهای زرد اینستاگرامی وقتی با دکور خانهها و استایل و نوع بستن روسریشان دل از مخاطبان ربودند، رسانههای رسمی و بخصوص برنامهسازان صدا و سیما هم نسبت به آنان اقبال نشان دادند. مهمانانی که از بین صفحات پر فالوور و به عنوان زنان و خانوادههای تراز و موفق، کارشناسان هنری و حتی تولیدکنندگان لباسهای ایرانی اسلامی که به اولین مدلهای حجاب در ایران تبدیل شدند، انتخاب شدند. البته شاید اینستاگرامی بودن، دلیل کافی برای حضور نداشتن آنها در رسانهها نباشد. اما به نظر میرسد حضور افرادی که با نمایش برشهایی از زندگی خود و یا عرضه زیباییهای شان قدم به عرصه شهرت گذاشتهاند، در صدا و سیما مهر تاییدی بر فعالیت آنان باشد. تا مخاطبانشان بیش از پیش به این باور برسند که این دسته از افراد سوئیت هوم و حجاب استایل، بهترین الگو در زندگی برای آنان هستند.
پریچهر جنتی، فعال حوزه زنان در این باره میگوید: «حجاباستایلها با زیبایی فروشی دعوت به حجاب میکنند و سوئیت هومها زن را صرفا یک موجود مصرف کنندهی تزئین شونده که همیشه خوشگل، شیک و آرایشکرده است، نشان میدهند؛ که به جای اینکه به عنوان یک زن، با روشهای زنانه انسانیت را در جهان گسترش دهد، صرفا کاسه بشقاب نمایش دهد. متاسفانه اینها زن را به موجودی که فقط دومی را انجام میدهد تنزل دادهاند. کسی که دائم سعی میکند یک زندگی خوب و زیبا از خودش نمایش دهد و یک تصویر غیر واقعی را به مخاطبان نشان دهد، به نظر من نباید پایش به صدا و سیما باز شود. صدا و سیما باید روی دست اینها بلند شود و جلوی آسیبهایشان را بگیرد.»
یک پله عقبتر! اینستاگرام به محلی برای بازنمایی هویت زنان تبدیل شدهاست. یک تصویر متفاوت و تقلیل یافته که در آن یک زن زیبا و موفق، مادر و همسری نمونه، بیش از هر چیز سرگرم امور سطحیست. زنی که در هر صورت یک مصرفکننده است و در اکثر اوقات نیز در کنار اشخاص یا اشیاء دیگری تعریف میشود! و تمام وظیفهاش این است که همیشه آرایشکرده، زیبا و خوشپوش مقابل دوربین ظاهر شود و چیزی را تبلیغ کند! زنانی که در مسیر عرضه زیباییهای خود به سمت خود نمایی و مصرف گرایی رفتهاند و حتی پوشیدگی را هم در عین به رخ کشیدن خود انتخاب کردهاند. شاید امتداد این نگاه به مزونهای لباس هم برسد. جایی که تعدادی از آنها در استفاده از مدلها برای محصولات خود بر همین معیارهای مادی تاکید میکنند و از زنان برای تزئین و ایجاد جذابیت در تبلیغ استفاده میکنند.
سمیه عربخراسانی، پژوهشگر حوزه زن و خانواده در این رابطه میگوید:«در حوزه علوم اجتماعی با مفهومی تحت عنوان سرمایه جنسی مواجه هستیم. به این معنا که زیبایی که اغلب امری زنانه و کمتر مردانه تلقی میشود نیز، سرمایهای قابل خرید و فروش است. در دنیای سرمایهداری که همه چیز برای فروش و کسب سود مورد استفاده قرار میگیرد زنان با حجاب یا زنانی که خود را با حجاب نمایش میدهند، بدون اینکه به فلسفه حجاب معتقد باشند نیز در حال فروش سرمایه جنسی خود هستند. آرایش صورت، استفاده از هر ابزاری که فرد را در عین پوشیده بودن تن و سر، زیباتر و در معرض دید قرار میدهد از این قبیل است؛ و البته با خرید از این بلاگر چرخه سود- مصرف پربار میشود. خانم جوانی که با آرایش کامل روسری و چادر میپوشد در حال ایجاد تصویری از زنان محجبه است که تا پیش از این وجود نداشته است؛ و این بار خود زنان مروج این نوع پوشش شده و مورد استفاده فروشندگان محصولات حجاب قرار گرفته اند.»
در این خصوص پریچهر جنتی هم معتقد است:«اگر روی چهره آن مدل مانور داده نشود، روی بدن او مانور داده نشود و مدل صرفا آن لباس را کاملا عفیفانه بپوشد؛ استفاده ابزاری رخ نمیدهد. ولی چیزی که ما میبینیم این است که بیشتر اوقات تاکید روی چهره و اندام آن خانم است تا آن لباس. یعنی آن خانم خودش وظیفه دارد جذابیت ایجاد کند. این واقعا استفاده ابزرای است. ما اینجا نیازمند یک نگاه عمیقتر و تمدنیتر هستیم تا اول جایگاه زن را بشناسیم. ولی فکر نمیکنم که حجاب استایلها دیگر بتواند این کار را بکنند چرا که از ریشه سبک زندگی ما نتیجهاش این شده که این چنین استفادهای هم از زنان بشود.»
صدا و سیما بهترین ویترین، برای حجاب استایلها و سوئیت هومها انگار همه چیز دست به دست هم داده تا این بازنمایی سطحی از هویت زنان، بدون توجه به آسیبها و تبعات این نوع الگوها در زندگی مردم و بخصوص جوانان، درونی شود. الگویی غیر واقعی که ارزشها را در تعریف یک مادر و همسر خوب و یک زن باهویت و مدبر تغییر دادهاست؛ و ما شاهد معرفی این افراد که با خودنمایی و نمایش جزئیات زندگی و معرفی غیر تخصصی لباس و کالا به شهرت رسیدهاند؛ در برنامههای تلویزیونی هستیم. در واقع میتوان گفت بعضا در صدا و سیما با برنامههایی با هدف خوب و تعدادی سوژه سطحی طرف هستیم که نشان میدهد نهادهای تاثیرگذار در فرهنگسازی از جمله افرادی در صدا و سیما نیز به دریافت درستی از موفقیت و زنان تاثیرگذار نرسیدهاند و با انتخاب این افراد به عنوان مهمانان برنامههای خانوادگی یا معرفی کسب و کارها؛ به ترویج این نگاه سطحی به زنان کمک میکنند. همچنین بستری برای دیده شدن بیشتر این افراد فراهم میکنند که محبوبیت آنان را برای دنبال کنندههایشان افزایش میدهد، به طوری که آنها شیفته همه ابعاد زندگی حجاباستایلها و سوئیتهومها میشوند. زندگی و الگویی که میتواند تحت الشعاع اخبار زرد و حاشیههایی که پیرامون آن شخص به وجود میآید؛ ذهن مخاطبان را بازی دهد.. مثلا مدتی از جذابیتهای زندگیشان بگویند بعد خبر طلاق و به هم خوردن زندگیشان ذهن مخاطب را به هم بزنند و دوباره از نو با دید دیگری آن را بسازند.
چشم بستن به روی فعالیتهای سوئیتهومها و حجاب استایلها در فضای مجازی و ارائه نکردن یک الگوی مناسب و جایگزین از جانب نهادهای مسئول، مانند وزارت فرهنگ و ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی و صدا و سیما و سهلانگاری و دقت کافی نداشتن این نهاد در نظارت بر سوژه برنامهها، باعث شده کسی متوجه این تغییر آرام و زیرپوستی، اما بزرگ و خطرناک که فرهنگ خانواده و بخصوص هویت زنان و دختران را نشانه گرفتهاست، نباشد.
عربخراسانی درباره این مسئله میگوید:«این اشخاص نمیتوانند الگوی زن مذهبی باشند. تنها میتوانند الگوی زن پوشیده مدرن باشند که سرمایه جنسی خود را به نحو پنهان میفروشد. البته صدا و سیما به جهت رسالتی که در جذب حداکثری مخاطب دارد ممکن است به معرفی این زنان اقدام کند، اما مسائل دیگری، چون هزینه تبلیغاتی که این گروهها به صدا و سیما برای تبلیغ در رسانه ملی میپردازند نیز مساله مهمی است. نکته دیگر اینکه صدا و سیما در کنار این زنان به ارائه تصویر درستی از زنان و دختران دارای پوشش ساده و موفق در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی توجهی ندارد. برخورد طیفی در ارائه تصویر از زنان محجبه که یا ساده اند و مخالف با هر نوع استفاده از وسایل تزئینی و آرایشی و یا از فلسفه حجاب دورند و برای آنها حجاب نیز میتواند ابزاری برای جلب توجه و سودآور باشد سبب قطبی شدن این فضا میشود. در این میان افراد میانهرو و معتدل کمتر در معرض دید قرار میگیرند.»
وقتی زیبایی فروشی اساس همه کارها قرار میگیرد رد پای این نگاه به زنان در دیگر زوایای صدا و سیما نیز قابل مشاهده است؛ و برای بیان گوشهای از آن میتوان به دنیای بانوان مجری صدا و سیما اشاره کرد. در برنامهسازیها، اصلی که مد نظر قرار میگیرد جذابیت برنامه و جذب مخاطب به آن است که گاهی شاهد هستیم این جذابیت به جای اینکه در محتوای قوی برنامه باشد، با انتخاب مجریان جبران میشود. روندی که بخصوص در مورد مجریان جوان و در برنامههای مربوط به نوجوانان در صدا و سیما در حال شکلگیریست و آن میتواند افزایش حساسیتهای ظاهری و مادی در انتخاب مجریان باشد؛ و در واقع میتوان گفت صدا و سیما نیز از فرهنگی که در جامعه درباره زنان در حال شکلگیری است، جدا نیست!
پریچهر جنتی نیز در این باره میگوید: «در فرهنگی که همه چیز بده بستان شده و در این تمدن بده بستان و بازار، زن وظیفه دارد به جامعه یک خدماتی از زیبایی و بدنش ارائه بدهد. چه روسری سرش باشد چه نباشد! به هر حال وقتی ما وظیفه زن را زیبایی فروشی میدانیم نتیجه این میشود که در صدا و سیما مجری میآورند که یک عالم آرایش و رنگ روی صورتش هست. تبلیغات میکنند غلیظترین و سنگینترین گریمها روی صورت خانم هست. دلیلش این است که صدا و سیما نگاه اسلامی به زن ندارد. وگرنه اول باید با این گزاره مبارزه کنند که اصلا وظیفه زن زیبایی فروشی به ما نیست که بخواهیم انقدر تزئینش بکنیم. همه دنیا دارند زن را جلو دوربین تزئین میکنند. خب بکنند! ما که اسلامی هستیم نباید بکنیم. ولی صدا وسیما نگاه بازاری به زن دارد.»
وقتی تنها مجموعهای از رفتارها و ارزشهای ظاهری برای انتخاب مجریان در راستای جذب مخاطب مهم تلقی شوند؛ این ارزشگذاری روی ذهن مخاطبان تاثیر میگذارد. عدهای از این مخاطبان نوجوانان و افرادی هستند که در سنین حساس تاثیرپذیری قرار دارند. پیوسته رو به رو شدن با این ویژگیها به عنوان معیارهای مهم برای زنان، میتواند اعتماد به نفس آنان را نشانه بگیرد.
سمیه عربخراسانی نیز نکاتی را درباره تاثیرات آن بر روی مخاطب چنین بیان میکند: «این در راستای بازتولید نوع خاصی از زنانگی که اتفاقا کلیشههای زن مطلوب و محبوب را دارد، اتفاق میافتد. خصوصا در سنین حساس که بچهها آماده پذیرفتن آنچه به آنها عرضه میشود، هستند. القا این تصاویر نوعی تصویر ذهنی از زن و زنانگی در آنها ایجاد میکند که تا سنین بزرگسالی با آنها همراه است. این ایماژ یا به نحو مطلوب در ذهن آنها شکل میگیرد و در بزرگسالی زن مورد پسند او زنی زیبا با لحن صدای خاصی است یا باعث بیزاری او از چنین زنی و انکار و طرد این خصوصیات بدون دلیل خاص میشود. چنین برخوردی سبب میشود در ذهن آنها جایی برای زن حقیقی باز نشود و آنها زمانی که به بزرگسالی رسیدند نیز در فرایند پرورش فرزند خود بازتولید کننده چنین تصاویر غیر واقعی از زن مطلوب و محبوب خواهند شد.»
این روزها شاهد شکلگیری چرخه معیوب بازتولید نگاه سطحی به زنان بین اینستاگرام و صدا و سیما هستیم. مجریان خانم صدا و سیما با توجه به فضای کسب و کاری که در اینستاگرام فراهم است با همان سوییت هومها و حجاب استایلها رفت و آمد میکنند و حتی بعضا خودشان نیز به سبک همان افراد، راه جذب مخاطب را در پیش گرفتهاند؛ و به واسطه شهرت و محبوبیت خود، به جا افتادن این فرهنگ درباره زنان، ضریب میدهند! و نکته جالب اینجاست که بیش از هرچیز شاهد این آشفتگی و تغییرات در حوزه زنان و مجریان زن هستیم! و تمام این چرخه هرچه بیشتر ما را از نگاه اسلامی به زنان و الگوهای معقول همراه با ارزشهای اسلامی درباره تلاش و موفقیت دور میکند و زنان را درگیر امور سطحی و رسیدن به سطحی از ابتذال میکند.