قطع گاز در کشوری که دومین دارنده ذخایر گاز در جهان است، صرفاً نشانه سوءمدیریت وزارت نفت و دولت است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه جوان در این زمینه نوشت: برای کشوری که با ذخایر ۳۴ تریلیون مترمکعبی دومین دارنده ذخایر گاز جهان است و روزانه یکمیلیارد مترمکعب گاز تولید میکند، قطع گاز تنها میتواند نشانه سوءمدیریت دولتی باشد، چه در حوزه تولید و مصرف کاملاً برخلاف منافع ملی عمل میکند. چه در حوزه تولید که میادین مهم گازی کشور را در بلاتکلیفی و تأخیرهای خستهکننده قرار داده، و چه در زمینه رهاسازی پروژههای مهم که از سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران است. در دولت گذشته، یک اقدام مهم و اساسی برای غلبه بر کمبود گاز در فصول سرما انجام شد که در دولت فعلی رها شد.
زمستان ۱۳۸۶ که کشور با کمبود گاز مواجه شد، وزارت نفت تصمیم گرفت برای تکرار نشدن آن بحران، اقدام به ذخیرهسازی گاز در میادین تخلیهشده نفتی و گازی کند. دو پروژه مهم شامل تزریق گاز به مخازن سراجه قم و شوریجه خانگیران، در فصول گرم سال با تزریق گاز پر میشدند تا در فصول سرد برای مصرف در بخش خانگی، تجاری و صنعتی به خطوط لوله سراسری وارد شود. این پروژهها بین ۱۵ تا ۲۰میلیون مترمکعب گاز به صورت روزانه به خط لولهها تزریق میکردند تا مشکلی مثل امروز گریبان کشور را نگیرد. در ادامه این پروژهها، ۱۵ تا ۴۰ میدان تخلیهشده نفتی و گازی، برای ذخیرهسازی گاز در نظر گرفته شد که وقتی به دولت یازدهم رسید، همه این پروژهها متوقف شد و دیگر خبری از ذخیرهسازی گاز نبود؛ راهکاری که در کشورهای بزرگ جهان نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
اما این تنها اشتباه وزارت نفت نیست؛ در گذشته برنامهریزیهای دقیقی برای احداث واحدهای دریافت گاز مایع در صنایع و نیروگاهها صورت گرفته بود تا این بخش مصرفی، گاز مورد نیاز خود را بهصورت گاز مایع ذخیرهسازی کنند تا در روزهای سرد، بدون نیاز به دریافت گاز طبیعی از خط لوله، از گاز مایع استفاده کنند. دولت یازدهم و دوازدهم نیز این پروژهها را متوقف کرد تا در نهایت، کشور را با تولید یکمیلیارد مترمکعبی خود، در وضعیت اسفناکی قرار دهد. اگر وزارت نفت طی هفتسال گذشته، بدون لجبازی و قرار گرفتن در موضعی که منافع کشور را به خطر انداخت، به ریلگذاریهای گذشته وفادار میماند و آنها را اجرایی میکرد، نه پدیدهای به نام قطع گاز صادراتی را شاهد بودیم و نه استفاده از مازوت در نیروگاههای کشور.
یک مصداق ساده در این باره، ماجرای پروژه ایران الانجی است؛ پروژهای که با بیش از ۴۰ درصد پیشرفت، تحویل دولت یازدهم شد و از آن روز تا امروز، هیچ اتفاقی در آن رخ نداده و هفت سال است که تأسیسات آن زیر آفتاب رها شده است. اگر این پروژه که سرمایهگذاری ۳ میلیارد دلاری برای آن شده، توسط دولت تکمیل میشد، میتوانست کمک بزرگی باشد برای ذخیرهسازی گاز مایع در صنایع و نیروگاهها، اما همه این راهکارها کنار گذاشته شد.
وزیر نفت هم در واکنش به کمبود گاز و مصرف مازوت در بخش نیروگاهی میگوید مردم فکر میکنند پنجره را باز بگذارند، کرونا نمیگیرند؛ اگر پنجره را ببندند همه چیز درست میشود! برای درج در تاریخ بنویسیم که وزیر نفت دولت تدبیر و امید، بدون قبولاشتباهات خود در مدیریت تولید، ذخیرهسازی و مصرف گاز، دیواری کوتاهتر از مردم پیدا نکرد و آنها را مقصر «مازوتسوزی» دانست.