کد خبر:۹۱۰۹۷۲
یادداشت دانشجویی |
از مرتجعین پهلوی تا غربگرایان
در سالیان اخیر شاهد نوعی گرایشات مشکوک هستیم که با توجیه روند جهانی شدن و ضرورت تعامل برای تأمین منافع، حتی وقیحانه استقلالطلبی را نوعی واپسگرایی تلقی کرده و باوجود تجربه تلخ سالیان اخیر، به تحریف آشکار واقعیتها میپردازند.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمود پناهی؛ تاریخچه سلسلههای پادشاهی در ایران نشان میدهد که تا پیش از دوره دیکتاتوری پهلوی، هرکدام از آنها با غلبه بر حکومت قبلی با جنگ و شورش یا بیرون راندن حکومتهای بیگانه و اشغالگر بر سر کار میآمدند، اما حکومت دیکتاتوری پهلوی حاصل کودتایی با حمایت سفارت انگلیس است که رضاخان میرپنج با همکاری سید ضیاءالدین طباطبایی علیه حکومت قاجار به انجام رساند.
از این رو این رژیم برای جبران این دین چارهای جز پذیرش اطاعت و وابستگی به قدرت بیرونی حامی خود نداشت و این وابستگی تا آن اندازه عمق یافته بود که وقتی رضاخان در جنگ جهانی دوم اعلام بیطرفی کرد تا مانع حضور قوای متفقین در ایران شود، قوای روسیه و انگلیس وارد کشور شدند و در سوم شهریور ۱۳۲۰ با انتشار اعلامیهای به اشغال خاک ایران پرداختند.
از آنجا که رضاخان پیش از این با تصور برقراری موازنه در این وابستگی و استفاده از تکنولوژی و صنعت آلمانی، همکاریهایی با آلمان برقرار کرده و تعدادی از کارشناسان و مستشاران آلمانی را در کشور بهکار گرفته بود، این جرم از نگاه انگلیسیها غیرقابل بخشش بود. از این رو ضمن حضور اشغالگرانه در کشورمان بهدنبال انتصاب یا جایگزین کردن یکی از بازماندگان قاجار بهعنوان شاه در ایران بودند، تصمیمی که رضاخان را مجبور به استعفا کرد و او فروغی را برای پذیرش ولیعهدی محمدرضا و ادامه سرسپردگی خاندان پهلوی به اربابان خارجی واسطه قرار داد.
این وابستگی و سرسپردگی در دوران پهلوی دوم همچنان ادامه و حتی توسعه یافت و با کودتای امریکایی-انگلیسی ادامه یافت و ایران را عملاَ به یک کشور مستعمره تبدیل کرد، بهگونهای که با کمال وقاحت امریکاییها برای حضور مداخلهجویانه و استعماری خود در کشورمان بهدنبال تحمیل کاپیتولاسیون برآمده و متأسفانه دولتمردان پهلوی ذلیلانه بهدنبال قانونی کردن این مطالبه امریکاییها بودند.
در واکنش به این ننگ تاریخی بود که حضرت امام خمینی (ره) در ۱۴ آبان ۱۳۴۳ در نطقی تاریخی به خطرات پذیرش آن هشدار داد و غیرت ملی را در برابر آن برانگیخت. اقدامی که گرچه موجب دستگیری و تبعید حضرت امام (ره) شد، اما در وجدان جمعی ایرانیان بازتاب یافت و در فرایند نهضت اسلامی که به رهبری آن قائد عظیمالشأن شکل گرفته بود با شعار استقلال-آزادی به رهایی از حاکمیت دیکتاتوری وابسته به پهلوی انجامید.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، حفظ استقلال و اجتناب از هرگونه وابستگی یکی از ویژگیهای نظام جمهوری اسلامی به حساب میآید که البته همواره با واکنش منفی قدرتهای سلطهجو و در رأس آنها ایالات متحده امریکا مواجه بوده است؛ قدرتهایی که تاکنون برای بازگرداندن کشورمان به همان شرایط وابستگی دوران پهلوی از هیچ توطئه و جنایتی فروگذار نبوده و با تصور تنبیه و پشیمانسازی ملت بزرگ ایران از جنگ نظامی تا جنگ فرهنگی و اقتصادی را به ما تحمیل کردهاند.
اما در مواجهه با این تلاش استکباری امریکا و متحدان غربی آن، جمهوری اسلامی مقاومت را با تکیه بر استراتژی نگاه به درون برگزیده که مبنای تقویت قدرت ملی با بهرهبرداری از مزیتها و ظرفیتهای داخلی و تعامل با دنیای خارج میباشد.
گذشت زمان به ویژه شرایط مواجهه با سیاست فشار حداکثری و تشدید تحریمها اثبات کرد که تنها تکیه بر استراتژی نگاه به درون است که میتواند با افزایش ظرفیتها، شرایط تقویت قدرت درونی و بهرهگیری از موقعیت برتر در یک محیط رقابتی و حتی تخاصمی را فراهم سازد. قدرتی که برآمده از ظرفیتهای مستقل اقتصادی، سیاسی و امنیتی داخلی باشد، میتواند پشتوانه سیاست خارجی فعال و چندجانبهگرایی قرارگرفته و هرگونه فشار خارجی برای تحمیل وابستگی را خنثی و عزت ملی را تضمین کند.
برخلاف منطق و پیامدهای برآمده از استقلالگرایی و مزیتهای قدرتساز نگاه به درون، متأسفانه در سالیان اخیر شاهد نوعی گرایش مشکوک و ادعاهای به ظاهر دلسوزانهای هستیم که با توجیه اجتنابناپذیر بودن روند جهانی شدن و ضرورت تعامل برای تأمین منافع، حتی وقیحانه استقلالطلبی را مقولهای متعلق به قرن گذشته و نوعی واپسگرایی تلقی کرده و بهرغم تجربه تلخ سالیان اخیر، به تحریف آشکار واقعیتها میپردازند که میتوان آن را نوعی ارتجاع قطعی در پوشش نوگرایی به حساب آورد. ارتجاعی که گاه با توجیه عقلانی به دنبال عبور از آرمان بزرگ انقلاب اسلامی، یعنی استقلال برآمده و حتی برای پیشبرد اهدافش، انقلاب را نوعی ناهنجاری تلقی و از ضرورت نرمالیزاسیون دفاع میکند.
ایامالله دهه فجر فرصتی برای یادآوری آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی و واکاوی موانع و آسیبهایی است که شاید دامنگیر برخی از انقلابیون دیروز و تبدیل آنها به عناصر ارتجاعی شده باشد. آیا در خصلت ارتجاعی مدعیان نرمالیزاسیون و توجیهگران سپری شدن عصر استقلال طلبی میتوان تردید کرد؟
محمود پناهی - کارشناسی مهندسی مکانیک دانشگاه تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.