گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ابوالفضل برهانی؛ چندین سال است که همهی مصلحان اجتماعی به دنبال بستن چاههای نفت هستند؛ چرا که نفتفروشی و استفاده از آن برای بودجهی جاری، شبیه به فروختن فرش زیر پا برای سیر کردن شکم است. آیا این یعنی فروختن نفت مشکلزاست؟ خیر، اما باید با آن زیرساخت (احداث سد، پل، جاده، نیروگاه، تحقیق و توسعهی علم و فناوری و ...) به وجود آورد. دولتهای قبل نیز کسری بودجه را با دست بردن در حساب ارزی (دولت بهار) یا صندوق توسعهی ملی (دولت امید) یا فروش بدون دغدغهی تحریم نفت (دولتهای قبلی) پنهان کردند.
هرگاه این صحبت را به میان میآوریم، مسئولان از همهی جناحهای دولتی -بهخصوص تکنوکراتها و مدیران قدرتمند نفتی- میگویند: «راه دیگری نداریم.» سؤال پیشمیآید که بهراستی چگونه مشکل -اعتیاد اقتصاد به نفت- را حل کنیم؟ چگونه این امالخبائث کسری بودجه را بدون دلارهای نفتی وصلهپینه کنیم؟
تجربه پدرعلم است و جواب در دستان علم. باید به سراغ دیگر کشورها رفت و تحقیق (که خیلی وقت است نتایجش مشخص شده) شود. فعلا چه مذاکره و چه بیمذاکره نمیتوانیم مثل سابق نفت بفروشیم؛ که اگر بفروشیم، تازه به مرحلهی پاک کردن صورتمسئله (پنهان کردن کسری بودجه) میرسیم. اکنون چه کنیم؟ اصلا مگر همهی کشورها نفت و معدن دارند؟ آنها برای گذران زندگی چه کار میکنند؟ آنها چگونه بودجهبندی میکنند که به کسری بودجه برنمیخورند؟ پاسخ یک کلمه است؛ مالیات.
در اقتصاد ایران قضیهای داریم که میگوید: «همه معاف از مالیات هستند، مگر آن که خلافش ثابت شود!» قانون برنامه ششم توسعه میگوید: «هرگونه معافیت مالیاتی ممنوع است مگر در استثنائات.» گاهی ۱۸۰ درجه مخالف قانون. ما فلسفه معافیت مالیاتی را به سخره گرفتهایم. معافیت معمولا برای ایجاد رونق اولیه است که در ادامه مالیات از آن صنعت کسب شود اما ظاهرا اینجا مادام العمر است.
وقتی بحث مالیات در کشور بالا میگیرد، برخی دوستان «نیاورانباور» و «نیاوراننشین» نگران دست درازی به اموال خصوصی میشوند و این که خدایی نکرده مالکیت خصوصی که اسلام هم آن را تأیید کرده لکه دار نشود! نگران اسلام اند دیگر.
این اقتصاددانان لژیونر و خارج درس خوانده نمیدانند که در مهد لیبرالیسم و کپیتالیسم (آمریکای مالکیت خصوصی حفظ کنِ نامسلمان)، ۷۰ درصد مالیات را دو دهک ثروتمند جامعه میپردازند؟ نیاوران سرمایه دار تر از اتریش و فرانکفورت؟ آخرالزمان است دیگر!
از کنایهها بگذریم، پایههای مالیاتی جدید (مالیات برعایدی سرمایه، مالیات به ازای هر فرد، مالیات بر مجموع ثروت، مالیات بر دارایی لوکس و ... ) همه پایه و اساس علمی دارند و دوای دردِ امروز ما هستند.
میگویند: «در شرایط رکود، مالیات را زیاد کردن خطاست.» قربانتان روم! مالیات گرفتن از کسی که پانصد خانه را احتکار کرده و جلوی رونق تولید مسکن را گرفته، خطاست؟ مگر ما طرفدارِ مالیات بر تولید هستیم؟ مالیات بر عایدی سرمایه چوب لای چرخ تولید میگذارد یا دلالی؟ مالیات بر عایدی سرمایه باعث سرمایه گریزی میشود یا سرمایه گذاری؟میگویند: «در شرایط سخت اقتصادی مالیات مردم را زیاد نکنید؛ گناه دارند.»
کارگر و کارمند که قبل از دریافت حقوق مالیاتشان را مانند یک شهروند خوب میپردازند و پایههای مالیاتی جدید به این عزیزان اصابت نمیکند. اصلا مگر مردم مستضعف چه قدر ثروت دارند که مالیات ببندیم بر ثروتشان؟ ما طرفدار گرفتن مالیات از قیطریه و فرشته و جردن و نیاوران هستیم نه جوادیه و منیریه و دروازه دولت! ما طرفدار مالیات بر پرادو هستیم نه پراید!
کمیسیون تلفیق بودجه ۱۴۰۰ اقدام بسیار پسندیده ای از برداشتن معافیت مالیاتی مناطق آزاد کرد همچنین معافیت مالیاتی صادرات مواد خام را لغو کرد. این مهم علاوه بر کسب درآمد مالیاتی، موجب رونق تولید در کارخانهها، پتروشیمیها و صنایع پایین دست میشود. هر دو اقدام بسیار مفید و کارا است اما کافی نیست و توقع ما از مجلس خیلی بیشتر از این است.
اگر بیشتر به این معافیتهای مالیاتی بپردازیم متوجه نمیشویم که چرا تا کنون –که در کسری بودجه بودیم و گرفتار چاپ پول– از این ظرفیتها استفاده نکردیم؟ برای مثال: (سود بانکی، تراکنش پول بزرگ، فعالیتهای انتشاراتی و مطبوعاتی و فرهنگی، مدارس غیرانتفاعی، صنایع بزرگ کشاورزی، خودرو و املاک لوکس و ... .)
به گفته زاکانی (رئیس مرکز پژوهشهای مجلس): «۹۰ درصد سپردههای بانکی در اختیار ۴ درصد و ۷۰ درصد سپردههای بانکی در اختیار ۱ درصد از جامعه است.» این (سودِ مطمئن) مالیات ندارد؟ آیا نمیتوان از فایده بازتوزیع مالیات در اینجا استفاده کرد؟ نکته جالب این است که چون این سود مالیات ندارد، شرکتها بهره بیشتری از وام گرفتن میبرند تا اینکه از منابعشان برای تأمین مالی استفاده کنند. وضع این، مالیات بر کاهش تقاضا برای تسهیلات را نیز رقم میزند که به نحوی دیگر تورم را کاهش میدهد. نکته عجیب دیگر اینکه ما از تراکنشهای کوچک عوارض میگیریم اما از تراکنش های بزرگ نه! با مالیات بسیار کم (۵ از ۱۰۰۰۰)، میتوان مالیات چند هزار میلیاردی کسب کرد.
مدارس غیرانتفاعی (از بزرگترین تناقضهای اسمی و عملی در ایران) از مالیات معاف هستند همچنین طبق قانون کلیهٔ فعالیتهای قانون کشاورزی، دامداری و باغبانی و ... معاف از مالیات هستند. قرار بود این معافیت از سال ۶۲ تا ۷۲ اعمال شود تا بعد از جنگ این صنایع نفس بگیرند نه اینکه تا الان هیچ اقدامی برای مالیاتشان صورت نگیرد! صدالبته منظور کشاورزان و دامداران خرد نیست بلکه منظور کشت و صنعتها و دامداریهای صنعتی و ... است که باید از این معافیت خارج شوند و یک نفر بیاید بگوید در سرطان ۵۰ ساله تورم که فقیر، فقیرتر و غنی، غنی تر شد. چرا نباید از ثروتمندانی که از دولت هم تشکر نکردند و چه بسا شیرمست شدند و لگد زدند، مالیات بگیریم؟ همین امسال میشود بدون اینکه به کسی فشار بیاید کل کسری بودجه را تامین کرد! بله. این یک حقیقت است. ما مطالبه رایگان کردن ویزای عراق یا ترکیه را نداریم، مطالبه ساخت مسجد در فلان کوره دهات را نداریم اما توان مطالبه این مالیات بر اموال لوکس را داریم! تورم را با پر کردن کسری بودجه رفع کنید. مردم خودشان میدانند کجا مسافرت بروند یا کجا مسجد یا مدرسه بزنند و چه لباسی بپوشند. اینگونه معافیتهای مالیاتی زیاد داریم. اصلاح ساختاری این است مجلس محترم اسلامی! نه تغییرات عدد و رقم.
تمام این کارها هم عملیاتی است و زیرساختهایش را ساختهاند و فقط منتظر یک اجازه از رئیس جمهور است که تراکنشهارا برای سازمان مالیات شفاف کند. جالب است که رئیس دولت از درآمد مالیاتی بدش میآید و نگران سرک کشیدن به حساب مردم شده. رئیس جمهور محترم نمیداند دولت فخیمه انگلیس با همین سرک کشیدن به حساب مردم مخارج را میگذراند و معتقد است مالیات یک امر عمومی است؟ احتمالا رئیس جمهور و اقتصاددانان نزدیک به ایشان، زمانی که در انگلستان مشغول تحصیل بودند خیلی درسخوان بودند و وقت مالیات دادن و پیگیری اخبار را نداشتند.
وقتی سازمان مالیات نمیداند یک فردی که هیچ شغلی ندارد و صرفا دلال است و دسترسی هم به حسابهای بانکی و تراکنشهایش ندارد، چگونه از او مالیات بگیرد، چارهای غیر از این دارد که مالیات از تولید و کارمند و کارگر که حسابشان پاک است را بیشتر کند؟
حرف با حکومت تمام شد اما مردم هم درک غلطی از مالیات دارند. میگویند: «مملکت انقدر نفت دارد، چرا مالیات بدهیم؟» جوابش این است: «اکنون که تحریم هستیم حتی اگر تحریم هم نباشیم باید این کار را انجام دهیم چرا که تورم را کم میکند.» همینطور احساس میکنند مالیات «پول زور» است در صورتی که این طور نیست؛ دولت مالیات میگیرد که برای مردم کار کند وگرنه دولت درآمد دیگری ندارد و خدمات حاصل را مردم میبرند. مردم باید به این درک برسند که مالیات اتفاق خوبی است در صورتی که عدالت مالیاتی در آن رعایت شود. مرفهان بیشتر از خدمات دولت بهره میبرند پس سهم مالیاتشان هم باید بیشتر باشد و این حرف ماست. در حال حاضر مرفهان، مالیات زیادی نمیدهند و فشار مالیات بر دوش مردم ضعیف و بخش مولد جامعه است. مطالبه ما عدالت مالیاتی است و بس.
اگر در بودجه ۱۴۰۰ این تغییرات اعمال شود مادامی که این قوانین مالیاتی در بودجه بمانند، تورم نخواهیم داشت؛ اوراق هم تعویق تورم و مسکن است، اوراق نفتی هم که سم مهلک. در غیر این صورت باید کلیات بودجه رد شود وگرنه به سمت «اَبَر تورم» نزدیک میشویم و ممکن است دیگر خیلی دیر شود.
ابوالفضل برهانی - کارشناسی مدیریت مالی دانشگاه تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.