گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- نرگس روزبه؛ دچار نوعی بیحسی شدهایم، چیزی که باید باشد، نیست و چیزی که هست با هر متر و معیاری حساب میکنیم نباید این باشد. ۱۳۰ شبکه از رسانهای که ملی است، اما از ملیترین عنصرکشور، تهی است. زبانفارسی و رسانهملی سالهاست که باهم زیست باکیفیتی نکردند. آنچه به نام اهتمام به زبانفارسی در صداوسیما هست، چندان مهم نیست، و آنچه مهم است، نادیده گرفته میشود.
در همین باره با دکتر سید حسین شهرستانی، جامعه شناس و مدیرگروه حکمت و هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در برنامهٔ دادستان به گفتگو نشستیم.
سیدحسین شهرستانی، پیرامون اهمیت زبانملی در رسانهملی، گفت: «تلویزیون ملی هر کشور، مهمترین سنگربان زبان ملی آن کشور است. صحبت کردن رسانه ملی کشوری به یک زبان خاص، یعنی اعلام برقرار بودن یک فرهنگ در آن کشور؛ این یعنی جدای از آنکه زبان، ابزاری است برای انتقال پیام، خود، مهمترین پیام است.»
شهرستانی دربارهٔ سطوح مختلف از بحث زبانشناسی در رسانه، گفت: «زبانشناسی لایههای مختلفی دارد که یک لایه از آن به مثابهٔ بحثهای زبانشناسانه مانند صرفونحو و استفاده از کلمات و واژگان است، که مهم است،، اما آنچه مهمتر است، زبان فارسی به مثابهٔ زبان رسمی کشور است.»
او ادامه داد: «یکی از پایههای مقاومت فرهنگی ما در برابر غرب، خود زبانفارسی است. صداوسیما و رسانههای ما پیش از آنکه هرچیزی بگویند، فارسی حرف میزنند؛ اصلا مهم نیست چه میگویند، مهم این است که فارسی سخن میگویند و این فارسی سخن گفتن اگر مخدوش شود، فرهنگ را هم مخدوش میکند، چراکه رسانهملی تأثیر فراگیر دارد. چیزی که شاهد آن هستیم این است که روز به روز درجه فضیلت و غنای زبانی در صداوسیما روبه کاهش است و این خودش را در ابتذال فرهنگی جامعه نشان میدهد.
زبان هم وقتی مبتذل شود، موسیقی مبتذل میشود؛ و از دل آن همین ساسی مانکنها بیرون میآید؛ این ابتذال زبانی است و چیز عجیبی نیست. به همان نسبت که سطح فرهنگی جامعه پایین بیاید سطح فرهیختگی عمومی هم پایین میآید و این به وضوح از سطح متنها، حرف زدنها و توئیتهای مسئولین کشور مشخص است.»
شهرستانی با بیان اینکه امروزه مهمترین سنگر دفاع از انقلاب، دفاع از زبانفارسی است، ادامه داد: «آشتفتگی زبانی، آشفتگی فرهنگی میآورد و ما به اینها توجه نمیکنیم. نیروهای انقلابی ما فکرمیکنند دفاع از انقلاب یعنی دفاع از مرزهای خاکی و کشتهشدن ظاهری؛ نمیدانند که دفاع از زبانفارسی، دفاع از انقلاب است. ما فکرمیکنیم که حوزه زبان و ادبیات فارسی برای یکسری آدمهایی است از جنس دیگر، از جنس ملیگرایان و نمیدانیم ملیگراترین نیروها جریانهای انقلابیاند و این چیزی است که مورد اهتمام رهبری است.
منتهی هم نهادهای زیرمجموعهٔ رهبری و هم نیروهایی که به ایشان احساس وفاداری میکنند توجهی به این هشدارها نمیکنند. رهبری ادیبی سخنشناس و شاعر هستند که مسئله زبانفارسی برایشان به شدت مهم است و بارها و بارها هم در دیدار با مسئولین به این موضوع اشاره کردهاند.»
مدیرگروه حکمت و هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی با اشاره به این نکته که توجه به زبانفارسی فقط استفاده نکردن از واژههای فرنگی نیست، گفت: «بعضی وقتها یک واژههایی معادل ندارند. اگر به جای پیتزا بگوییم کشلقمه فرهنگ فارسی نجات پیدا نمیکند. بعضی وقتها این تعصبها از آن طرف واکنشهای منفی ایجاد میکند. معمولا مجریان صداوسیما همزمان که از معادلهای فارسی استفاده میکنند آن را هم مسخره میکنند؛ و این ترویج نیست، دقیقا ضدترویج است.
بحث ما بحث استفاده از واژهها نیست، بحث غنای زبانی است. مجریان تلویزیون و بخشهای خبری، متنهای درست، غنی، شکوفا، پر واژگان و سلیس ندارند؛ زبان فارسی در صداوسیما شیرین نیست. شکر و قند زبانفارسی خودش را در رسانهملی نشان نداده است و همهٔ اینها بخاطر درجهٔ پایین سواد و فرهیختگی بسیاری از مدیران، مجریان و سردبیران صداوسیما است.»
شهرستانی با اشاره به اتفاقی که در ساختار تقلیدی مهمترین بخش خبری صداوسیما افتاده است، گفت: «مهمتر از استفاده نکردن از واژگان فرنگی این است که زبان، تبدیل به یک ساختار تقلیدی شود. من اخیراً موردی را در صفحه اجتماعی خودم منتشر کردم؛ اخبارساعت ۲۱ که نماد رسمیت تلویزیون و مهمترین برنامه رسمی رسانهملی است به تقلید از ساختار زبانی انگلیسی آورده است که «این خبرها و بیشتر در این بخش خبری...» و این فاجعه است.
یک خط خبر هم نیست، ساختار یک بخش خبری است. یک ناظر ادبی آنجا وجود ندارد؟ یک مجله و کتاب بیرون میآید با هزار تیراژ، ویراستاری دارد، مهمترین بخش خبری صداوسیما و جمهوری اسلامی ایران یک ویراستار ندارد که بگوید ساختار زبانی «و بیشتر» یعنی چه؟ از کجا آمده است؟ تقلید خیلی بدتر از استفاده از واژه فرنگی است اگر عین آن واژه را بکارببریم خیلی بهتر از این است که زبانفارسی را به نمونه مقلدانه از چیزی که انگار اصل است، تبدیل کنیم.
انگار زبانفارسی فرع است و میشود نمونه بدلی زبان دیگر؛ و بدتر این است که اینها مستقیما هم تقلید نکردند؛ بی بیسی فارسی آمده «and more» را ترجمه کرده «و بیشتر» و تلویزیون ما از آن مقلد، تقلید کرده است. این شایسته صداوسیمای نظام جمهوری اسلامی نیست. ممکن است بعضیها بگویند چه اهمیتی دارد؟ اهمیت آن در این است که مرز خودباختگی است. ما اینهمه گفتیم خون میدهیم، اما یک وجب از خاکمان را نمیدهیم؛ یک وجب خاک چه اهمیتی دارد؟ کلمه و زبان هم به همان میزان ارزش دارد بلکه ارزشش بیشتر است.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا مجریان صداوسیما از نظر غنای زبانی پایش میشوند یا نه، گفت: «من از پایش مجریان اطلاع ندارم، اما حاصل آن را همه ما داریم میبینیم؛ و تحقیقاتی هم انجام شده است که نشان میدهد مجریان معروف صداوسیما هم با کمترین تعداد واژگان که بین۵۰ تا ۱۰۰ واژه است، صحبت میکنند؛ یک زبان کممایه.
البته که مجریانی مثل آقای فرزاد جمشیدی بودند که تواناییهای زبانی و بیانی قدرتمندی داشتند و این کمک میکرد تا فرهنگ زبانی و شنیداری مردم ارتقا پیدا کند و سطح فرهنگ عمومی بالا بیاید. به هرحال آنچه الان مشخص است این است که اهتمامی بر سر این قضیه وجود ندارد. چنانچه اگر خود مدیران سازمان را هم از حیث فضل و فرهیختگی بسنجیم میبینیم که از مجریانی که به استخدام گرفتند، چندان نمره بالاتری ندارند و این شایسته یک نهاد فرهنگی نیست.»
شهرستانی دربارهٔ مجریان و محتوای برنامههای کودک نیز گفت: «من احساس میکنم برنامههای کودک هم به نسبت دهه ۷۰ نازل شده است. برنامههای الان یک استدیویی است با رنگ و لعاب و یکسری مجریهایی که فقط بلدند شلوغ کنند، دست و جیغ و هورا! و اینها مناسب پرورش کودکان و نوجوانان نیست.
ما به جای فرم فقط به پیام توجه کردیم و حتی کسانی هم که با دغدغه به سراغ ساخت برنامههای کودک رفتند، گفتند برویم پیامهای اخلاقی را برای بچهها بگوییم. آنها توجه نکرند که به چه زبانی و چگونه بگوییم مهم است؛ این است که رسانه را میسازد. رسانه چگونه گفتن است نه چه گفتن. شما میتوانید یک پیام دینی را با یک فرم اروتیک یا موسیقی هنجار شکن منتقل کنید، خب پیام در آنجا گم میشود.
اصلا ما به فرم رسانه و ساختارهای زیباییشناختی و چگونگی انتقال پیام توجه نکردهایم و نتیجهاش هم این ابتذال فرهنگی است که میگوییم از کجا آمده؟ همیشه هم چشممان دنبال بیگانگان است که این ابتذال از تمدن مادی غرب آمده. نه! این ابتذال از زبان و فرهنگ خودمان جوشیده است. مگر مبتذل این است که یک بازیگر پورن را در تصویر نشان دهیم؟ مگرتعریف ابتذال این است؟ مشکل ما این است که معنی ابتذال را اشتباه فهمیدهایم. زبانی که سست باشد، مبتذل است، به همان ابتذال ِنمایش یک بازیگر پورن در تصویر، بلکه مبتذلتر.»
مدیرگروه حکمت و هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی با گلایه از فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: «مقصر تمام این کوتاهیها هم صداوسیما نیست؛ آنطرف ماجرا هم که مسئولیت دفاع از زبان فارسی را برعهده دارد جدی جلو نیامده است. زبانفارسی یتیم است چراکه آن نهادی که قرار است از زبان فارسی دفاع کند، همه کارمیکند جز این کار؟ متولی این بحثها در کشور ما فرهنگستان است.
مثل سازمان محیط زیست، اگر سازمان محیط زیست برای محیطزیست دلسوزی نکند، وزارت راه دلسوزی نمیکند، جادهاش را میکشد. صداوسیما هم مثل وزارت راه است، آمده جاده بکشد، فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی اگر دل نسوزاند، سازمانهای دیگر هم دل نمیسوزانند. ده برابر این مطابهگری شما را فرهنگستان باید انجام دهد.»
او افزد: «حتی اگر بگویم فرهنگستان در برابر استفاده نکردن از واژگان بیگانه در رسانهملی اقداماتی انجام داده است، سوال نمیشود که چطور در چنین حجم وسیعی به نامهای تجاری غیرفارسی اجازه تبلیغات داده میشود؟ و چرا کسی نمیگوید ما فقط برندهایی را تبلیغ میکنیم که فارسی باشند؟ واژگان فرنگی اینطور در فرهنگ ما رسوخ میکند و این اتفاق شایسته کشور ما نیست.»
شهرستانی درباره شوراهای زبانفارسی در صداوسیما که راستای کوچک سازی سازمان منحل شدند، گفت: «هرچقدر درجه فهم مدیران سازمان بالاتر باشد، عملا این اتفاقها نمیافتد، من پارسال هم در جایی گفتم، میانگین سطح فهم فرهنگی مدیران صداوسیما از میانگین فهم مخاطبان تلویزیون پایینتر است یا دستکم در همان تراز است. مخاطبان میروند همهجا سرک میکشند. اصلا اینجور نیست که شما بتوانید هرچیزی پخش کنید. مردم نجابت به خرج میدهند که همچنان صداوسیما را نگاه میکنند. با این وضع بهترین ساختار را هم که بچینید اگر مدیران، فهم و اراده تحقق آن را نداشته باشند، ساختار معطل میماند.»
همچنین او ادامه داد: «اجلاسهای متعددی دربارهٔ زبانفارسی از دهه ۶۰ برگزار شده است، ولی به تدریج به سمت دیگری رفته است. همانطور که در موسیقی هم این اتفاق افتاده. وقتی زبان مبتذل میشود، حوزههای دیگر هم مبتذل میشود. الآن وضع موسیقی را در تلویزیون ببینید، ما چندوقت است که یک اثر فاخر موسیقی از تلویزیون ندیدهایم. خب این نتیجهاش میشود این مصرف مبتذل موسیقی مردم.
شما نگاه کنید در دهه ۶۰ ما چقدر کارهای ارزنده در حوزه موسیقی داشتیم؟ اینها نتیجه پیوند موسیقی و شعر و ادبیات و زبان است. حتی دهه ۷۰ هم دههٔ خوبی است ما موفق شدیم یک پاپ فاخر و ارزشمند که در عین حال بازاری است، عرضه کنیم. یکمرتبه مدیریتهای نازل و سطحی که از جنس کار نبودند و مدیران فنی صرف بودند، اوضاع را اینطور آشفته کردند.»
شهرستانی با گلایه از رویکرد کمی و مدیران فنی صداوسیما، گفت: «مدیر فنی چه فهمی از زبان و ادبیات و فرهنگ و ... دارد؟ این مدیر فنی است که دائم شبکهها را گسترش میدهند، شبکه جدید میزنند، اچدی میکنند. مدام دکور عوض میکنند. ما همان چندشبکهای را هم که داشتیم نتوانستیم به یکجایی از نظر غنای زبانی برسانیم و الآن تعداد خیلی زیادی شبکههای استانی و شبکههای برون مرزی داریم و همین اضافه کردن شبکهها نشان میدهد که موضوع هر لحظه پیچیدهتر میشود. وقتی رویکرد مدیران کمی است، دغدغهٔ فرهنگی ندارند.
ما دیگر چه توقعی داریم که مسئله زبان و ارتباط و فرهنگ مورد توجه واقع شود؟ رویکرد، رویکرد کمی، سختافزاری و بروکراتیک است. صداوسیما یک سازمان فربه با قریب به ۴۰ هزار کارمند که باید حقوق کارمندانش را بدهد اصلا مخاطب چه اهمیتی دارد؟ این سازمان اول باید خودش را اداره کند. اصلا دیگر کاری به رقابت و مخاطب و شبکههای دیگر ندارد.»
این جامعهشناس با بیان اینکه رسانه درحالی که یک عنصر فرهنگی است، ضدفرهنگ است، گفت: «طور کلی در همهٔ دنیا رسانه تبدیل شده است به مذبح هنر و فرهنگ و رسانه یکجور ضدفرهنگ است. در عین حال که یک عنصر فرهنگی است. درعین حال که ظاهر هنری دارد، ضدهنر است؛ و در همهٔ دنیا کشاکش بین هنر و فرهنگ و رسانه وجود دارد و فقط مخصوص ما نیست.
در همه جای دنیا این ابتذال فرهنگی ریشه دوانده است و ماهم باید توجه کنیم که دربرابر فرهنگ غربی فقط به حجاب و اینها نباید حساس باشیم بلکه باید به مضامین زبان و فرهنگ هم توجه کنیم. البته که صداوسیما در حوزه فرهنگ، آینهٔ وضعیت فرهنگی ما است همانطور که در حوزه سیاسی برآیند وضعیت جامعه ما است. خیلی مقصر خود صداوسیما نیست. اگر خوبیم، آنجا هم خوبیم، اگرخیلی فرهیختهایم، در صداوسیما هم فرهیخته نمایش داده میشویم اگر هم نه! بهمریخته و آشفتهایم، آنجا هم آشفته دیده میشویم.»
تیتر خبرو خوندم گفتم یکی پیدا شده غم زبانهای دیگه کشور رو بخوره،نگو کسی اصلا کسی به فکر زبانهای دیگه کشور نیست و اگر"زبان فارسی یتیمه"،اونا نه تنها پدرومادرشون فوت کرده که پدر بزرگ و مادر بزرگم ندارند!
صداو سیمای ما اینجوری
صدا وسیمای اونور ابی ها اونجور
ازمیان بد و بدتر ملت پناه اوردن به بد
چهارتا برنامه خوب داشت اوناروهم مدیران شبکه حذف کردند