گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- نرگس روزبه؛ دچار نوعی بیحسی شدهایم، چیزی که باید باشد، نیست و چیزی که هست با هر متر و معیاری حساب میکنیم نباید این باشد. ۱۳۰ شبکه از رسانهای که ملی است، اما از ملیترین عنصرکشور، تهی است. زبانفارسی و رسانهملی سالهاست که باهم زیست باکیفیتی نکردند. آنچه به نام اهتمام به زبانفارسی در صداوسیما هست، چندان مهم نیست، و آنچه مهم است، نادیده گرفته میشود.
در همین باره با دکتر سید حسین شهرستانی، جامعه شناس و مدیرگروه حکمت و هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در برنامهٔ دادستان صحبت کردیم. بخش اول این گفتگو به بحث پیرامون کمتوجهی رسانهملی به زبان فارسی و علمزباشناسی گذشت و در بخش دوم به مهمترین کارکرد رسانه، یعنی روایتگری درست وچگونگی گفتگو با مخاطب پرداختیم.
سیاستهای درون سازمانی جزء جدایی ناپذیر هر سازمان رسانهای است، اما مهمترین نکته، شیوهٔ اعمال سیاستها است آنطور که روایتها مورد پذیرش مخاطب قرار بگیرند. مادامی که روایتها از سمت مخاطب پذیرفته نشوند، اعتماد از رسانه گرفته میشود.
شهرستانی پیرامون عملکرد صداسیما در ارائه روایت ها، گفت: «صداوسیما اگر تا همین الان هم توانسته از بحرانها و بزنگاهها عبور کند، بخاطر راستی و درستی خود موضوع مورد بحث بوده است. درهمین ماجرای جنگ سوریه، آیا رسانهملی توانست روایت درستی از این جنگ ارائه دهد؟ آیا اصلا رسانه کاری کرد؟ خود آن حقیقتهای پاک و ارادههای خالص، خود شخصیت شهیدسلیمانی که خودش رسانهٔ خودش بود، توانست از معرکه رسانهها پیروز بیرون بیاید وگرنه رسانه، نه تنها چیزی به او اضافه نکرد که برای اعتبار خودش آن را مصرف کرد.»
او ادامه داد: «بسیار شاهد بودیم که چطور رسانههای دیگر، با توانایی روایتگریشان، محتوای دروغ را چنان عرضه کردند که ما نتوانستیم محتوای راست خودمان را عرضه کنیم؛ و این توانایی، مستقیم به مسئله تواناییزبانی برمیگردد. زبان، جدا از موضوع نحوی، مسئلهٔ همزبانی را هم در دل خود دارد. من اگر بخواهم چیزی را خوب برایتان روایت کنم تا شما قانع شوید، باید سالها با شما همزبان باشم.
مشکل این است که ما با مردممان همزبانی نمیکنیم. همزبانی با مردم، یعنی با همه مردم. ما باید همهٔ سلیقههای فرهنگی را با همهٔ گوناگونیشان به رسمیت بشناسیم. همزبانی به تعبیر مولانا ریشه در همدلی دارد و همدلی هم نیازمند همدردی است و همدردی هم در بخشی از قسمتهای خبری و مطالبهگریها، نیازمند شجاعت است. البته که با تمام هزینههایی که دولت به تلویزیون تحمیل میکند گاهاً این همدردی و همدلی در گزارشهای مردمی صداوسما اتفاق میافتد که اتفاق خوبی است.»
شهرستانی با گلایه از استاندارد و بیمسئله شدن رویکرد صداوسیما، گفت: «همه چیز در صداوسیما استاندارد شده است. وقتی حتی پوشیدن آستین کوتاه هم اشکال دارد، یعنی مخاطب ما یک قشر حزب اللهی خاص است. آنها متوجه نمیشوند با این رویکرد حتی مخاطب حزباللهی را هم از دست دادهاند و مجبور شدند یک شبکه بزنند تا فقط برای آنها تولید محتوا کنند البته که از منظری هم خوب است، بلاخره آن شبکه به زبان یکی حرف میزند؛ اما مهمترین نکته در قصهٔ روایتها این است که رسانه باید به ادبیاتی برسد که بتواند با تمام مردم گفتگو کند.»
شهرستانی پیرامون روایتهای صداوسیما از اعتراضات مردمی نیز گفت: «ادبیات سیاسی صداوسیما آنقدر خطکشی شده و بیمسئله شده است که فقط نگران آن هستند طوری حرف بزنند که به جایی برنخورد. ما هیچوقت لفظ اعتراضات مردمی را در صداوسیما نمیبینیم؛ همیشه یا اغتشاش است یا گلهمندی که عموما آنها را امنیتی روایت میکنیم. ولی توجه نمیکنیم که اعتراضات یک بعد امنیتی دارد و یک بعد مردمی.»
بیشتر بخوانید؛ بخش اول گفتگو: مردم نجابت میکنند که همچنان صداوسیما را نگاه میکنند
شهرستانی افزود: «زبان در بستری طرح میشود که به آن گفتار یا گفتمان میگوییم. گفتمان همان چشماندازی است که با آن روایتها را تحلیل میکنیم. وقتی نتوانیم به نحوی اعتراض مردم را تحت گفتاری که ضدنظام هم تلقی نشود، به رسمیت بشناسیم، ناچاریم موضوع را ذیل گفتار امنیتی روایت کنیم. مسئله، مسئلهٔ زبانی و نوشتاری به مفهوم کلمه نیست. این گفتار سیاسی باید در نظام وجود داشته باشد.
نظام باید به مرحلهای برسد که بتواند اعتراضات مردمی را به رسمیت بشناسد و تحت یک گفتار سیاسی آن را درون خودش هضم کند. وقتی نظام به مرحلهای نرسد که بین دادخواهی و امنیت، جمع برقرار کند، تبعاتش را باید درشیوهٔ روایتگری صداوسیما ببینیم. مستقلاً صداوسیما نمیتواند این گفتار را تعریف کند چراکه این موضوع ریشه در اندیشه سیاسی دارد، اما میتواند به ایجاد این گفتار سیاسی در نظام کمک کند و به تدریج تلاش کند تا واقعه را به نحوی روایت کند که نه آن را تحریف و سانسور کرده باشد و نه از چهارچوب رسانه خارج شده باشد.»
شهرستانی با اشاره به عملکرد رسانههای جهانی در جنگ روایت ها، گفت: «اکثر رسانههای جهانی حتی اخبار ضدخودشان را هم به خوبی بازتاب میدهند تا از مرجعیت نیفتند. به مخاطب اینطور میفهمانند که چه اخبار بحران آمریکا و چه اخبار انقلاب اسلامی ایران را میخواهی بشنوی، بیا و از خودم بشنو! اخبار را سانسور نمیکند، اما در عینحال طوری روایت میکند که ذیل چهارچوب خودش تعریف شود.
حالا ما چگونه میتوانیم به این مرحله برسیم؟ باید خطرکنیم. اگر همان اول صورت مسئله را پاک کنیم هیچوقت نمیتوانیم به آن گفتار برسیم. باید آزادی بدهیم حتی اگر در ابتدا چند خبرنگار یا سردبیر هم اشتباه کردند کاری به آنها نداشته باشیم. ما همین الان مجری باسابقه صداوسیما که پلاکارد تلویزیون است یک مصاحبهای میکند در یک جایی، سریع به حسابش میرسیم. خب باید کمی حوصله داشته باشیم در صداوسیما. باید اجازه خطر داد. طوری نمیشود یک نفری هم چیزی بگوید. اتفاقاً هرچه بیشتر شود، عادیتر میشود. این همه زنگ میزنند به بیبیسی فحش میدهند، مگر بد شده برایشان؟»
او با اشاره به تغییر رویکرد برنامهٔ خبری ۲۰۳۰ ادامه داد: «این برنامه در ابتدا آمده بود که خطر کند، کمی مرزها را سستتر کند، و از دل آزادی که ایجاد میشود، تجربه کند و از این تجربه ادبیاتی بوجود بیاید و گفتاری ترسیم شود. تا حدی هم بوجود آمد، اما خرابش کردند؛ دیگر ۲۰۳۰ آن بخش خبری سابق نیست و آن آزادیها و امکانت را ندارد. من گاهی دربعضی بخشهای خبری که میروم به وضوح میبینم که چطور سردبیران، چهارستون بدنشان میلرزد که مبادا حرفی بزنیم که اتفاقی بیفتد.
بعد همین میشود که این خبرنگاران ما با چنین ادبیات سخیف و توطئهمدار آن هم با تأخیر چنین روایتهای سطحی از رویدادهای مهم را ارائه میدهند. به نظرم صداوسیما نیازمند یک خانهتکانی در معاونت سیاسی است و این معاونت نیازمند افرادی با ذهنهای جوان است. صداوسیما فراگیرترین بستر گفتگوی ملی است و باید بتواند با همه حرف بزند. این آزادی دادن و هزینهکردن به رسیدن به همدلی و همزبانی، میارزد.»
این جامعهشناس دربارهٔ عملکرد صداوسیما در بحرانها نیز گفت: «در قضیهٔ بحران کرونا من معتقدم صداوسیما در حد توان و حتی بیشتر از دیگر نهادهای مسئول وظیفهٔ خودش را انجام داد؛ و دوگانگیهایی را که دیدیم مخصوصا درباره سفرها، دوگانگی مسئولین ستاد کرونا و شخص خود آقای دکتر روحانی است. ما در دوسال اخیر با پدیدهٔ مواجه هستیم به اسم حکومت نکردن، ما با شخصی طرف هستیم که در مقام ریاست جمهوری نشسته و حکومت نمیکند و نمیگذارد کسی هم کاری کند و این خودش یکی از بحرانهای اخیر ماست.
درقضیهٔ کرونا هم همین بود، دولت جادهها را نمیبست و بار این پیشگری از سفرها افتاده بود روی دوش صداوسیما؛ درحالی که دولت جاده افتتاح میکرد، صداوسیما باید میرفت سرجاده یقه مردم را میگرفت که چرا میروید سفر. صداوسیما با اینکه در ماجرای کرونا مقصر نبود، اما میتوانست با دولت برسر این نقش پلیس بدی که بر دوشش گذاشتند، چانه زنی کند که این هم برمیگشت به قدرت مدیران سازمان که مدیران فعلی توانایی گفتگو با شخصیتهای بالای سیاسی را ندارند. ما همین فشار را دربرنامه زاویه دیدیم، که چطور به راحتی تسلیم فشارهای دولت میشوند.»
او ادامه داد: «البته اینکه ما همین الان نشستیم و رسانه ملی را نقد میکنیم بخاطر این است که صداوسیما شفافترین ساختار نظام است. هرکسی که تلویزیون را روشن میکند، میبیند که چه میکنند، اما هیچکس به این راحتی نمیبیند که در وزاتخانهها و بخشهای مختلف نظام چه میکنند؟ همین است که صداوسیما همیشه بیش از نهادهای دیگر مورد بازخواست و اتهام است و همانطور که قبلا هم گفتم صداوسیما برایند وضعیت موجود جامعه ما است. وقتی یک بخشی از حاکمیت کارنامه قابل قبولی نداشته باشد، صداوسیما هم نمیتواند کاری کند. صداسیما خودش در این کشاکش بین دولت و نهادهای حاکمیتی متضرر است.»
شهرستانی پیرامون مواجه صداوسیما با دیدگاههای متنوع در جامعه و پوشش صدای مردم، گفت: «هر رسانهای خط قرمزهایی دارد که لازمه یک سازمان رسانهای است، اما رسانه نباید اجازه بدهد دایره این خطوط گسترده بشود. چراکه هرچقدر محدودتر شود، درجه خطرپذیری رسانه پایین میآید. البته اینکه تعداد این خط قرمزها روز به روز به فهرستش اضافه میشود از بدبختیهای صداوسیما است که مدام از این سمت و آن سمت سفارش میرسد. صداوسیما رسانهای است که هم باید غربگراترین اقشار جامعه را راضی کند هم مراجع تقلید قم را. هرکاری میکند یک سمتی ناراضی است. به همین دلیل هم جمهوری اسلامی یکی از پیچیدهترین حکومتهای جهان است.»
مدیر گروه حکمت و هنر اندیشکده فرهنگ و هنر اسلامی، افزود: «درحالی که میدانیم مخاطب صداوسیما، مخاطب عام است، اما سبد برنامههای مناسبتی سوگوارانه روز به روز درحال افزایش است. این خطر است و عالمان با عقل و درایت، کسانی مثل شهید مطهری، اینجا ورود میکردند. چرا رسانهملی بهجای بازگو کردن سیره و معارف اهل بیت، در این حجم گسترده رنگ عزا میگیرد؟ مخاطب عام و فرهنگ عمومی چنین چیزی را نمیپذیرد. قرار نیست حوزهٔ عمومی بر مبنای حداکثر دین اداره شود.»
شهرستانی در پایان گفت: «اینکه صداوسیما موضعگیریهایی در مواجه با دیدگاههای مختلف دارد، معضل نیست، معضل حد و اندازه این موضعگیری است. آیا ما باید در همه موضوعات حساس باشیم؟ یا در بسیاری از موارد میتوانیم دیدگاههای متنوع را پوشش دهیم؟ و دومین نکته چگونگی پرداختن به آن موضع است. چیزی که ما نداریم، هنر چگونه بیان کردن موضع است. این همان توانایی زبانی و هنرمندی و فهم فن رسانه است.»