گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- امیر قشقایی، سال ۸۸ و فتنهای که به دنبال آن بهپا شد، تقریباً چیزی حدود ۴ سال اصلاحطلبان را در سکوت کامل فرو برد و عملاً دیگر خبری از فعالیت آنان نبود. اما انتخابات ۹۲ نقطه عطفی در کارنامه این جبهه بوجود آورد و آنها توانستند به مدت ۸ سال کشور را در دست بگیرند.
این بار نیز با وجود عملکرد نهچندان جالب دولت تدبیر و امید در عمر ۸ ساله خود و نارضایتیهای نسبتاً شدید مردم از عملكرد آن، اصلاحطلبان قصد دارند تا سناریویی نزدیک به انتخابات ۹۲ اجرا کنند. البته با این فرق که سال ۹۲ آیتالله هاشمی نقش اول آن را ایفا میکرد و حالا قرار است ناخدای جدید کشتی اصلاحات، یعنی سید حسن خمینی نقش پدر معنوی خود را در انتخابات ۹۲ بازی کند.
سناریو اصلاحطلبان در انتخابات ۹۲ چه بود؟
پیروزی حسن روحانی در انتخابات ۹۲ و مطرح شدن او به عنوان ناجی اصلاح طلب کشور، همه و همه به لطف شخص اول جبهه اصلاحات در سال ۹۲ یعنی مرحوم هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاد.
اما هاشمی چگونه توانست روحانی را پیروز انتخابات کند؟ این سوالی است که در ادامه به آن پاسخ خواهیم داد.
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ اکبر هاشمی به دلیل درخواست های متعدد مردم و برخی علما و سیاسیون که از او برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری دعوت شد، سرانجام تصمیم به ثبتنام گرفت و بعد از ثبتنام هم از انصرافدادن حسن روحانی جلوگیری کرد.
۲ پیغام از سوی شوراینگهبان توسط حسن روحانی و علی لاریجانی به او رسید که از انتخابات انصراف بدهد اما حاضر نشد انصراف بدهد و گفت درصورت ردصلاحیت اعتراض نمیکند. با اعلام رسمی اسامی کاندیداهای ریاست جمهوری از سوی شوراینگهبان، آیتالله هاشمی رفسنجانی به نبود نام خود در فهرست نهایی و تایید صلاحیت شدهها، اعتراضی نکرد.از میان ۲۸ نامزد سرشناس که در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری نام نویسی کرده بودند ۸ نفر را شورای نگهبان تاییدصلاحیت کرد.
در میان اسامی حذف شدگان بجز آیت الله هاشمی رفسنجانی، نامهای دیگری مانند اسفندیار رحیم مشایی (رئیس دفتر سابق محمود احمدینژاد)، ابراهیم اصغرزاده، منوچهر متکی، مسعود پزشکیان و محمد شریعتمداری هم دیده میشدند.
حسن روحانی، سعید جلیلی، محمدباقر قالیباف، علی اکبر ولایتی، محسن رضایی، سید محمد غرضی، غلامعلی حداد عادل و محمدرضا عارف ۸ نامزد نهایی یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بودند که البته با کنارکشیدن عارف و حداد عادل تعداد رقبا به ۶ نفر رسید. با برگزاری انتخابات در روز جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ حسن روحانی با حمایت آیتالله هاشمی رفسنجانی و جریان اصلاحات با ۱۸ میلیون و ۶۱۳ هزار و ۳۲۹ رای، کلید پاستور را در دست گرفت و رئیس جمهور شد.
اما این تنها یک روایت خطی و صرفاً نقل چیزی بود که درجریان انتخابات اتفاق افتاد و در نهایت هم اصلاحطلبان را پیروز خود کرد. اما جبهه اصلاحات این پیروزی را مدیون شخص اول آن زمان خود یعنی آیتالله هاشمی بود.
هاشمی عنصر اصلی پیروزی اصلاحات در انتخابات گذشته
اعلام کاندیداتوری مرحوم هاشمی در سال ۹۲ از جمله اقداماتی بود که حواشی بسیاری در کنار خود به همراه داشت. در ابتدا بسیاری از اصلاحطلبان از جمله خود حسن روحانی سعی کرد تا ایشان را از این کار منصرف کند چرا که از همان اول هم احتمال رد صلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان وجود داشت و احراز عدم صلاحیت آیتالله هاشمی به عنوان مرد شماره یک اصلاحطلبان کشور خدشهای بزرگ به این جریان وارد میکرد. اما هاشمی افقی بالاتر را میدید و آمده بود تا به هرطریقی که شده اصلاحات را پیروز انتخابات کند. خیلی هم برای او فرقی نداشت که خود شخص هاشمی یا نمایندهای دیگر از جریان اصلاحات پیروز انتخابات شود.
اتفاقاً از نظر هاشمی رد صلاحیتش در نهایت به نفع جریان وابسته به خود تمام میشد. چرا که رد صلاحیت او به عنوان شخصی که از بنیانگذاران انقلاب اسلامی به شمار میآمد و خود را یار دیرین امام معرفی میکرد در اصل به عنوان بیاحترامی به انقلاب تمام میشد. کمی بعد نیز مرحوم هاشمی رد صلاحیت خود را دسیسه وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد خواند و انتقاد تندی نیز به شورای نگهبان کرد. این جریانات تا حدی توانست مردم را همراه جبهه اصلاحات کند.
جریانی که حالا با اتفاقات بوجود آمده قصد اصلاح جدی کشور و برطرف کردن مشکلات آن را دارد اما با بیمهریهای شورای نگهبان مواجه شده و به نوعی مانع از پیروزی آنان میشود. با این حال رد صلاحیت آیتالله هاشمی هیچگاه موجب اعتراض جدی او و طرفدارانش نشد چرا که آنها هنوز هم احتمال پیروزی بالایی داشتند. پیروزیی که با حمایت علی اکبر هاشمی باید از آن حسن روحانی میشد.
بعد از رد صلاحیت مرحوم هاشمی، محمدرضا عارف و حسن روحانی به عنوان دو نماینده جبهه اصلاحات در انتخابات حضور داشتند. بعد از مدتی عارف به نفع حسن روحانی کنار میرود و روحانی تک نماینده اصلاحطلبان میشود. نمایندهای که حالا حمایت قویترین مرد اصلاحطلب و کسی که به عقیده طرفدارانش در حق او اجحاف و بیعدالتی شده یعنی هاشمی رفسنجانی را در کنار خود داشت.
اگر هاشمی نبود روحانی 3 درصد رای داشت
آیتالله هاشمی خرداد ۹۲ در جمع جوانان فعال سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا و اعضای ستادهای انتخاباتی خود، میگوید که: همان ابتدا در مجمع تشخیص بحثمان این بود که آقای ناطق نوری نامزد شوند اما ایشان گفت نمیآیم. سپس به آقای روحانی پیشنهاد دادیم که نامزد شود و او گفت اگر شرایط خوب باشد و از من حمایت کنید میآیم.
وی با اشاره به رخدادهایی در شورای نگهبان که منجر به رد صلاحيت شده بود، ادامه داد: پس از آن هم آقای ناطق و هم بنده در نظر داشتیم که از آقای روحانی حمایت کنیم. هاشمی رفسنجانی با تشکر از محمدرضا عارف به دلیل انصرافش از نامزدی در این انتخابات، اقدام وی را «جوانمردی» خواند که به وعده خود عمل کرده و به درخواست خاتمی لبیک گفته است.
نقش جدی مرحوم هاشمی در پیروزی حسن روحانی آنجایی معلوم میشود که ایشان در سال ۹۴ صراحتاً میگوید که: دکتر روحانی یک هفته قبل از انتخابات 92، سه درصد رأی داشت که با حمایت من به بالای 50 درصد رفت.
هاشمی رفسنجانی تاکید میکند که: افراد شناخته شدهای که رد صلاحیت شدند، باید افرادی که نامدار نیستند را به جامعه معرفی کنند تا در انتخابات پیروز شوند، همانطور که بنده بعد از رد صلاحیتم در انتخابات ریاستجمهوری از آقای روحانی حمایت کردم و ظرف یک هفته آقای دکتر روحانی که دارای 3 درصد رای بیشتر نبود به بالای 50 درصد رای رسید.
حسن خمینی جانشین هاشمی در انتخابات پیشرو
با وجود محدودیتهای محمد خاتمی، سید حسن خمینی حالا به نوعی بزرگ جبهه اصلاحات شناخته میشود و قصد دارد تا نقشی شبیه به نقش آیتالله هاشمی را در انتخابات پیش رو بازی کند.
تقریباً تمامی جریانات اصلاحطلب حمایت جدی از حسن خمینی تا به حال کردهاند با وجود این که او تا به حال رغبتی برای کاندید شدن نشان نداده اما احتمال این که او به انتخابات بیایید کم نیست. چرا که مرحوم هاشمی نیز قبل از انتخابات ۹۲ خیلی رغبتی به کاندید شدن نشان نمیداد اما درنهایت بنابرتکلیفی که برای خود دانست در انتخابات شرکت کرد. برخی از رسانههای حال حاضر اصلاحطلب نیز شعارهایی مثل "همه باهم" را بهعنوان شعار انتخاباتی حسن خمینی عنوان کردهاند.
شباهت دیگری که وجود دارد در عدم احراز صلاحیت حسن خمینی مثل مرحوم هاشمی است. چرا که قبلاً نیز او تجربه ردصلاحیت در انتخابات خبرگان را داشته و برخی از رسانهها بلافاصله بعد از طرح نام وی به عنوان کاندیدای احتمالی در انتخابات 1400 نسبت به تکرار آن تجربه هشدار دادهاند. این احتمال بالا وجود دارد که نوهی امام همچون آیتالله هاشمی به قصد رد صلاحیت در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت کند و در نهایت با حمایت قوی از کاندید اصلاحطلب تایید صلاحیتشده، یک بار دیگر پیروزی جبهه اصلاحات را رقم بزند. اما شرایط حال حاضر اصلاحطلبان کمی با سال ۹۲ متفاوت است. چرا که اولاً بعد از گذشت ۸ سال از عملکرد اصلاحطلبان مردم دیگر رضایت و رغبت گذشته را به این جریانات ندارند. دوماً سید حسن خمینی هیچگاه جایگاه و محبوبیتی مثل آیتالله هاشمی را در بین مردم و اصلاحطلبان نداشته است.
انتقاد سیدحسن از شورای نگهبان
حسن خمینی خود احتمال رد صلاحیتش را کم نمیداند و در آخرین سخنرانی خود که با اعضای شورای مرکزی حزب ایثارگران در حسینیه جماران داشت انتقاد جدی به شورای نگهبان وارد میکند و میگوید: هیچ راهی جز بازگشت به مردم و هیچ چیزی برای کشور واجب تر از یک انتخابات پر شور و شامل نیست. انتخابات «شامل» یعنی باید همه در آن نماینده داشته باشند. شرط اول آن این است که بساط تنگ نظری و حذف برداشته شود. «تقسیم بر دو کردن» نیروهای کشور باعث ترفیع چاپلوسان و متملقانی میشود که اتفاقا به سخنانی که میگویند هم باور ندارند.
سید حسن خمینی تأکید کرد: بنده چه اولویتی نسبت به شما دارم که یکی را راه بدهم و یکی را راه ندهم؟! قانون هم اگر جلوی حقوق مردم را میگیرد، قانون غلطی است و باید به سمت اصلاح آن رفت. ضمن اینکه با قانون های موجود، به خصوص قانون اساسی، به راحتی میشود حقوق عمومی مردم را احیاء کرد.
وی با انتقاد شدید از ردصلاحیت شمار قابل توجهی از کاندیداهای انتخابات شورای شهر پیش رو، گفت: معنا ندارد که با نگاه تنگ نظرانه گروه هایی را از حق حضور در انتخابات محروم کنند. به چه حقی میتوان پذیرفت که چند نفر با سلیقه خاص حق مردم برای حضور نمایندهشان را نادیده بگیرند؟! به خصوص آنکه اساساً شوراهای شهر و روستا نهادهایی اجتماعی و غیرسیاسی هستند.
باتوجه به اظهارات حسن خمینی، معلوم است که وی پیشاپیش دست پیش را گرفته تا هرطور شده شوراینگهبان صلاحیت او را احراز کند. با این حال باتوجه به سابقه او بعید است صلاحیت او احراز شود.
انتهای پیام/
البته علامه ای که در امتحان اجتهاد نامزدهای انتخابات خبرگان شرکت نکرد و رد صلاحیت شد
و رد صلاحیت وی در انتخابات ریاست جمهوری که نیاز به امتحان اجتهاد ندارد بعید بنظر میرسد به خاطر همین است که اصلاح طلبان روی کاندید شدن ایشان حساب باز کرده اند
ی سید حسن خمینی سابقه مدیریت اجرایی که به چشم بیاید ندارد لذا اصلاح طلبان فقط میتوانند بر نوه امام (ره) بودن وی میتوانند حساب باز کنند که ای امر هم خودش ملزومات و شرایطی دارد که بوقتش عرض خواهیم کرد منتها در حد اشاره کوتاه باید عرض کنیم که توقع مردم از نوه امام (ره) این است که وی عامل به وصایا و رهنمودهای ان امام بزرگوار باشد بنابراین بعید میدانیم که بخواهد تحت حمایت یک حزبی همچون حزب اصلاح طلبها وارد انتخابات شود و پاسخگوی نا کارآمدی ها و بی تدبیری های گذشته برخی اعضای این حزب باشد
اگر ایشان بخواهند مستقل وارد انتخابات شوند مردم هم مثل شما از حمایت های چپ و راست اصلاح طلبان از ایشان بی خبر نیستند لذا با لفظ کلمه (نامزد مستقل ) نمیتوان مردم را فریب داد
چرا !؟ چون بمحض اینکه نامزدی مستقل در انتخابات شرکت کند مردم گذشته او و سابقه گرایش او به حریان و حزبی را بررسی کرده وکلمات و عبارتهایی مثل «نامزد مستقل اصلاح طلب » یا «نامزد مستقل اصولگرا» و.. را در مورد اون نامزد به ظاهر مستقل بکار خواهند برد
به هر حال اگر ی سید حسن خمینی فرزندو نوه امام هستند که هستند با توجه به توقعی که مردم از ایشان دارند در قالب نامزد یک حزب نمیتوانند کاندید بشوند چون امام (ره) اهل حزب و حزب بازی نبودند
از امدن و شرکت ی سید حسن خمینی در انتخابات بهدعنوان یک نامزد انتخاباتی باک و هراسی و حساسیتی وجود ندارد اما اینکه ایشان ابرو و اعتباری را که به سبب نوه امام (ره ) بودن دارند را خرج دفاع از چه کسانی خواهند کرد از این نظر نگرانی وجود دارد
لذاست که اگر سخنان ی سید احمد خمینی فرزند ایشان در مورد احتمال نامزدی ایشان در انتخابات را یادآوری کنیم شاید ملاحظاتی که عرض شد باعث شده ایشان تمایلی به کاندید شدن نداشته باشند
به هر حال وسوسه برخی جریانهای اصلاح طلب ممکن است ایشان را به کاری که تمایلی به ان ندارند و به صلاح وجهه ایشان نیست وادار کنند اصلاح طلبان نشان داده اند که هیچ ابایی از اینکه از ابروی افراد به نفع خویش استفاده کنند نداشته و ندارند
نامزدی ی سید حسن خمینی هیچ کمکی به بهبود وجهه اصلاح طلبان در نزد مردم نمیکند اما میتواند وجهه برخی از شخصیت هایی مثل ی سید حسن خمینی را بسبب عملکردی که این حزب داشته مورد اسیب قرار دهد