گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- عارفه چلنگر؛ سال هاست که ساکن ایران هستند و خود را فرزند این آب و خاک میدانند. با این حال هنوز به رسمیت شناخته نشده و از ظرفیت حضورشان در کشور به درستی استفاده نمیشود. داستان حضور مهاجران افغانستانی در کشور، پس از گذشت چندین دهه همچنان مشکلات فراوانی را به همراه خود دارند.
از تعداد افغانستانیهای ساکن در ایران آمار دقیقی وجود ندارد. طی اخرین آمار رسمی سرشماری سال ۱۳۹۵، یک میلیون و ۵۸۳ هزار و ۹۷۹ نفر مهاجر افغانستانی در ایران سکونت دارند. البته برآوردهای سازمان جهانی مهاجرت، از تعداد مهاجران حاضر در ایران به تعداد ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر گویای آن است که آمار سر شماری نفوس و مسکن سال ۹۵ تعداد مهاجران دارای اقامت قانونی را اعلام کرده است. تعداد مهاجران غیرقانونی در ایران طی سالهای گذشته، وابسته به شرایط اقتصادی ایران بین ۵۰۰ هزار تا یک و نیم میلیون نفر متغیر بوده است.
مهاجران در سراسر دنیا میتوانند ظرفیتهای گوناگونی برای کشور مقصد ایجاد کنند. یکی از این ظرفیتها، ایجاد شبکه ارتباطی موثر میان دو کشور مبدا و مقصد مهاجران است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی ایجاد شبکه ارتباطی از مهمترین اقدامات جهت گسترش روابط اقتصادی میان کشورهای مختلف است.
در همین باره پیمان حقیقت طلب مدیر پژوهش انجمن دیاران در گفتگو با دانشجو گفت: اگر به کشورهای همسایه خودمان نگاه کنیم متوجه میشویم بیشترین میزان صادرات ایران به دو کشور عراق و افغانستان است. بیشترین تعداد مهاجران حاضر در ایران را نیز مهاجران افغانستانی و عراقی تشکیل میدهند. در حالی که ما با کشور پاکستان مراوده مالی چندان بالایی نداریم. یک بازار ۶۰ میلیارد دلاری پاکستان دارد، اما ایران هیچ نقش عمدهای در آن ندارد. یکی از دلایل آن شبکه ارتباطی مهاجران در توسعه تجارت است.
وی افزود: زمانی که یک کالا صادر میشود به تسهیلگرهایی در کشور مقصد نیاز دارد که مهاجران میتوانند این نقش دوگانه را ایفا کنند. زیرا آنها به جامعه مبدا و مقصد، نیازها، موانع و بروکراسی هر دو کشور آشنایی دارند. به عنوان مثال در حال حاضر امارات بین کشورهای حوزه خلیج فارس بیشترین مراوده مالی را با ایران دارد در حالی که بیشترین تعداد مهاجران ایرانی در آنجا سکونت دارند؛ بنابراین نقش مهاجران در توسعه تجارت دو کشور غیرقابل انکار است.
در بسیاری از کشورها یکی از راههای جذب سرمایه گذاری خارجی پذیرش مهاجر است. اعطای حق اقامت به شرط سرمایه گذاری (Rip) سیاستی است که خیلی از کشورها آن را در پیش گرفته اند. برای نمونه در سال ۲۰۱۶ ارزش لیر ترکیه در مقابل دلار آمریکا ۱۷ درصد کاهش یافت و بعد از آن ترکیه با هدف جذب سرمایههای خارجی قانون تابعیت خود را تغییر داد و به موجب آن شرایط اعطای تابعیت به شرط سرمایه گذاری آسانتر شد. مقامات ترکیهای پیش بینی کرده اند که میزان سرمایه جذب شده از این طریق به ۳۰ میلیارد دلار برسد. یعنی معادل نیمی از فروش سالانه نفت ایران!
بر اساس گزارشهای خبرگزاری آناتولی ترکیه، دو هزار و هفتصد نفر از سرمایهگذاران کشورهای مختلف، از ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۸ تاکنون برای اخذ شهروندی ترکیه اقدام کرده اند که ایران با ۲۵۳ سرمایه گذار در رتبه اول و افغانستان با ۹۴ سرمایه گذار در رتبه دوم صدور سرمایه گذار به کشور ترکیه قرار گرفته است.
افزایش مهاجرت تاجران افغانستانی به ترکیه در حالی است که ایران جذابیتهای بیشتری برای سرمایه گذاران افغانستانی دارد. از یک سو هم زبانی دو ملت مسئله مهمی به شمار میآید و از سوی دیگر قرابت در دین و فرهنگ در مهاجرت این سرمایه گذاران تاثیر بسیاری دارد. اما موانعی که برای زیست انها در ایران وجود دارد و مجموعه قوانینی که بین مهاجر سرمایه دار و مهاجر معمولی تفاوتی قائل نمیشود، موجب آن میشود که مهاجران سرمایه دار افغانستانی بیشتر به کشورهای همسایه مانند امارات و ترکیه مهاجرت کنند. گفتنی است که طی چند سال اخیر مجموعه قوانینی برای سرمایه گذاران خارجی و اعطای اقامت ۵ ساله صورت گرفته، ولی امتیازاتی که ایران در این مسائل ارائه میدهد در مقابل امتیازات کشورهای همسایه به نوعی هیچ است.
پیمان حقیقت طلب با اشاره به اینکه مواد غذایی ایرانی بازار افغانستان را تسخیر کرده است گفت: مهاجرانی که چه به صورت قانونی و چه غیرقانونی مدتی را در ایران زندگی کرده اند، قطعا به مصرف کالای ایرانی عادت میکنند. یک بخشی از این مهاجران به کشور افغانستان بر میگردند و آن عادت در مصرف کالای ایرانی را به کشور خود میبرند. در حال حاضر بیشترین میزان صادرات ایران به افغانستان مربوط به محصولات غذایی هست، زیرا مهاجران افغان در ایران به مصرف آنها عادت کردند.
مدیر پژوهش انجمن دیاران افزود: به عنوان مثال در بحث خودرو ایران هیچ صادرات چشم گیری به افغانستان ندارد. یک علت آن بازاریابی شرکتهای خودرو است و یک علت مهم دیگر بحث عادت به مصرف این کالاها است. در حالی که مهاجران در ایران حق رانندگی ندارند پس هیچ تجربهای هم از استفاده این کالاها ندارند. یا در مثالی دیگر وقتی دانشجوی افغانستانی در رشته مهندسی در ایران تحصیل میکنند، قطعا تجهیزاتی ایرانی که نحوه کار با آنها را یاد گرفته است را در افغانستان هم تقاضا میکند. ما این مسئله را در افغانستان شاهد هستیم که، چون اکثر پزشکان افغان در هند تحصیل کرده اند، عادت به مصرف داروهای هندی دارند و هند نه تنها توریسم سلامت را در افغانستان در قبضه خودش دارد بلکه بزرگترین صادر کننده دارو به این کشور است.
در سالهای اخیر شاهد حضور نسل دومیها و سومیهای مهاجران افغانستانی در ایران هستیم. افرادی که در ایران تحصیل کردند، بسیار سخت کوش هستند و کسب و کار پدران خودشان را توسعه میدهند. پس بهتر است بگوییم که ما عملا با یک سری کارآفرین افغانستانی مواجه هستیم که در صنایعی مانند کیف و کفش سازی و فرش بافی رشد خوبی داشته اند. کارآفرینان افغانستانی از طریق شبکه ارتباطی که در افغانستان دارند، نه تنها نیاز بازار ما را تامین کردند بلکه زمینه صادرات کالای تولید ایران را در افغانستان فراهم کردند.
برخی این تولیدکنندگان افغانستانی را به چشم رقیب نیروی کار ایرانی میدانند. در حالی که این امر صحیح نیست و وقتی یک تولید کننده با هر ملیتی، در ایران کالایی را تولید کند مشاغل ثانویهای ایجاد میشود که این بسیار بیشتر از مشاغلی است که با آنها رقابت شده است. البته این کارآفرینان با موانع بسیاری رو به رو هستند. گاهی به کشورهای منطقه مهاجرت میکنند و کسب و کار خود را در آن کشورها از نو شروع میکنند.
جمهوری اسلامی ایران در عمل خدمات بسیاری به مهاجران افغانستانی طی دهههای گذشته ارائه داده، اما برخی از قوانین مانند محرومیت مهاجران از کارت بانکی و گواهی نامه و یا نداشتن حق مالکیت، تصویر منفی از ایران به جای گذاشته است. به نظر میرسد برای ایجاد پیوندهای محکمتر میان ایران و افغانستان، لازم است دو دولت با همکاری یکدیگر مسائل موجود از جمله مسئله مهاجران افغانستانی را به مشورت گذاشته و برای حل آن اقدام نمایند.