به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ابوالفضل لطفی؛ کم کم در حال فراموشی بود. بهمن ماه امسال بود که حکم خلع ید یا عدم خلع ید مالک هفت تپه توسط قوه قضائیه بعد از ماهها کش و قوس فراوان بین سازمان خصوصی سازی و مالک شرکت و دولت و برخی نهادهای دیگر، به مالک شرکت اعلام، ولی رسانهای نشد. همه منتظر بودند تا ببینند که قوه قضائیه در این مسئله چگونه داوری میکند. اما گذشت و گذشت و سال جدید آمد و همچنان همه و علیالخصوص کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه، منتظر خبر دادگاه بودند.
زمان به اردیبهشت ماه رسید و در بحبوحهی اخبار انتخاباتی، خبر دیگری بیرون آمد. خبری که طعم شیرینی برای کارگران، دانشجویان و فعالین اجتماعی داشت. خبری کوتاه با تیتر «هفت تپه آزاد شد». بله بعد از گذشت شش سال از واگذاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه و همین طور گذشت بیش از سه ماه از رأی صادرهی قوه قضائیه، خبر خلع ید مالک آن اعلام و رسانهای شد. خبر شیرینی که بعد از چندین سال خیلی از امیدهای از دسترفته را بازگرداند و این پیام را صادر کرد که هنوز دستگاههای نظارتی ما تا حدودی هوشیار و فعال هستند.
طعم شیرین عدالت
تلفنم زنگ خورد. یکی از کارگران شرکت هفت تپه بود. کارگری که از حدود یکسالی بود با او آشنا بودیم. شوق و شعف از پشت تلفن و صدای او کاملا قابل درک بود. خودم هم سر از پا نمیشناختم. معرفت این کارگران زحمت کش واقعا تا کجا هست که بعد از شنیدن این خبر مهم، سریع به من زنگ زده تا از اندک فعالیتهای ما در این چندساله و همراهی با آنان تشکر کند. انگار بعد از سالیان دراز ایستادگی، طعم شیرین عدالت و به هدف و نقطه مطلوب رسیدن را چشیدهایم.
بحبوحهی اخبار انتخاباتی بود و هر کس پیگیر آمدن یا نیامدن آقایان بود که کارگران شرکت تماس گرفتند و از بچههای بسیج دانشجویی دعوت کردند که به خوزستان برویم و در جشن آزادسازی هفتتپه شرکت کنند. چهارشنبه شب همراه با بچههای بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران و امیرکبیر به سمت مقصد حرکت کردیم. این سفر شاید با فعالیتهای مطالبهگرایانه دیگر کمی متفاوت بود. تفاوت آن هم این بود که در دفعات گذشته احساس شور و شعف در بچهها کمتر دیده میشد و از اینکه یک مسئله را توانسته بودند به سرانجامی برسانند، روحیه تازه پیدا کرده بودند.
ظلم چندساله علیه کارگران و ایستادگی آنان
حدود ۱۲ ساعتی در راه بودیم که به شهر شوش رسیدیم. به هیچ وجه از چهره بچهها خستگی دیده نمیشد و همه منتظر شروع برنامهها بودیم. چندین تن از کارگران شرکت هفتتپه که حدود دو سالی بود، با آنان در ارتباط بودیم، به استقبال آمدند و ما را به منزل خود بردند. چقدر صحبتها و بحثهای متفاوتی که کارگران شریف شرکت داشتیم. از مسائل و مشکلات چندین ساله آنان در هفت تپه تا رنجی که طی سالیان اخیر توسط افراد و مسئولین مختلف به آنان شده بود و همین طور فشارهایی که به خودشان و خانوادههایشان در طی این چندسال آمده بود، صحبت میکردند. بچههای بسیج دانشجویی در شب اول در خانه یکی از کارگران بودند تا صبح شود و مراسم جشن و مطالبات اصلی خود را آغاز کنند.
صبح بچهها از شهر شوش به سمت شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه راه افتادند. حدود پانزده دقیقه بعد به زمینهای اولیه شرکت هفت تپه رسیدیم. مزارع نیشکر که به گفته کارگران در حال حاضر از کمبود شدید آب رنج میبرد و تا حال حاضر رشد خوبی نداشتهاند. چیزی نگذشت که به درب اصلی شرکت رسیدیم و سیل جمعیت کارگرانی که منتظر ورود دانشجویان بودند. همچینین دانشجویان بسیجی دانشگاه شهید چمران اهواز نیز به جمع دانشجویان اضافه شدند و آنها را همراهی کردند.
از مدرسه عدالتخواهی هفتتپه تا درس ایستادگی
دانشجویان با پلاکاردهایی در دست و همین طور دادن شعار دانشجوی مسلمان حامی مستضعفان، به جمع کارگران پیوستند و بعد از مدتی کوتاه به اتفاق کارگران به سمت سردر شرکت حرکت کردند. دانشجویان و کارگران با در دست داشتن پلاکادرهایی با نوشتههایی مانند «هفتتپه، مدرسه عدالتخواهی»، «ایستادگی جواب میدهد»، «خصوصیسازی یا رهاسازی» و «محاکمه مالک سابق شرکت» و همین طور دادن شعارهای «مرگ بر غارتگر بیتالمال»، «خوزستان بیچاره - مسئول خوب نداره»، به ورودی شرکت رسیدند.
دیدن این اتحاد و همبستگی بین کارگران و دانشجویان، مسئله آرمانی و غیرقابل باور برای خیلیهایی بود که منافعشان در این مسئله زیاد هست و نمیخواهند مستضعفان به حق خود برسند. از سمتی عدهای از کارگران از این صحنه خلق شده، خوشحال بودند و گوشهای ایستاده و نظارهگر صحبتها بودند. از طرف دیگر عدهای پلاکارد در دست گرفته و همراه با جمعیت شعار میدهند. دانشجویان نیز در بین جمعیت با کارگران صحبت میکنند و بعضاً دردها و رنجهای فراوان آنان را میشنوند. صحنهای خلق شده که شاید در فضای فعالین مطالبهگر کشور کمتر دیده میشد.
وظیفه اصلی جنبش دانشجویی، حمایت از مستضعفان
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، بالای صندلی رفت و صحبتهای خود را آغاز کرد. صحبت خود را از وظیفه اصلی دانشجویان یعنی حمایت از مستضعفان گفت که چندسالی بود به خاطر سیاسی بازیها از آن دور شده بود و الحمدالله این مسیر به جایگاه اصلی خود برگشت. او از ایستادگی و استقامت چندین ساله کارگران گفت که این جشن خلع ید امروز حاصل اقدامات کارگران بوده است و نه شخص دیگر. او در ادامه افزود که این مسئله ثابت کرد که دستگاههای نظارتی و قضایی ما هوشیار هستند و در کشور ما فساد سیستماتیک نداریم. همچنین او در پایان گفت که مطالبه اصلی فقط خلع ید نیست و باید شخص مالک مفسد این شرکت در دادگاه محاکمه نیز شود.
مشکلات هفت تپه، همچنان بعد از خلع ید پابرجاست
بعد از او یکی از کارگران شرکت هفت تپه به روی صندلی رفت. او از کارگران و دوستان رنج دیده و بعضا اخراج شده خود گفت که الان بیکار هستند و حقوقی ندارند. همچنین او خواستار این شد که هر چه زودتر وضعیت شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه تعیین تکلیف شود و به وضعیت نابسامان فعلی رسیدگی شود. به عبارتی خلع ید مالک شرکت انجام شده، اما هنوز مشکلات زیادی باقی مانده است.
خصوصیسازی رانتی
نفر بعدی، مسئول کارگروه مبارزه با فساد و تبعیض بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر بود که بین جمعیت رفت و سخنرانی خود را شروع کرد. وی در ابتدای صحبتهای خود گفت که دانشجویان از کارگران درس عدالتخواهی و مطالبهگری و ایستادگی یاد گرفتند و این روحیه کارگران در تاریخ به یادگار خواهد ماند. همچنین او از این شیوه غلط خصوصیسازیهای غلط در کشور گفت و تأکید کرد که این شیوه، خصوصیسازی نیست و خصوصیبازی و خصوصیسازی رانتی است.
ایجاد تشنج و ناامنی توسط عوامل کارفرما در شرکت
کارگر دیگری از شرکت، نفر بعدی بود که در میان جمعیت صحبت کرد. وی از فضای متشنج و ناامن این روزهای شرکت گفت که به وسیله عوامل کارفرمای خلع ید شدهی سابق ایجاد شده است و میخواهند بین کارگران تفرقه بیندازند. وی گفت هر چه سریعتر باید مالک مفسد این شرکت از اینجا برود و به فسادهای انجام شدهی او و همکارانش رسیدگی شود.
بعد از پایان صحبتها، با پخش سرود و شیرینی در بین کارگران، شور و اشتیاق جمعیت بیش از پیش شد. همه خوشحال بودند و سر از پا نمیشناختند. دو نفر از دانشجویان بسیجی، دو نفر از کارگران را بلند کردند و بر روی شانههای خود گذاشتند. تصویری که به درستی جایگاه و ارزش کارگر شریف این کشور را نشان میدهد.
لحظات آخر حضور دانشجویان و کارگران در کنار هم و نشان دادن این اتحاد بود. در آخر همه جمعیت کنار هم ایستادند و عکس پایانی را گرفتند و شعار پایانی نیز با چاشنی طنز داده شد؛ تا قدس پس نگیریم، آروم نمیگیگیریم و همه خندیدند و جمعیت متفرق شد.
هفتتپههای زیادی در راه است
دانشجویان نیز از اینکه این صحنههای ناب در حال تمام شدن بود، خیلی ناراحت بودند. جدایی از این کارگران خونگرم خوزستانی کار آسانی نبود. ولی چه میشد که باید رفت و هفتتپههای زیادی هنوز در راه هست که جنبش دانشحویی باید به سمت آنان نیز برود و فضا و روحیه مطالبهگری خود را حفظ کند.
مستند کوتاه از سفر دو روزه دانشجویان بسیجی به هفتتپه: