به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، اندیشکده "شورای آتلانتیک" در گزارشی به آینده مبهم اصلاح طلبان ایرانی در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد ماه سال جاری پرداخته و به طور خاص دیدگاههای گوناگون در مورد آینده اصلاح طلبی را با تکیه بر نظرات برخی سیاستمداران اصلاح طلب، تشریح کرده است.
اندیشکده شورای آتلانتیک در این رابطه مینویسد: «همزمان با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران در تاریخ 18 ژوئن سال جاری میلادی، مناظرات و بحثهای گستردهای میان آن دسته از سیاستمداران ایرانی که خود را اصلاح طلب و یا میانه رو معرفی میکنند، راجع به آینده سیاسیشان، مطرح میشود. هویت و آینده سیاسی این اردوگاه سیاسی، عمیقا با شک و تردید رو به رو است. در این راستا، از یک سو، عده ای از اصلاح طلبان در مواجهه با شرایط جاری سعی دارند خود را به محافظه کاران و اصول گرایان نزدیک کنند و از سوی دیگر، عدهای هم همچنان بر شعارهایی که در 25 سال اخیر مدام بر آن ها تاکید کردهاند، معطوف هستند و در عین حال، هیچ راه حل و نقشه راهی نیز در مورد اینکه چگونه میخواهند شعارهای مذکور را محقق کنند، ارائه نمیکنند.
اصلاحطلبان در زمان خاتمی هم شکست خوردند
اصلاح طلبان ایرانی از سال 1997 میلادی که "محمد خاتمی" رئیس جمهور ایران شد، همواره سعی داشتهاند دست به ایجاد تغییرات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه ایران بزنند و خود را از دیگر مراکز قدرت در ایران، به نوعی متمایز سازند و هویتی خاص را برای خود تعریف کنند. با این همه، اصلاح طلبان حتی در دوره ریاست جمهوری خاتمی، در نهادینه کردن برخی تغییراتِ مد نظر خود در ایران، تا حد زیادی شکست خوردند و در این رابطه کاملا ناکام بودند (در این چهارچوب، اصلاح طلبان حتی نتوانستند دستورکارهای خود را در دولت حسن روحانی نیز به پیش برند). این مسئله موجب شده تا آبروی اجتماعی و سیاسی اصلاح طلبان، تا حد زیادی نزد افکار عمومی ایران، با چالش رو به رو شود و دچار زوال گردد. در این زمینه حتی صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران بر این باور است که "اصلاح طلبان از ارائه یک مرام نامه سیاسی که نشان دهد آنها چه افرادی هستند و چه میخواهند نیز شکست خوردهاند".
در اواسط ماه آپریل سال جاری میلادی، دو سیاستمدار سرشناس اصلاح طلب ایرانی (غلامحسین کرباسچی و مصطفی تاج زاده)، در شبکه اجتماعی کلاب هاوس، در مورد مفهوم اصلاح و اصلاح طلبی، با یکدیگر به مناظره پرداختند. کرباسچی در جریان این مناظره پرسید که "شما چه چیزی را و چگونه میخواهید اصلاح کنید؟" کرباسچی که از چهره ای نزدیک به آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق ایران بوده اینگونه استدلال میکند که "ضروری است تا اصلاح طلبان به دیدگاههای محافظه کاران و اصول گرایان نزدیک شوند". این در حالی است که تاج زاده مکررا بر آرمانهای اصلاح طلبی تاکید داشت و در عین حال، هیچ راهکار عملی را نیز برای دستیابی به آن ها ارائه نمیکرد.
اصلاحطلبان باید به فکر سطوح پایین قدرت باشند
اصلاح طلبان در شرایط فعلی با توجه به جایگاه ضعیف خود در انتخابات ریاست جمهوری، نگران هستند که مبادا نتوانند در جریان انتخابات آتی، توجهات لازم را به خود جلب کنند. در این راستا، "محمد عطریانفر" از سیاستمداران اصلاح طلب میگوید که "بهتر است اصلاح طلبان در جریان انتخابات جاری، به سطوح پایین قدرت نظیر کسب وزارتخانهها و یا اداره یک صنعت فکر کنند". "رسول منتجب نیا" نیز برخی پیشنهادها را ارائه کرده تا شاید اصلاح طلبان با تکیه بر آنها بتوانند حدی از قدرت خود را در چهارچوب ساختار سیاسی ایران حفظ کنند. منتجب نیا بر این باور است که اصلاح طلبان باید بر امنیت ملی متمرکز شوند زیرا در صورت وقوع یک تهدید علیه امنیت ملی ایران، هیچ تفاوتی میان اصلاح طلبان و اصول گرایان در دفع خطر وجود ندارد.
"ابراهیم اصغر زاده" از دیگر چهرههای اصلاح طلب ایرانی است، در ماه دسامبر سال 2019 اعتراف کرد: "من قبول دارم که اصلاح طلبانی که طعم قدرت را می چشند، تا حدی رویکردی متفاوت در پیش میگیرند و همین مساله چالشهای فراوانی را برای اصلاح طلبی ایجاد میکند". در این رابطه، برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که هنوز راهبرد انتخاباتی اصلاح طلبان روشن نیست و به احتمال فراوان، اصلاح طلبان همچون سال 2013 که از یک چهره غیراصلاح طلب (حسن روحانی) حمایت کردند، این مرتبه نیز راهبردی مشابه را در پیش خواهند گرفت.
این رویکرد اصلاح طلبان، با تلاشهایی که آن ها همواره در طول دوران حضور خود در قدرت در پیش گرفتهاند و از طریق آن ها سعی کرده اند یک خطر و مرز مشخص سیاسی را میان خود و دیگر گروههای سیاسی ترسیم کنند، متفاوت است.
از طرفی یک دیدگاه فکری دیگر نیز در اردوگاه اصلاح طلبان وجود دارد که بر این باور است که اصلاحطلبی میتواند روند جاری علیه خود را در صورت فاصله گرفتنِ تعمدی و موقت از قدرت، معکوس سازد. آنها معتقدند که در دوره فاصله گرفتن از قدرت، اصلاح طلبان باید تمام سعی خود را بکنند و سرمایه اجتماعی خود را در جامعه، با در پیش گرفتن برنامهها و اقدامات عملیِ مشخص، تقویت کنند. با این حال گروهی دیگر از سیاستمداران در اردوگاه اصلاح طلبی بر این باورند که هرگونه فاصله گرفتن از قدرت، منجر به تضعیف و حتی محو اصلاح طلبان از ساختار قدرت سیاسی در ایران میشود. در این رابطه صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران میگوید: "اصلاح طلبان بیش از 90 درصد از اعتماد عمومی خود را از دست دادهاند و اگر بخواهند رویههای سابقشان در جلب حمایت مردم و اعتماد آنها را در جریان انتخابات جاری نیز در پیش گیرند، بدون تردید با شکستی سنگین رو به رو خواهند شد". باید توجه کرد که اصلاح طلبان و دولت مورد حمایت آنها در سال های اخیر وعدههایی را به مردم ایران دادهاند که تاکنون اغلب آنها محقق نشدهاند و این مساله آبروی سیاسی و اجتماعی آن ها را عمیقا تضعیف کرده است.
اعتماد مجدد مردم به اصلاحات نیازمند معجزه است
در پایان باید گفت اینطور به نظر میرسد که احیای سرمایه سیاسی و اجتماعی اصلاح طلبان نزد مردم ایران و اعتماد مجدد آنها (مردم ایران) به این جریان سیاسی در برهه زمانی کنونی (در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران)، واقعا به یک معجزه نیاز دارد. با این حال اینکه آنها اکنون از قدرت کنار روند، اثراتی حداقلی را از خود به نمایش خواهد گذاشت. اصلاح طلب۱ان در سالهای اخیر با رویههای عملی خود ثابت کردهاند که چندان دلبستگی عملی به ایجاد تغییر در حوزههای گوناگون ندارند و بیشتر، از شعارِ "تغییر" استفاده کردهاند».