به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ابوالفضل لطفی؛ همایش دانشجویی صبح دولت به همت بسیج دانشجویی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با محوریت بررسی ایدههای ایجابی انتخابات ۱۴۰۰ ریاستجمهوری برگزار شد.
در این همایش علیرضا نیکزاد، نائب رئیس مجلس شورای اسلامی، روحالله متفکرآزاد و علیرضا سلیمی، عضو هیئت رئیسه مجلس، نصرالله پژمانفر، رئیس کمیسیون اصل نود و روحالله ایزدخواه، عضو کمیسیون صنایع و معادن، حضور یافتند و به بیان نکات و مسائل خود را پیرامون دولت آینده پرداختند.
روحالله متفکرآزاد، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی
اکثر طرح های مجلس به حوزه معیشتی و اقتصادی مربوط و تمرکز بر روی مسائل اساسی مردم بوده است. مسکن برای ما اولویت فراوان داشت و دو قانون را نیز متناسب با آن تصویب کردیم. در دولت آقای روحانی و وزیر سابق راه و شهرسازی، با رکود عمیق در حوزه مسکن مواجه بودیم. در مجلس نیز در حوزه کشاورزی تمرکز کردیم و قوانینی را برای خرید محصولات کشاورزی تصویب کردیم. بخش های فرهنگی و اجتماعی نیز به خاطر اولویت مسائل اقتصادی کمتر مطرح شد و در صحن علنی آورده نشد و طرح هایی مثل جمعیت و خانواده در کمیسیون مشترک بررسی و تصویب شد.
اگر نباشد دولتی که اراده کار کردن در این حوزه ها را داشته باشد کار پیش نمی رود و وضعیت بدتر می شود. وضعیت کشور در یک جمله این است که از سرمایه اجتماعی نظام باید نگران بود. همان افرادی که کشور را با عملکرد خود به این وضعیت کشاندهاند، الان طلبکار شده و دغدغه مشارکت پیدا کردند. از سمت دیگر نیز به تولید ضربه خورده است و تورم و نقدینگی سرسام آور به وجود آمده است. از طرف دیگر به سرمایه اجتماعی نیز ضربههای فراوانی زده شده و دست در جیب مردم کردند. همه این موارد باعث ضربه زدن به اعتماد مردم و مشارکت شده است.
میانگین رشد اقتصادی که در برنامه پنجم و ششم توسعه مطرح شده بود، به صفر رسیده و محقق نشده است. اگر از سال نود تا الان میزان ارزش پول ملی کاهش پیدا کرده است، در حال حاضر دولتی باید سر کار بیاید تا بتواند وضعیت را به سال نود برگرداند. دولت بعدی بسیار کار سختی پیش رو دارد و مجبور است هم در میدان کارشناسی بجنگد و هم در حوزه های مختلف کار کند و ضربه و فشار وارده به مردم را بگیرد و همه باید به دولت آینده کمک کنند.
یک جریانی دوست دارند بگویند که تمام مشکلات ما از تحریم است. این حرف درست است که تحریم در کشور اثر دارد و می تواند ترمزهای جدی در کشور ایجاد کند؛ اما همه مشکلات ناشی از آن نیست. تحریمها آثار افرادی بود که در سال ۸۸ علیه جمهوریت نظام صحبت کردند و باعث ایجاد آن تحریم ها شدند.
آقای روحانی در سال ۹۲ مطرح کردند که بیشتر مشکلات کشور از بی تدبیری و بی مدیریتی است نه تحریمها. همگی باید به سمت رفع تحریمها حرکت کنیم و نظام نیز این اراده را دارد. ما در مصداقی قصد داریم پولمان را از کره جنوبی و ژاپن آزاد کنیم اما این کار هنوز محقق نشده است. باید گفت که کنترل تورم و قیمتهای کالاهای اساسی به مدیریت خودمان وابسته است.
دولت آینده سرفصل های جدی برای فعالیت دارد و این نیازمند دولتی با انرژی و با امید است که به وسط گود بیاید و به جای عجز و ناله برای حال واقعیت ها برنامه مطرح کند. به عبارتی نظام حل مسئله این دولت شامل کارآمدی نظام دینی و مدیریت حل مشکلات باشد و دولت باید این روحیات را داشته باشد. اولویتهای دولت آینده باید به صورت دقیق مشخص باشد و بداند با چه مشکلاتی مواجه است و برنامه زمانبندی شده برای حل آنها داشته باشد و مردم نیز بدانند در حوزههای مختلف چه اتفاقات مثبتی خواهد افتاد.
دولت باید برای هر سناریویی برنامه داشته و از لحاظ الگویی و حکمرانی دست پری داشته باشد. همچنین دولت باید سرفصلهای درستی در حوزه اقتصاد و معیشت، سیاست خارجی، فرهنگی و اجتماعی داشته باشد. مسئله حکمرانی داده و دولت الکترونیک باید در دولت جدید وجود داشته باشد. بودجه ما نباید براساس روندهای کهنه و قبلی مدیریت شده و متناسب با نیازهای جدید زمانه باید نوشته شود.
همچنین در حوزه اقتصاد مقاومتی نیز دولت باید برنامه ویژه و کامل داشته باشد. توجه به حوزههای دانشبنیان و مقوله بیکاری تحصیل کردگان که تبدیل به تهدید شده است، از جمله مواردی است که باید در دستور کار دولت آینده باشد که البته سیاستگذاریهای کلان آن در مجلس شورای اسلامی انجام شده است.
کشور در حال حاضر بهترین زمان است که جراحی خود را تمام کند و به سراغ تحول در حوزههای مختلف برود. در حوزههای اجتماعی و فرهنگی نیز باید بسترهای زیادی تعریف شود. در سالهای اخیر خیانتهای زیادی به خاطر سیاسی شدن حوزه های اجتماعی و فرهنگی انجام شده است که باید دولت آینده جلوی آنان را بگیرد. خائنین به این مسائل کسانی هستند که از مسائل فرهنگی و اجتماعی سوء استفاده کرده و در جهت منافع خود به آنان ضربه زدند. دولت آینده باید کاری کند که براساس مبانی انقلاب، ساختارهای فرهنگی و اجتماعی را به صورت مطلوب به نمایش بگذارد.
برخی حوزه های اجتماعی مانند نشاط اجتماعی نیز به موضوعات اقتصادی گره خورده و باید برای آنان برنامه وجود داشته باشد. دولت بعد کار سختی پیش رو دارد و نیاز به همدلی فراوان از سمت دستگاههای مختلف حاکمیت دارد؛ اما این مسئله وابسته به این است که دولت خود را باور داشته باشد و از الان فعل ما نمی توانیم را تکرار نکند.
براساس دادههای میدان و اطلاعات از طرف مقابل باید تصمیم به اقدام گرفت. وقتی که به طرف مقابل میگوییم راه حل دیگری جز مذاکره نداریم، باعث میشود که طرف مقابل جریحتر شود. تحریمها با التماس از بین نمیرود و باید خنثی شوند. ما تجربه موفقی در مسئله بنزین داشتیم و باید از این تجربه استفاده کنیم. ما بسترهای مناسب را برای اینکه طرف مقابل بگوییم تحریم اثری بر ما ندارد را داریم و این مسئله نیاز به همدلی همه دستگاههای نظام دارد. اگر مجلس قانونی را تصویب میکند، باید همه ارکان نظام خصوصا دولت با آن همکاری کند.
روحالله ایزدخواه، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی
اهدافی که در سطح کلان از حکمرانی و مدیریت اجرایی کشور مطرح میشود، شامل سه مسئله کارآمدی و عدالت و پیشرفت است. کارآمدی ناظر به این است که دولت خدمات خود را بدون بهرهوری به مردم ارائه دهد. در عرصه عدالت نیز باید دولت سیستم اجرایی را از فقر و فساد بزداید و فرصت عادلانه برای همه مردم ایجاد کند. در مسئله پیشرفت نیز باید ظرفیتهای کشور از بالفعل به بالقوه تبدیل شود و دست کشور را از این منظر پر کنیم.
در بین این سه هدف، عدالت بر بقیه مقدم است. حضرت علی علیه السلام نیز فرمودهاند که در عدل پیشرفت نهفته است. همه این سه هدف نیز باید بر یک پاشنه آشیل واحد ایجاد شود و آن چیزی جز مردمی سازی نیست. به عبارتی اگر مردمیسازی اتفاق نیفتد، شکست میخوریم و مردمیسازی وجه مشترک همه اهداف است. به عبارتی باید گفت، بستر ایجاد اهداف کشور مردمی سازی است.
این موضوع در سطح عالی حاکمیت، همان مردم سالاری دینی است که در بخشهای مختلف تنزل داده شده است. باید گفت آیا رئیس جمهور آینده به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشور، مردمی سازی را باور دارد یا خیر؟ آیا میدانند که باید تمام امور کشور در بستر مردمیسازی اتفاق بیفتد.
زمانی انقلاب و قانون اساسی و سیاستهای کلان ما براساس همین مسئله مردمیسازی نوشته شده بود. باید گفت که مردمی شدن هم مسیر و هم مقصد است. در مسئله مردمی سازی قرار بود مردم ولی نعمت و همه کاره کشور باشند و از استعمار و استکبار و دیکتاتوری بیرون بیاییم و به سمت مردم برویم. امام نیز از همان اوایل انقلاب به سمت این رفت که مردم چه نوع حکومتی را می خواهند. اما مسیر اجرای این مسئله بعد از جنگ تحمیلی عوض شده است. در جاهایی به صورت زیاد امور حکومتی و دولتی شده است و در جاهایی نیز دولت اقتصاد را رها کرده است.
در حال حاضر یک کار ساده تولیدی نیاز به هزاران مجوز و برنامه دارد و به نوعی دولت کارها را قفل کرده است از طرف دیگر دولت در بخشهایی ورود نکرده و همه چیز را رها کرده است. مانند مسئله خصوصی سازی در آموزش. این شیوه مردمی سازی اقتصاد، ضد مردمی شدن است باید این شیوه سیاست گذاری تغییر کند و مشکل در اجرا و پیاده شدن و تفسیر اشتباه از قانون است.
این مسیر نیاز به یک تغییر در مسیر اجرا و تحول دارد و به نوعی نیاز به بازگشت به مردم داریم و باید مانند اوایل انقلاب توسعه و بازسازی به دست مردم اتفاق بیفتد. مانند مسئله جهاد کشاورزی و خودکفایی که در سالهای نه چندان دور در دست مردم بود. مسئله دیگر نیز نهضت سوادآموزی بود که با همان ورود و کمک مردم حل شد و به نوعی بیسوادی ریشه کن شد. آقایان جلوی حرکت مردم را گرفتهاند و این مسیرها در عرصههای جدید مانند علم و فناوری نیز تکرار شده است. باید گفت چرا مسائل و مشکلات کشور در اختیار شرکتهای دانش بنیان برای حل قرار داده نمیشود.
زمانی که مردم را کنار زدیم و دور انداختیم، دیگر دولت به تنهایی نمیتواند مشکلات را حل کند. بعد از جنگ نیز آقایان تکنوکرات این مسیر را ادامه دادند و هیچ دولتی از آن مستثنی نبود و اقتصاد تکنوکرات ادامه داشت. باید گفت که ما نیاز به توبه تاریخی و بازگشت به مردم داریم. مردم ما توانستند نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را شکست دهند و قطعا توانایی حل مسائل دیگر را نیز دارند.
در سالهای گذشته اساسا تفکر بازگشت به مردم در بین مسئولان ما نبوده است و اگر این مسئله در دولت ۱۴۰۰ نیز نباشد، خیلی امیدی به تغییر وجود ندارد. باید ترمز مسیر وضع موجود کشیده شود و مردم طعم تغییر را بچشند. مردم در حال حاضر برای آب خوردن نیز باید از دولت اجازه بگیرند.
مسئله دیگر بنگاههای توانمند و مادر بود که با خصوصی سازی غلط به ورطه شکست کشیده شد. بسیاری ظرفیتهای تولیدی در حال خاک خوردن است و کسی به آنان توجه نمیکند. با وجود جنگ تحمیلی اقتصادی، دولت اجازه فعالیت به واحدهای تولیدی نمیدهد. چگونه بود که در زمان جنگ تحمیلی تمام یک گردان را به دست مردم میسپردیم اما در حال حاضر کاری به آنها نداریم و در حوزه اقتصاد آنان را نامحرم میدانیم. تولیدکنندگان باید بدون هیچ مشکلی به بازارهای دنیا روند، اما متاسفانه دستشان زیر تیغ دولت گیر کرده است و به نوعی در جنگ اقتصادی نیروی خودمان یعنی تولید کنندگان را اسیر کردهایم.
از سمت دیگر باید گفت در بخش فرهنگی نیز این مسئله وجود دارد و آحاد مردم در عرصه فرهنگی نقشی ندارند و میخواهند همه چیز را حکومتی و حاکمیتی حل کنند. در عرصه فرهنگ کار در دست مردم نیست و یک فیلم یا بازی از غرب همه چیز را به هم می ریزد. باید نخبگان و فعالین کشور در این حوزه فعال شده و حتی به قول رهبری حوزه امنیت نیز باید مردمی شود در نهایت باید گفت دولت ۱۴۰۰ باید به مردمی شدن اداره کشور مرتبط باشد. برای تک تک مردم ارزش قائل باشد.
عاملیت امور باید در دست مردم باشد و در اقتصاد مدیریت مردم امر بسیار مهمی است. به عبارتی باید گفت دولت پشت سر مردم حرکت کند. زنجیرههای توسعه و تولید و صادرات و واردات باید در دست مردم باشد و دولت باید حامی باشد و برای تولیدکنندگان مانع ایجاد نکند. این به معنای این نیست که دولت کنار بکشد و اتفاقا دولت باید هوشمندانه در صحنه باشد، اما عاملیت در دست مردم است. تورم زیاد ما در حال حاضر محصول بانکهای خصوصی است که جلوی آنان گرفته نمیشود. امروزه بانکهای ما کشاورزان را به رسمیت نمیشناسند و ادامه این مسیر شکستهای دیگری را نیز در پی دارد.
علیرضا سلیمی، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی
دولت آینده باید دولتی هوشمند باشد که دارای ویژگیهایی است که هر کدام را به ترتیب میگویم. ویژگی اول دولت هوشمند این است که دولت باید دولت تمام مردم باشد و دولت یک جناح نباشد. دولتهایی که در طی این دو دهه روی کار آمدهاند شعارهای خوبی مطرح کردهاند اما در عمل اتفاقی نیفتاده است.
دولت هوشمند نیازمند به نوسازی است و دولت فرسوده کارایی ندارد. نوسازی ساختارها با شعار و حرف به دست نمیآید و باید به فکر جوان گرایی بود. ظرفیتهای کشور نیز در مسائل مختلف مشخص است و دولت هوشمند باید اولویتهای خود را مشخص کند.
دولتهای چند سال اخیر اولویتهای آنچنانی نداشتند و کشور را به صورت هیئتی اداره کردهاند. ما باید به دنبال تولید نخبه باشیم و از استعدادهای عظیم کشور استفاده کنیم و نگذاریم این نخبگان به انزوا روند. دولت هوشمند دولتی است که به معنای واقعی کلمه کادرسازی را در حیطه وظایف خود تعریف میکند. به عنوان مثال در حوزه جمعیت، محیط زیست و سبک زندگی دولت فعلی راهبرد خاصی نداشت. مسئله بعدی این است که دولت هوشمند به جد قانونمند است و باید گفت کشور را نمیتوان ملوک الطوایفی اداره کرد.
آیا دولت حاضر است همه هستی خود را برای اجرای قانون بگذارد؟ دولت هوشمند به دنبال اجرای عدالت است. حوزه اجرا و عمل با حرف در مورد مسئله عدالت، تفاوتهای زیادی دارد. در حال حاضر روز به روز بر طبقه محروم جامعه اضافه میشود و باید در حوزه محرومیتزدایی دولت برنامه خود را به صورت جدی ارائه دهد.
در حال حاضر بانکها ناعادلانه برخورد میکنند و دولت هوشمند باید این روند را معکوس کند. یعنی فاصله محرومین با بالای جامعه را کمتر کند و نگاه دولت به سمت محرومین نگاه متفاوتی باشد. دولت هوشمند دولتی است که آزادی را پاس بدارد و به عبارتی آزادی به معنای واقعی کلمه در جامعه اجرا شود نه بدین نحو که دولت کوچکترین انتقاد را برنتابد.
دولت هوشمند فسادستیز است و این فساد نیز اعم از فسادهای سیاسی است. دولت هوشمند دولت صادقی است و باید با مردم صادقانه صحبت کند و به دنبال فریب آنها نباشد. در دولت صادق نباید ویژه خواران امکان حضور و بروز داشته باشند. در نهایت باید گفت همه ما باید به دنبال تشکیل چنین دولتی باشیم.
علیرضا نیکزاد، نائب رئیس مجلس شورای اسلامی
عملکرد دولت فعلی کار را به جایی رسانده است که دیدگاه مردم نسبت به دولت و نظام بد شده است. دولت فعلی نیز از مردم به شدت دور شده است. ما بن بست نداریم و نظام ما کارآمد است. کشور از لحاظ نیروی انسانی و منابع سرشار است.
مسئله اصلی مشارکت مردم است
بعد از اقدامات مثبت در قوه قضائیه تحولات اساسی در آن و دید مثبت مردم به مبارزه با فساد در قوه قضاییه، زمان آن رسیده که یک دولت جوانان حزب اللهی تشکیل شود و یک دولت کارآمد روی کار بیاید. آنچه که معضلات مردم در مسئله ازدواج و اشتغال و بیکاری و جمعیت و بانکداری است، باید برایشان راه حل و برنامه وجود داشته است.
اصل ۴۴ قانون اساسی برای این بود که اقتصاد ما از صرف دولتی بیرون بیاید نه اینکه به افراد خاص واگذار شده و بعد از آن زانوی غم بغل بگیریم. باید کاری کنیم که مشارکت بالا رود و مشارکت ما در دنیا زبانزد است.
باید فردی خواب شود که دارای کارنامه و سابقه موفق است نه کسی که صرفاً حرف و شعار میدهد. باید در نظام مقدس اسلامی کسی بر روی کار بیاید که جهادی و انقلابی باشد و دغدغه او عدالت و ارتقا کشور باشد.
نصرالله پژمانفر، رئیس کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی
ما یک جریانی را در ۴۲ سال قبل داشتیم که آغازگر یک عصر جدید بودند. زمانی که همه کشورهای دنیا خود را یا ذیل غرب یا ذیل شرق تعریف میکردند. گفتمان انقلاب اسلامی گفتمان جابجایی قدرت نبود و هدف غایی آن مسئله تحقق نظام گفتمانی بود. این گفتمان اعتقاد داشت که بدون تکیه بر جریان های بزرگ دنیا میتوانیم مستقل بر اساس مبانی خود مسیر را طی کنیم.یکی از شعارهای ما مسئله استقلال بود.
مذاکرهای که ما را ذیل و وابسته کشورهای دیگر بکند، اشتباه است
لانه جاسوسی به عنوان یک مرکز اختلالات در کشور، وقتی تصرف شد، دولت وقت انصراف داد و این یک اعتراض به این مسئله بود. به عبارتی این دوگانه همیشه وجود داشت که ما میتوانیم کشور را با توجه به ظرفیتهای موجود اداره کنیم یا باید توسط بیرون اداره شود؟ این به معنای تعامل نداشتن با دنیا نیست و بدین معنا است که ارتباطی که ما را ذیل و وابسته کشورهای دیگر بکند، اشتباه است.
امروزه نیز دو جریان فکری وجود دارند که میخواهند همین نوع مدیریت کشور توسط توان داخلی و خارجی را مطرح میکند. این فکر در دوران آقای هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد و کل دولت آقای روحانی بود. دولت فعلی میخواست دیواره بیاعتمادی آمریکا به ما را بشکند که نتوانست. به عبارتی توسعه و و آبادانی و پیشرفت کشور را در همین مسئله میدیدند.
این روشن بود که همه تحریمها بالامره برداشته نخواهد شد ولی آقایان به دروغ این مسئله را تکرار کردند. فرض کنیم که کلید آقای روحانی فقط مسائل هستهای را حل میکرد، اما مسائل دیگر کشور چه کارهایی انجام شد؟ به عبارتی برای مسائل کشور هیچ مدیریت و تدبیری نبود. با تمام تلاش خود رفتند و هر کاری برای طرف مقابل کردند. به عبارتی آقای روحانی در چهار سال اول میگفت باید اقداماتی کنیم تا اعتماد آنان جلب شود.
آقای روحانی کشور را به جایی میخواهد برساند که گزینهای جز مذاکره نداشته باشد
در چهار سال دوم زمانی که آقای روحانی دید تر او به سنگ خورده و فعالیتهای او بینتیجه مانده است، دیگر برای حل مسائل کشور کاری از دستش بر نمیآمد. بنابراین او آمد و کاری کرد که دولت به نحوی واگذار شود که راهی جز مذاکره برای کشور و مردم باقی نماند. ما پای میز مذاکره همیشه رفتیم و اهل مذاکره بوده ایم اما مذاکرهای که صرفاً به نفع دشمن باشد، قبول نداریم. مذاکرهای که همیشه ما بازنده باشیم، چه فایدهای دارد و همهاش شکست است.
مردم امروز میبینند کشوری که صادرات مرغ داشت، امروز نیاز مرغ خود را نیز نمیتواند تامین کند. امروز سه سال است که امروز پس از ۱۵ سال خودکفایی گندم، کشور وارد کننده گندم شده است. اینکه امروز برق کشور نیز دچار مشکل شده است، یک جریان عمدی است که میخواهد کشور را با ناکارآمدی مواجه کند تا به مردم بگویند دیگر کشور را نمیتوان اداره کرد و باید حتما مذاکره کرد.
در مدیریت دولتی ما تلاش بر این است که مردم را ناامید کنند
با بینظمکردن کشور، ناامید کردن مردم و نشان دادن ناکارآمدی، به دنبال بردن کشور پای میز مذاکره هستند. با این فضاها و وضعیت مردم به چه امیدی پای صندوق رأی بیایند؟ ناامیدی مردم به خاطر تلاش آقایان در جهت اینکار بود. به عبارتی در مدیریت دولتی ما تلاش بر این است که مردم را ناامید کنند. چون در مسیر پیشرفت کشور نمیتوانند میز مذاکره را ادامه دهند.
مجلس در زمینه نظارت بر رئیس جمهور ضعیف عمل کرد
وضعیت بدین نحو نخواهد بود که بگوییم که در سال اول دولت جدید همه مشکلات حل خواهد شد و زمان نیاز است. مردم باید طعم تغییر و مسیر بهبودی کشور را بچشند. دولت بعدی بیشترین هجمه علیه آن خواهد شد و باید پاسخگوی خیلی از مسائل باشد. ما ناچار بودیم این دولت ضعیف را تحمل کنیم تا به دولت بعدی برسد و به مسائل امنیتی و فشار به مردم با استیضاح نرسد. مجلس میتوانست از ابزارهای نظارتی خود بر رئیس جمهور استفاده کند و در این زمینه ضعیف عمل کرد. به دلیل توطئهها و شیطنتهای برخی، مجلس شورای اسلامی به مسئله استیضاح ورود پیدا نکرد و از طرف دیگر کشور نیز طاقت جراحی نداشت. شرایط اقتضا میکرد که ما بدین نحو جلو برویم.
باید گفت نارضایتی مردم به وضع موجود حق است و باید این نارضایتی را پای صندوق رأی اعلام بکنند و شرایط را تغییر دهند.