گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- مجتبی شاهوار، سخن گفتن در باب شخصیت علمی، معنوی و سیاسی مرحوم علامه مصباح یزدی که یک شخصیت بسیار بزرگی در تاریخ انقلاب اسلامی و معاصر ما بوده و به تعبیر مقام معظم رهبری مطهری دوم نام گرفته است، بسیار کار سختی است. از زمان آغاز زندگی طلبگی حضرت استاد تا کسب درجه اجتهاد در ۲۳ سالگی، شاگردی مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر، فلسفه و عرفان، شاگردی مرحوم انصاری همدانی، شاگردی آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه و بعد در دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی در نشریههای بعثت، انتقام، تبلیغ مرجعیت مرحوم امام، گروه ولایت، همسنگری با شهیدان بهشتی، مطهری، باهنر رحمت الله علیهم اجمعین، ارتباط با هیئتهای موتلفه اسلامی و تحت تعقیب قرار گرفتن توسط ساواک و بعد از پیروزی انقلاب هم در دوران دفاع مقدس و به ویژه کار بزرگ علامه مصباح در حوزه جهاد فرهنگی بوده است. دفاع تئوریک از نظام مقدس جمهوری اسلامی داشتهاند، موسسه راه حق را اداره فرمودند، تربیت معنوی شاگردان داشتند، در حوزه معرفتی دانشگاه طرح ولایت را ایشان بنیان نهادند و در واقع منتقد جریانات فکری و ایدئولوژیهای ناخالص در بستر انقلاب اسلامی به ویژه در مقطع و برش تاریخی دوم خرداد سال ۷۶ با روششناسی خاصی که آیت الله مصباح داشتند، بالتبع از همان زمانها اتهامهای متعددی متوجه آیت الله مصباح شد. اتهام «تئوری پردازی خشونت» یکی از اتهاماتی بود که آن زمانها به آیت الله مصباح وارد کردند. حتی سعی کردند که علامه مصباح را به عنوان آن وجه سخت نظام معرفی کنند. به هر تقدیر این مراحل سپری شد و در مسئله خشونت خود مقام معظم رهبری در واقع ورود کردند و حکم حکومتی دادند؛ مثلاً فرض بفرمایید که ایشان فرمودند که شنیده شده در گوشه و کنار راجع به همین مطلبی که نوشته شده بعضیها گفتهاند که ما اقدام میکنیم، مجازات میکنیم ابداً؛ در نظام اسلامی این کار به مسئولان مربوط است. آن قضایای ترور سعید حجاریان و امثالهم پیش آمد که خود مقام معظم رهبری در این زمینه ورود فرمودند و حکم حکومتی دادند. حتی آیت الله مصباح اجراء حکمه ساب النبی و ائمه اطهار علیهم السلام را منوط به عدم نهی، ولی فقیه دانستند یعنی کاملاً در اطاعت از، ولی فقیه ایشان گام برمی داشتند.
در خطبههای نماز جمعه تهران هم مقام معظم رهبری اشاره کردند که خشونت یعنی چه؟ این بحث را آن زمان هم حضرت آقا مورد واکاوی قرار دادند و مقام معظم رهبری فرمودند که یک جایی گناه ثابت میشود آنجا قرآن میفرماید «و لَا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ» (آیه ۲ سوره مبارکه نور) در اینجا شما بایستی گناهکار را مجازات کنید. یعنی مبادا نسبت به آنها رافتی احساس کنید پس این دیگر اسمش خشونت نیست؛ به تعبیر آیت الله جوادی آملی میفرمودند: «قصاص یک حکم مهری است نه قهری» به هر تقدیر علامه هم کاملا هماهنگ با مواضع مقام معظم رهبری به تبیین این مسئله پرداختند و از این بحران معرفت شناسی که هدفش متزلزل کردن پایههای فکری و تشکیک در احکام اسلامی مثل قصاص بود و در واقع اینها یک ترمیدوری بود به همان مباحثی که در دهه ۵۰ و ۶۰ جبهه ملی علیه لایحه قصاص و این اقداماتی که کردند و مرحوم امام رحمة الله علیه اینها را به عنوان مرتد در واقع شناخت. اینها اذناب همان لایههای جبهه ملی و تفکرات جلوههای نهضت آزادی بود در دوم خرداد تبلور پیدا کرد، میدان برایش با تسامح و تساهل زمان آقای خاتمی و وزارت ارشاد آن زمان در زمان آقای مهاجرانی این مباحث طبیعتاً جان گرفت و آیت الله مصباح بود که در واقع در مقابل این مبانی ناصحیح و معرفت شناسی روشنفکری بیمار ایشان ایستادند و در واقع به تبیین صحیح مباحث انقلاب پرداختند و آقایان یا برخی ساکت بودند در این مقوله یا منفعل، اما علامه مصباح ایستادند و از این مبانی دفاع کردند. ولی متاسفانه اینجا قلب واقعیت شد، یعنی، چون میدیدند ایشان ابوذر زمان و عمار انقلاب است، سخنان این بزرگوار و اندیشههای ایشان را یک جوری ترویج میکردند که انگار مثلاً علامه مصباح در مقابل شریعت سمحه سهله ایستادهاند. چهره منفوری سعی کردند از ایشان درست کنند و در واقع ترور نرم ایشان از همان زمانها هم کلید خورد.
به هر تقدیر علامه مصباح در این زمینهها هم بحث مدارا را مطرح کردند، مدارا با نسل جوان، مدارا در تعلیم و تربیت؛ و خلاصه به تبیین مواضع اصیل انقلابی و اسلامی ایشان پرداختند. بعد ما همینطور که جلوتر میآییم در مباحث مختلفی مثل در دوره دوم خرداد بحث دولت اسلامی مطرح شد، بحث تبیین مواضع اقتصادی انقلاب اسلامی مطرح شد و ایشان همیشه تاکید داشتند که انتقاد به معنای تضعیف نظام نیست و در آن بحث آقاجری هم که توهین به مقدسات کردند دوباره میبینیم که علامه مصباح آنجا هم ایستادند و از مبانی انقلاب دفاع کردند و دوباره همین هم یکی از نقاطی بود که سعی کردند آقایان علامه را تخریب کنند.
به هر حال مجاهدتهایی که واقعاً ایشان در تبیین مواضع اسلام کرد، افکار سروش، بحث پلورئالیسم دینی، هم زیستی مسالمت آمیزی که مطرح شده بود و اینکه نفی میکردند حقیقت واحد را در پلورئالیسم دینی باز دوباره ایشان خوش درخشیدند. در بحث تبیین نظریه ولایت مطلقه فقیه که حکومت عرفی است یا شرعی؟ مشروعیت دوگانه است؟ مشروعیت الهی است؟ مقبولیت مردمی و اختیارات، ولی فقیه بیش از موارد اصل ۱۱۰ قانون اساسی است، علامه مصباح در واقع به تبیین حقوق اساسی اسلام پرداختند و این موضوع را کاملاً روشن ساختند که در نوع خودشان بینظیر بود.
اینها یک مباحثی است که طبیعتاً دشمنان انقلاب و نظام و افکار و اندیشههای التقاطی و روشنفکری بیمار این شخصیت سترگ و بزرگ را بر نمیتابند. شروع میکنند به تخریب و ترور نرم علامه مصباح، هم در زمان حیات ایشان و بعد هم در زمان در واقع فقدان آیت الله مصباح هم متاسفانه باز ما دوباره شاهد این هستیم که همان خط ترور نرم را آقایان با لعاب دینی و با لعاب متشرع، با لعاب انقلابی ادامه میدهند که برخلاف توصیفی است که مقام معظم رهبری از علامه مصباح هم در زمان حیاتشان داشتند که آقا فرمودند: «آقای مصباح و آقای جوادی آملی را از لحاظ معارف عقلانی و فلسفی اسلام در قم داریم» یا در جای دیگری از ایشان به عنوان مطهری دوم و شخصیتی که میتواند جایگزین خلاء وجودی علامه طباطبایی و شهید مطهری را پر کند، یاد کردند. خیلی جاها من بررسی کردم مقام معظم رهبری اشارات زیادی به شخصیت مرحوم علامه داشتند و در آن پیام تسلیتشان هم از ایشان به عنوان فقیه، مجاهد، حکیم و عناوین بسیار بالایی یاد فرمودند.
پس نتیجه بحث ما این است که دشمنان انقلاب اسلامی در پی این هستند که بتوانند خلع تئوریک نظام را در فقدان آیت الله مصباح این خلأ را تبدیل به یک گسل فکری کنند و در واقع پشتوانه فکری نظام و انقلاب اسلامی را تهی کنند که بتوانند عوض آن هر گونه ناسرهای را به جای سره تشخیص بدهند و ما در واقع در یک شرایط فتنه گونی از این جهت قرار گرفتیم که با هوشیاری نیروهای انقلابی و دانشگاهیان ما و حوزویان ما انشاالله این فتنه خواص بی بصیرت هم دفع خواهد شد.
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.