گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، زهرا مهران راد؛ عصریکشنبه رسانهها در حالی خبر از خروج اشرف غنی از افغانستان را مخابره کردند که طالبان بر دروازههای شهر کابل مسلط بود در همین راستا رسانههای تاجیکی نیز خبر از عزیمت رئیس جمهوری فراری و مستاصل افغانستان به تاجیکستان را دادند.
*عبدالله در واکنش به فرار اشرف غنی؛ خدا با او محاسبه کند!
در واکنش به این خبر «عبدالله عبدالله» رئیس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان در یک پیام ویدئویی گفت: رئیس جمهور سابق افغانستان افغانستان را ترک و کشور و ملت را در یک حالت قرار داد رفت و خداوند همراهش محاسبه کند.
وی همچنین از نیروهای امنیتی خواست که امنیت ساکنان کابل را تأمین کند. عبدالله در عین حال از افراد طالبان نیز، خواست که بدون واردشدن به شهر کابل، اجازه دهند که گفتگوها ادامه داشته باشد.
*دست ما را از پشت بستند؛ وطن را فروختند/ لعنت به غنی
«بسمالله محمدی» سرپرست وزارت دفاع افغانستان در واکنش به فرار اشرف غنی از این کشور گفت: دست ما را از پشت بستند و وطن را فروختند لعنت به غنی و دار دسته اش.
از سوی دیگر این رسانههای تاجیک بودند که گزارش دادند، محمداشرف غنی، حمدالله محب، مشاور امنیت ملی و فضلمحمود فضلی، رییس ادارهی امور ریاستجمهوری به تاجیکستان سفر کرده و از آن جا قرار است به کشور سوم نقل مکان کنند.
رویترز نیز به نقل از سه منبع دیپلماتیک نوشت: احتمالا علیاحمد جلالی استاد دانشگاه آمریکا و وزیرکشور سابق افغانستان به عنوان رییس اداره مؤقت تعیین شود.
*بیانیه طالبان در پی فرار غنی؛ قصد نداریم با وسایل نظامی وارد کابل شویم
در پی این اتفاق طالبان در بیانیهای اعلام کرد که با توجه به فرار رئیسجمهور و مقامات افغانستان و تخلیه نیروهای امنیتی به اعضای خود دستور داده وارد کابل شوند. طالبان گفته که صبح امروز گفته شد که نیروهای ما خارج از کابل هستند و آنها قصد ندارند با وسایل نظامی وارد کابل شوند.
دو تن از رهبران طالبان که در کابل هستند، گفتند، افراد مسلح این گروه بر کاخ ریاستجمهوری در افغانستان مسلط شدند. این پس از خروج اشرف غنی از این کشور است.
اشرف غنی رئیس جمهور مستعفی یا به بیان دیگر فراری افغانستان در دوران ریاست جمهوری خود نیزچندان قابل اتکای برای افغانها و همسایه گان خود نبوده است.
وی طی روزهای پایانی سال ۱۳۹۸ اخباری دال بر شکلگیری تنشهای سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی میان تهران و کابل منتشر شد که حتی کار به اخراج مقامات دیپلماتیک افغانستانی و ایرانی از جانب دو کشور کشیده شد.
آن هم در شرایطی که افغانستان با چالش دو دولت مستقر مواجه بود اساساً به نظر میسید ایجاد تنش با همسایگان سودی برای کابل نداشته باشد.
*آغاز تنش در روابط تهران - کابل در پی اقدامات نسنجیده اشرف غنی
در همان سال برخی حرف و حدیثها در خصوص اخراج دیپلماتهایی ایرانی و افغانستانی از سوی دو کشورشنیده شد که عدهای این مسئله را آغاز تنش در روابط تهران و کابل ارزیابی کردهاند. اگرچه در کش و قوس این حرفها سید عباس موسوی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه کشورمان صراحتا در این رابطه عنوان کرده بود: جابهجایی دیپلماتها و افزایش و کاهش تعداد آنها امری معمول در روابط سیاسی و دیپلماتیک کشورها به شمار میرود و هر جابهجایی لزوما به معنی اخراج نیست،
اما همان روزها هم بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند دولت اشرف غنی احمدزی به واسطه برخی گمانه زنیها در خصوص احتمال حمایت تهران از عبدالله عبدالله در زمان انتخابات ریاست جمهوری اکنون به سمت کاهش مناسبات با تهران حرکت کند، به ویژه آنکه در آن زمان عبدالله عبدالله نیز به موازات اشرف غنی، دولت خود را مستقر کرده بود و افغانستان با دو دولت مستقربه طور همزمان مواجه بود.
*همسویی غنی با واشنگتن- ریاض شکاف با تهران را عمیق تر می کرد
فارغ از این تحولات اساساً نگاه دولت اشرف غنی به عنوان یک پشتون که همسویی بیشتری با سیاستهای ایالات متحده آمریکا دارد، همچنین غنی همراهی و همسویی بیشتری با برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مانند عربستان سعودی دارد؛ لذا در رقابتهای بین تهران و ریاض اشرف غنی همواره تمایل بیشتری برای حمایت از سعودیها داشت.
*در نگاه اشرف غنی تمایل ایران به سمت عبدالله عبدالله بود
نکته دوم هم به این واقعیت باز میگردد که در مناسبات ایران و غرب به خصوص ایالات متحده آمریکا، اشرف غنی جهت گیری سیاسی خود را به سمت غرب برده بود. چرا که او در یک موقعیت سیاسی بسیار ضعیفی در داخل افغانستان قرار داشت و در نگاه اشرف غنی و دوستان او تمایل جمهوری اسلامی ایران به سمت عبدالله عبدالله بود و همین مساله باعث شده بود تا اشرف غنی تمایل پررنگتری برای حمایت از سیاستهای ایالات متحده آمریکا و همزمان عربستان سعودی در برابر ایران داشته باشد.
حال قطع نظر از اینکه آیا کاهش و افزایش تعداد دیپلماتهای ایرانی و افغانستانی از سوی دو کشور به معنای اخراج آنها باشد یا نباشد و یا افراد اخراج شده ایرانی از سوی افغانستان دیپلمات باشند یا نباشند،این مسائل باعث شد تا روابط تهران و کابل در زمان ریاست غنی، نگاهی چندان رو به پیشرفت نداشته باشد.
*اخراج دیپلماتهای ایرانی و خوش خدمتی به عربستان و آمریکا
اشرفغنی در حقیقت با اخراج دیپلماتهای ایرانی این محاسبه سیاسی را کرد که از افغانستان یک پیام و پالس را به ریاض و واشنگتن که رقابت جدی با تهران داشتند، داد که در این رقابت دولت اشرف غنی جانب ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی را گرفته است بنابراین برای آمریکاییها و سعودیها بهترین سناریو حمایت از دولت اشرف غنی بود تا همسویی با دولت عبدالله عبدالله که نیم نگاهی به تهران داشت
پس اشرف غنی با اخراج دیپلماتهای ایرانی از خاک افغانستان سعی کرد از این طریق با کسب حمایت عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا چالش دولت موازی عبدالله عبدالله را به نحوی حل و فصل کند.
*غنی و باج خواهی از ایران/ از این پس آب در مقابل نفت
البته مواضع ضدایرانی غنی محدود به اخراج دیپلماتهای ایرانی نبود سال گذشته رئیس جمهور فراری افغانستان در حاشیه افتتاح سد کمال خان در ولایت نیمروز و در نزدیکی مرز افغانستان با ایران، رسم از ایران باج خواهی کرد وگفت: آب هیرمند قرنها از افغانستان خارج میشد، ولی اکنون مدیریت آن به دست افغان هاست، لذا از این پس به ایران آب در مقابل نفت میدهیم.
اگرچه وی تاکید کرد که احداث این سد علیه منافع کشورهای همسایه نیست. اما بی شک این مواضع اشرف غنی که بوی باج خواهی از ایران را میداد.
اساسا اظهارات بی پایه رئس جمهور فراری افغانستان در حالی علیه جمهوری اسلامی مطرح میشد که نه تنها پشتوانه دیپلماتیک نداشت بلکه ادله قانونی هم برای آ ن وجود نداشت، چون ذیل معاهده آبی ۱۹۷۳بین ایران و افغانستان افغانستان باید حق آبه ایران (چیزی بالغ بر ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب) را به سمت مرزهای شرقی ما روانه کند.
گذشته از وجود این قرارداد رسمی، غنی در حالی این اظهارات را بیان میکرد که نه مقبولیت داخلی در افغانستان داشت و نه حمایتهای بین المللی چندانی از او وجود داشت.
به هرحال به نظر میرسد این میزان از سردرگمی در سیاست خارجی افغانستان و دیپلماسی گیج کنندهای که از سوی دولت مرکزی در زمان ریاست جمهوری غنی به ویژه نسبت به همسایه گان خود و بالاخص جمهوری اسلامی اجرا می شد کم سابقه بوده است.
اشرف غنی رئیس جمهوری که به ادعای رقبا با تقلب در انتخابات به مسند قدرت رسیده بود را همان موقع هم نمیتوان رئیس جمهور و نماینده صددرصد همه مردم افغانستان دانست.
چون از یک طرف با اپوزیسیون خارج از قدرت درگیر بود و از سوی دیگر با اپوزیسون داخل قدرت؛ علاوه بر همه اینها غنی با چالشی به نام طالبان هم مواجه بود که ابر ناامنی را هروز بیش از گذشته در افغانستان گسترش داد و سرانجام همه فاکتورهای موجود در برابر ضعفهای غنی دست به دست یکدیگر دادند و او نیز فرار را بر قرار ترجیح داد، حال باید منتظر ماند و دید آنچه در انتظار سپهر سیاسی همسایه شرقی ایران با مردمانی نجیب، مظلوم و بی پناه است آبستن چه سرنوشتی است.