گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - احمد رضاپور؛ پایگاه خبری «میدل ایست آی» انگلیس در گزارشی تحت عنوان «افغانستان: ایران و دولتهای خلیج(!) با قدرت گیری طالبان در جهت کسب حوزه نفود رقابت سختی خواهند کرد» نوشت: پس از تسلط طالبان بر افغانستان، دیپلماتهای کابل آماده تخلیه شدند. این موضوع قابل پیش بینی بود که آمریکا و دیگر ماموران غربی به سرعت چمدانهای خود را ببندند. نکته غافلگیرکننده این بود که سفارتخانههای عربستان سعودی و امارات نیز کار خود را تعطیل کردند.
این حرکت شاذ بود؛ زیرا این دو کشور منطقه خلیج (!) تنها دولتهایی بودند که در کنار پاکستان، امارت منزوی طالبان بر افغانستان را در دهه ۱۹۹۰ را به رسمیت شناحتند. امّا با اعلام خبر استقبال ابوظبی از اشرف غنی - رئیس جمهور فراری افغانستان شواهد دیگری از سردی در روابط امارات و طالبان بروز پیدا کرد.
پایگاه خبری «میدل ایست آی» انگلیس با طرح ادعایی نوشت: شکاف بین شبه نظامیان طالبان و متحدان سابق آن در منطقه خلیج (!) عمدتاً به دلیل روابط نزدیکتر طالب با دشمنان اصلی آنان یعنی قطر و ایران است و در صورتی که رقبای منطقهای از بازیگران مسلح گوناگون حاضر در افغانستان پشتیبانی کنند، این شکاف میتواند به نزاع جدّی تری تبدیل شود.
دوحه در سال ۲۰۱۳ امارات و سعودی را در کسب میزبانی از دفتر سیاسی طالبان شکست داد. دفتر سیاسی طالبان مرکز دیپلماسی منطقهای این جریان است. پیشنهاد میزبانی از سوی قطر بدون هیچگونه شرطی به طالبان ارائه شد.
از آن زمان، قطر نقشی کلیدی در مذاکرات میان شورشیان و قدرتهای خارجی ایفا کرد و میزبان مذاکرات صلحی بود که دست آخر در تاریخ فوریه ۲۰۲۰/اسفند ۱۳۹۸ منجر به انعقاد توافق صلح دوحه شد. کمیسیون سیاسی طالبان هفته گذشته با هواپیمای نیروی هوایی قطر به قندهار پرواز کردند.
قطر توانسته است روابط خود با طالبان را تقویت کند که بخشی از آن به دلیل موضع بی طرفی در جنگ افغانستان بوده است. در مقابل، عربستان سعودی و امارات پس از واقعه یازده سپتامبر سریعاً روابط خود با امارت طالبان را سریعاً قطع و از مداخله ائتلاف نظامی به رهبری آمریکا در افغانستان پشتیبانی کردند که منجر به سقوط رژیم طالبان شد. نیروهای اماراتی هم حتی در جریان جنگ افغانستان مشارکت کردند. عربستان سعودی نیز گامهای دیگری را برداشته که از نظر طالبان چندان خوشایند نبوده است؛ به طور مثال:
پایگاه خبری «میدل ایست آی» انگلیس در ادامه نوشت که ایران در دهه ۱۹۹۰ از گروههای مقاومت علیه امارت طالبان موسم به اتحاد شمال پشتیبانی میکرد و تقریباً وارد جنگ با رژیم طالبان شد. امّا طی سالهای اخیر با یک تغییر رویکرد روابط خود با طالبان را گسترش داده و در مناطق شرقی میزبان آن بوده است. «میدل ایست آی» در ادامه گزارش خود نوشت: تعامل بین دو طرف افزایش یافته است. طی سالیان اخیر، هیئتهای طالبان بیش از امارات یا سعودی به ایران سفر کردند. تهران در ابتکارات چندجانبه مختلف نظیر فرمت مسکو و فرآیند کابل در جهت حل و فصل مناقشات افغانستان قدم برداشته است.
«میدل ایست آی» مدتی پیش در گزارشی عنوان کرد که طالبان بعد از اعلام موجودیت «داعش خراسان» هیئتی به تهران میفرستد تا در روابط خصمانه دو دهه اخیر میان ایران و طالبان تجدید نظر کنند. ماحصل این دیدار منجر به توافقی در سال ۲۰۱۵ شد که طی آن طالبان متعهد شد علیه شیعیان افغانستان اقدامی انجام ندهد و ایران نیز از آنها در جنگ علیه داعش پشتیبانی میکند. (متن گزارش را بخوانید)
با این حال امّا ایران به طور کامل سمت طالبان نیست. تهران راهبرد پیچیدهای را در افغانستان دنبال میکند؛ این کشور همزمان از دولت کابل و طالبان پشتیبانی میکرد. در همین حال گزارش شده ایران تیپ فاطمیون - از شیعیان افغانستان را در کشور خود مستقر کرده تا نفوذ خود را تقویت کند.
تهران اکنون در موقعیت مناسبی قرار گرفته تا بذری که از روابط با طالبان کاشته را برداشت کند. ایران سفارت خود در کابل را باز نگه داشته که اشاره به احتمال به رسمیت شناختن دیپلماتیک دارد و دلایل زیادی که دامنه آن از تجارت تا مهاجرت و مقابله با مواد مخدر را شامل میشود، برای همکاری دو طرف وجود دارد.
صحنه برای رقابت قدرتهای منطقهای جهت نفوذ در افغانستان آماده است، امّا جنگ نیابتی به نظر متفاوت از دهه ۱۹۹۰ میلادی میرسد. در آن زمان، عربستان سعودی، امارات و پاکستان از طالبان حمایت میکردند. ایران، روسیه و چین نیز از جبهه مخالفان ضد طالبان موسوم به اتحاد شمال پشتیبانی میکردند.
دو کشور پادشاهی منطقه خلیج (!) اکنون روابط تیرهای با طالبان دارند درحالی که تهران، مسکو و پکن از آن حمایت میکنند (!) علاوه براین، پاکستان دیگر مانند دهه ۹۰ میلادی با ریاض و ابوظبی به دلیل نزدیکی روزافزون با هند و سکوت نسبت به موضوع کشمیر راحت نیست.
احتمالاً آمریکا در چنین منازعهای در حاشیه خواهد ایستاد. پس از دو دهه درگیری خونین، سخت است تصور کنیم که واشنگتن کمپین شکست خوردهاش را برای ضربه به جنبش طالبان تجدید کند. عدم وجود نفوذ آمریکا احتمالاً هرگونه تقلای سعودی و امارات را کاهش میدهد.
دو قدرت جهانی یعنی آمریکا و انگلیس از سعودی در یمن پشتیبانی کردهاند. امّا ایران نشان داد با پشتیبانی متوسط از حوثیها (انصارالله) میتوان با ابزار محدود درد و رنجی جدی برای دشمنان خود ایجاد کند.
این نکته درست است: رفع محاصره قطر و بهبود خفیف روابط میان عربستان، امارات و ایران طی ماههای اخیر حاکی از کاهش منازعات منطقهای است و احتمالاً به صحنههای دیگر منطقه نظیر افغانستان سرریز نکند. کرونا و مشکلات اقتصادی عربستان نیز به این معنی است که ریاض کارهای مهمتری برای انجام دارد. امّا نارضایتی از «اصرار قطر بر حمایت از اخوان المسلمین»، «میزبانی از پایگاه نیروهای نظامی ترکیه» یا «نقش شبکه الجزیره» ادامه دارد. درحالی که ریاض روابط با دوحه را بهبود بخشیده امّا ابوظبی هنوز روابط دیپلماتیک خود را از سر نگرفته است.
سعودی و امارات میتوانند از طریق تامین و تسلیح گروههای مسلح ضد طالبان نظیر داعش یک جنگ فرقهای را در افغانستان شعلهور کنند. جنبش مقاومت نوپای دره پنجشیر به رهبری پسر احمد شاه مسعود احتمال دیگری است برای کسانی که خواهان تزلزل در رژیم طالبان هستند. هنوز روشن نیست که این تلاشها از سوی مسعود پایدار هست یا نه، امّا منطقه پنجشیر هنوز به دست طالبان نیافتاده است و شایعات تایید نشدهای مبنی بر حمایت تاجیکستان از آنان وجود دارد. رئیس جمهور تاجیکستان در هفته اخیر در امر به رسمیت شناختن طالبان از سوی کشورش تردید کرد.
در صورت، بی ثباتی در افغانستان برای ایران بسیار ناخوشایند است و این موضوع میتواند باعث ادامه جریان مخدر و مهاجر از کشور همسایه آن شود و از سوی دیگر موجب کاشه فرصتهای تجاری و سرمایه گذاری میشود. آینده افغانستان مشخص نیست ولی قدرتهای منطقهای به نفوذ در افغانستان ادامه خواهند داد. میزبانی امارات متحده عربی از اشرف غنی احتمالاً بهانهای برای یک جنگ نیابتی باشد.