گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، رهبر معظم انقلاب اسلامی سالهاست بر موضوع رونق و جهش تولید و بستر سازی برای افزایش تولید تاکید میکنند، موضوعی که هر چند دولتها از آن صحبت کرده و تلاش کرده اند تا حدی زمینههای رونق تولید را فراهم کنند، اما به دلیل سیاست گذاریهای غلط و تداوم راههایی که بیشتر بر ضد تولید است تا تحقق رشد تولید، این مقوله حیاتی برای رشد اقتصاد یعنی تولید در مسیر جهش قرار نگرفته است. سید حسین رضوی پور؛ کارشناس و تحلیلگر اقتصاد ایران در گفتگو با دانشجو به معضلات تهدید کننده تولید و چرایی از دست رفتن رشد تولید در اقتصاد ایران پرداخته است.
رضوی پور در خصوص اهمیت رونق تولید و تاثیراتی که تولید بر رشد اقتصادی میگذارد و عواملی که در ایران مانع رشد تولید شده گفت: اهمیت تولید برای همه مردم اعم از دولتمردان، اقتصاد دانان در هر جامعهای واضح است. همه میدانیم یکی از مهمترین اهداف اقتصادی هر جامعهای، رشد تولید است، لذا تا زمانی که تولید در کشوری رشد نکرده باشد، توانمندی اقتصادی در آن کشور به دست نمیآید و عدالت هم اگر پشتوانه تولید و فعالیت اقتصادی مولد نداشته باشد به معنای توزیع برابر فقر خواهد بود، نه توزیع ثروت؛ بنابراین، تولید یکی از مهمترین موضوعات اقتصادی است و نقش محوری در موضوعات اقتصادی دارد.
وی در این باره افزود: چالشهایی که کشور ما در حوزه تولید با آن مواجه هست را میتوان ناشی از عوامل مختلفی عنوان کرد. برای این منظور با مثالها و نمونههایی میتوان توضیح داد که در حال حاضر چرا وضعیت رشد تولید به این شکل است. بعد از آن میتوان علتهایی را برای چالشهای موجود عنوان کرد.
وی در پاسخ به این سوال که از نظر شما چالشهای حوزۀ تولید چیست گفت: تولید ناخالص داخلی کشور در سالهای گذشته -در بازههایی که تحریمها به طور موقتی برداشته و کم اثر شده - با افزایش تولید و فروش نفت، بهبود پیدا کرده است؛ ولی برداشتن تحریمها نتوانسته اثر مستقیمی بر روی تولید بدون نفت بگذارد. مسالهای که وجود دارد این است که تولید سرانه داخلی در سالهای اخیر، روند رو به رشد چندانی نداشته است؛ یعنی در سالهای اخیر شاهد رشد چندانی در تولید نبودهایم؛ تولید ناخالص داخلی ما تقریبا ثابت هست؛ در حالیکه کشورهای دیگر در منطقه ما، نرخ رشد متوسط بالای ۵% داشتهاند و در کشورهای توسعه یافتهتر، نرخ رشد بالاتر از این را شاهد بودهایم.
سید حسین رضوی پور در این باره توضیح داد: مثلا در کشوری مثل چین، نرخ رشد ۱۵% را در دهههای گذشته شاهد بودیم. این میزان از بقای فزاینده نبودن تولید ناخالص داخلی، نگرانکننده است و در کنار آن، وقتی تولید ناخالص داخلی را به جمعیت کشور تقسیم کنیم، یعنی تولید سرانه را مقایسه کنیم، میبینیم که در دهه گذشته، دههای که ما اسم آن را در ابتدای آن «دهه پیشرفت و عدالت» گذاشته بودیم؛ درآمد سرانه ما ۳۳% کاهش پیدا کرده است؛ یعنی ما شاهد رشد جمعیت بودهایم؛ ولی رشد در تولید اتفاق نیفتاده و تولیدمان تقریبا ثابت مانده است و این موجب شده است که درآمد سرانه کشور ۳۳% کاهش پیدا کند.
کارشناس و تحلیلگر اقتصاد ایران افزود: این درحالی است که ما در این دهه به شدت نیازمند کسب رشد در تولید بودهایم؛ به این دلیل که در پنجره باز جمعیتی کشور قرار داشتهایم؛ یعنی آن نسل دهه شصتی که رشد چشمگیر جمعیتی را داشته اند، به سن تولید و رشد اقتصادی رسیده بودند. متولدین دهه ۶۰ در بازه سنیای قرار داشتند که باید ناشی از رشد جمعیتی که در آن دهه داشتیم، یک رشد متنابهی را هم در تولید شاهد میبودیم؛ بنابراین، وقتی که این رشد اتفاق نیفتد، ما در سراشیبی جمعیتی قرار میگیریم؛ در حالیکه رشد اقتصادی متناظر با رشد جمعیت اتفاق نیفتاده است؛ از اینرو، فرصت رشد در پنجره باز جمعیتی کشور از دست رفته و این هم نگرانکننده است.
کارشناس و استاد اقتصاد خاطر نشان کرد: موضوع دیگری که در اینجا اهمیت دارد، آن است که وقتی این جمعیت فعال نمیتوانند مشاغل متناظر به تواناییهای خودشان را پیدا کنند، میزان نارضایتی افزایش پیدا میکند. اگرچه در حوزه بیکاری، ما وضعیتمان به طور چشمگیری بد نشده است. اگر در آمارهای بیکاری نگاه کنیم، نرخ بیکاری در جمعیت تحصیلکرده بسیار بیشتر از جمعیت دارای تحصیلات پایینتر است و در جمعیت جوان بیشتر از جمعیت میانسال و سالمند است. این مساله نشان میدهد از نظر بیکاری، جنس بیکاریمان طوری است که نارضایتی بیشتری را ایجاد میکند.
رضوی پور درباره چرایی کاهش نرخ تشکیل سرمایه در اقتصاد ایران نیز گفت: مساله بعدی این است که در دو سال گذشته، نرخ خالص تشکیل سرمایه کشور منفی شده است؛ یعنی نرخ تشکیل سرمایه کم شده و کمتر از میزان استهلاک شده است؛ بههمین دلیل، نرخ خالص تشکیل سرمایه در کشور منفی شده است. میدانید که تشکیل سرمایه، عامل بسیار تاثیرگذاری در ایجاد رشد اقتصادی در سالهای آینده است و تا زمانی که نرخ خالص تشکیل سرمایه در کشور منفی باشد، ما شاهد رشد تولید در کشور نخواهیم بود. باید دلایل این کاهش نرخ تشکیل سرمایه را هم بررسی کنیم و به آن خواهیم پرداخت.
رضوی پور خاطر نشان کرد: ما در کشور فقر داریم، جمعیت زیر خط فقر در کشور زیاد هستند؛ ولی بحمدلله با پرداختهایی که جامعه اسلامی داشته است، شاهد فقر چندبعدی نبودهایم؛ یعنی دسترسی به برخی از امکانات اولیه برای برخی از اقشار جامعه که فقیر بودهاند، همچنان فراهم بوده است؛ ولی همچنان این خطر وجود دارد که در صورت تداوم رکود رشد و تولید در شرایط فعلی، شاهد ایجاد فقر چند بعدی هم باشیم. دلایل کاهش نرخ تشکیل سرمایه یکی از عوامل موثر بر از دست رفتن تولید است؛ لذا بنده مجموعه عوامل را به دو دسته تقسیم میکنم؛ دسته اول، موانع تولید هستند و دسته دوم، فقدان نوآوری و پشتیبانی آن. در حوزه موانع، دو عامل اصلی که منجر به توقف تولید میشود عبارتند از عدمثبات در اقتصاد کلان و فقدان ثبات پیشبینیپذیری.
وی در این باره توضیح داد: یک فعال اقتصادی برای اینکه بتواند سرمایهگذاری کند و یک جریان تولیدی را به راه بیندازد، بیش از هر چیزی نیازمند پیشبینیپذیری است؛ یعنی اینکه فعال اقتصادی، سرمایههای خودش را در جایی که نمیتواند پیشبینی کند و شرایط آینده آن به چه شکل خواهد بود، قرار نخواهد داد. وقتی شرایط کلی اقتصاد کلان قابل پیشبینی نباشد؛ یعنی چشم انداز درستی از تورم، نقدینگی و شرایط کلی اقتصاد کلان کشور نداشته باشیم، همچنین چشم انداز درستی نداشته باشیم که در آینده نزدیک یا در آینده میانه، آیا تحریمها برداشته خواهند شد؟ آیا شرایط تجارت در کشور تسهیل خواهد شد یا خیر؟ دولتها چگونه تصمیمگیری خواهند کرد؟ و به چه شکلی ممکن است در فعالیت اقتصادی من مداخله انجام دهند؟
سید حسین رضوی پور تصریح کرد: همه اینها ریسکهایی است که عملا سرمایه گذاری تولیدی را تهدید میکند و مادامی که این ریسکها و نااطمینانیها وجود داشته باشد؛ کار تولید، کار دشوار و پیچیدهای خواهد بود و اغلب افراد ترجیح میدهند که از سرمایهگذاریهای غیرتولیدی بهره ببرند؛ یعنی سراغ داراییهای سرمایهای یا سفته بازی بروند و در آن چارچوب، به حفظ ارزش داراییهای خودشان بپردازند؛ لذا مادامی که بازده انتظاری از فعالیتهای سفته بازانه که از تورم سود میبرند، بیشتر از بازده انتظاری فعالیتهای تولیدی باشد نمیتوان انتظار داشت سرمایهها به سمت تولید رفته و منجر به رشد تولید شوند.