گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، علیرضا پورجعفری - کارشناس رسانه: تحولات این روزهای افغانستان تقریباً در رسانههای رسمی و مجازی به مطلب اول تبدیل شده است؛ قدرت گرفتن گروه طالبان و فرار اشرف غنی که دال مرکزی این تغییرات بوده حالا تحلیلگران زیادی را به عرصه کشانده است.
برخی از کشورها از این تغییر و تحولات استقبال کرده و بر این باورند، طالبانی که هم اکنون در افغانستان در حال گرفتن زمام امور است، دیگر آن طالبان بیست سال پیش که وحشیگری مشخصه بارز آن بود، نیست و برخی دیگر هم بر این باورند که خیر این طالبان همان است که شاید حالا مقداری بزک شده باشد.
در سوی دیگر ماجرا، اما برخواستن و مقاومت کردن طیف و هواداران احمد مسعود پسر اسطوره سابقه افغانستان در ولایت پنجشیر به نوعی رخداد خبرسازی محسوب میشود که خوب همانند طالبان حامیان و مخالفانی دارد.
فارغ از تحلیلهای حوزه مسائل بینالملل و منطقه در ماجرای افغانستان، مسالهای که این روزها بیشتر خود را نشان میدهد واکنشهای کاربران رسانههای رسمی و مجازی به این اتفاقات است.
طبعاً در هر کشوری رسانه رسمی آن کشور بلندگوی مواضع و سیاستهای آن نسبت به رخدادهاست. این یعنی اگر آن کشور هر سیاستی را در خصوص مسالهای مانند افغانستان پیش بگیرد آن رسانه هم الزاماً میبایست مطالب خود را در همان راستا چارچوببندی کند؛ بنابراین به نوعی در این یک مورد نمیتوان به رسانه رسمی کشورها (رادیو - تلویزیون) خرده گرفت که چرا در آنها درباره تحولاتی از این دست به شکل مشخص و بارز سخن گفته نمیشود.
در اینجا باید به این نکته هم اشاره داشت که به همین دلیل که رسانههای رسمی در کشورها به عنوان بلندگوی تبیین مواضع حساب میشوند، قاعدتاً به دلیل دسترسیهایی که دارند روایت اول از ماجرا و تحولات دست آنهاست. بر کسی هم امروز پوشیده نیست که در شکل دهی به افکار عمومی روایت اول و نوع چارچوببندی آن، نقش بیبدیل، مهم و اصلی را دارد.
البته این را هم باید گفت که محدودیتهای حاکم بر رسانههای رسمی موجب میشود که گاهاً نتوانند انتظار اطلاعاتی مخاطب خود را برآورده کنند؛ بنابراین در این فضا لازم است تا روایتهای دیگری توسط رسانهها شکل بگیرد تا جامعه را از سردرگمی اطلاعاتی نجات دهد.
در خصوص تحولات افغانستان در حوزه رسانه اتفاقی جدید در حال رخ دادن است که میتوان اسم این اتفاق جدید را «شکستن روایت اول» گذاشت؛ بدون تردید منشا و به عبارتی خاستگاه این اتفاق جدید فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و کاربران فعال در این فضا هستند.
مثلاً حضور برخی مستندسازان و پژوهشگران در افغانستان و اطلاعرسانی اوضاع و احوال این کشور از دریچه صفحات اینستاگرامیشان، نوعی شکست روایت اول یا اگر بخواهیم بهتر بگوییم «روایت غالب» است؛ به این البته باید حضور خبرنگاران برخی خبرگزاریهای رسمی کشور را نیز باید اضافه کرد که بر خلاف چارچوب رسمی صدا و سیما مشغول اطلاعرسانی با ضوابط خاص خود هستند.
در ماجرای افغانستان و تعدد روایتها و خرده روایتهایی که این روزها در حال دست به دست شدن است، از مساله «روایت وارونه» برخی رسانههای مجازی نیز نباید غافل شد؛ جایی که رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی بر خلاف آنچیزی که در این کشور رخ میدهد، اقدام به انتشار مطلب و به عبارتی دیگر روایتسازی میکنند.
این روایتسازی عمدتاً بر پایه مطالب خلاف واقع و درست نقطه مقابل تحولاتیست که امروز در افغانستان در حال وقوع است؛ به عنوان مثال یکی از مسائلی که در رسانههای مجازی دست به دست میشود آن است که زنان اجازه تردد در معابر شهر را ندارند، اما تصاویر منتشر شده در صفحات اینستاگرامی پژوهشگرانی که به افغانستان اعزام شده اند، این مساله را تایید نمیکند.
یا مثلاً در خصوص درگیریهای دره پنجشیر نیز بعضاً گفتمانهای شکل گرفته حول این محور است که در این منطقه درگیریها به برادرکشی میان افغانستانیها کشیده شده در حالیکه مشاهدات میدانی چیز دیگری را نشان میدهد. این مصادیق حاکی از آن است که در میان روایتهای متعدد رسانهها، ظاهراً فرضیه بازیگری روایت وارونه بیشتر از قبل خود را نشان میدهد.
این شکستن روایت اول در ساخت افکار عمومی پیرامون یک مساله در ذات خود اتفاق خوبی است، چرا که سالهاست روایت غالب صدا وسیما بعضاً نتوانسته انتظارات مخاطبان را برآورده کند که همین مساله محلی برای ضربه به اعتماد این رسانه شده است؛ بنابراین اگر این حد و مرز شکستن روایت اول در موضوعات دیگر هم که منازعه سر آن زیاد بوده ادامهدار باشد درک بیشتر و بهتری به مخاطب از موضوعات و تحولات در هر حوزهای خواهد داد چراکه رسانهها دنبال جذب مخاطب و به عبارتی دیده شدن و اعتماد آنها هستند بنابراین در این مسیر تمام تلاش خود را انجام میدهند که بهترین و کاملترین روایت را به مخاطبان منتقل کنند.