به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام و المسلمین مجتبی عباسی سخنران و کارشناس مذهبی، همزمان با فرا رسیدن سالروز شهادت امام حسن (ع) گفت: زمان و مکان، نقش مهمی در تعیین مواضع سیاسی و اجتماعی امامان معصوم علیهم السلام و به عبارتی تاکتیک و نحوه مواجهه ایشان با دشمنان داشته است. از آنجا که یکی از صفات بارز و شاخص ائمه اطهار علیهم السلام، «قادة الامم» به معنای هدایتگری است، روشن است که نحوه هدایت، مدیریت و امامت آنها در هر زمانی، شکل متناسب با ویژگیهای آن زمانه را به خود میگیرد.
وی افزود: امام حسن مجتبی (ع) زمانی عهدهدار مسئولیت امامت و رهبری شدند که جامعه در وضعیت پیچیده نفاق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به سر میبرد. از لحاظ جغرافیای سیاسی در گستره خلافت امام حسن (ع)، شهرهای مهمی نظیر مدینه، کوفه، شام و بصره وجود داشت. در مدینه جریان نفاق (طلحه و زبیر و دیگران) و در شام جریان کفر و نفاق به فرماندهی معاویه حاکم بود. در شهر کوفه هم جریانهایی همچون پیروان مکتب خلفا (اهل سنت)، شیعه عثمانی، خوارج، شیعه علوی و الحمراء حضور داشتند.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: به عنوان مثال گروه «الحمراء» بیست هزار مرد مسلح کوفى بودند که در هنگام تقسیم بندى کوفه در قسمتى قرار گرفتند که هم پیمانان آنها از طایفه «بنى عبدالقیس» در آنجا حضور داشتند. این طایفه حدود سال ۵۱ هجرى فجایع و مصائب زیادی را نسبت به شیعه روا داشتند و در برابر مزد، هر جنایتى را مرتکب میشدند و غالباً ابزاری در دست صاحبان قدرت، ثروت و مقام به شمار میآمدند.
حجت الاسلام عباسی تصریح کرد: بر اثر استقبالى که این عده از فتنهها و حوادث مختلف کوفه در قرن اول هجرى کرده بودند، به تدریج بر قدرت و شوکت آنان افزوده شده و کارشان چنان بالا گرفته بود که شهر کوفه را به آنان نسبت میدادند و مىگفتند: «کوفه الحمراء». در بصره نیز عدهای از اولاد بردگان و موالى سکونت داشتند که در زمره صاحبان قدرت قرار گرفته بودند و از خطرناکترین دشمنان شیعه و پیشوایانشان بودند.
وی اظهار کرد: حتی در سپاه امام حسن (ع)، ترکیبی ناهماهنگ وجود داشت و به چند دسته تقسیم شده بود؛ دسته نخست پیروان و شیعیان امام بودند، کسانی که با اعتقاد به ولایت امام حاضر بودند جان خود را در راه امام فدا کنند، اما گروه دوم خوارج بودند و نظرشان ولایت و محبت نبود، بلکه عداوت با معاویه بود؛ در واقع جنگ میکردند تا از معاویه انتقام بگیرند.
این پژوهشگر مذهبی ادامه داد: دسته سوم در لشکر امام حسن (ع) حزب باد و کسانی بودند که اگر احساس میکردند دنیا متمایل به امام است، به طرف امام و اگر احساس میکردند دنیا به طرف دیگری است، از امام جدا میشدند. دسته چهارم، افراد جاهل، مردد و مذبذبی بودند که اصلا نمیدانستند حق با چه کسی است؛ دسته پنجم افراد بی تفاوت نسبت به حق و اعتقادات دینی بودند که اکثریت را تشکیل میدادند و تابع روسای قبایل بودند.
حجت الاسلام عباسی توضیح داد: در این شرایط نفوذ، نفاق و خیانت، سپاه آن حضرت را از کارایى لازم انداخته و توازن نظامى را به کلى دگرگون کرده بود. در محیطى که سراسر آن را تمایلات گوناگون و متضاد فرا گرفته و فتنه گریها و تبلیغات رنگارنگ، آن را به هیجان در آورده بود.
وی افزود: امام حسن مجتبی (ع) با خواص بی بصیرت نیز مواجه بودند. شخصیتهایی که در طول تاریخ هیچ گاه به موقع اقدام به عمل نمیکردند به عنوان مثال سلیمان بن صرد خزاعی که در جریان صلح ایشان با معاویه حتی با عبارتهای نامناسب، امام را خطاب کرده و ایشان را «مذل المؤمنین» میخواندند! چنین اشخاصی هر چند به ظاهر در کنار امام مىزیستند، اما از لحاظ معنوى، روح و هدف فرسنگها از ایشان دور بودند.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: بدین ترتیب زمانی یک پیشوا دست به مبارزه میزند که فتنهها و جراحتهای زمانه برای جامعه روشنگر باشد، اما زمانه امام حسن (ع) دوران غلبه خوی اشرافی گری، دنیاپرستی، جاه طلبی، تجمل گرایی و راحت طلبی بر ساده زیستی و روحیه قناعت، سبقت خط نفاق، تزویر و ریای اموی بر صراط مستقیم علوی و شبهه افکنی، رواج شکاکیت و شایعه پراکنی علیه استقامت و شجاعت در امر رهبری امام بود.
حجت الاسلام عباسی اظهار کرد: جامعه آن روز به حدی متزلزل بود که امام حسن مجتبی (ع) حتی برای رفتن به مسجد زره به تن میکردند؛ زرهی که برای جنگ است. امام باید هرلحظه آماده میبودند؛ بنابراین امام حسن (ع) یکى از دلایل صلح خود را حفظ دین بیان کردند. چنانچه ایشان در پى اعتراض برخى از شیعیانش فرمودند: «ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسى از آنان باقى نماند؛ از این رو خواستم بامصالحه اى که انجام گرفت، دین خدا حفظ شود».
وی در پایان گفت: سیدعبدالحسین شرف الدین درباره صلح امام حسن (ع) چنین مینویسد: او جان خود را براى جهادى صامت و آرام نگاه داشت و، چون فرصت و وقت موعود فرا رسید، شهادت کربلا پیش از آنکه حسینى باشد، حسنى بود؛ از نظر خردمندان، روز ساباط امام حسن (ع) به مفهوم فداکارى آمیخته است تا روز عاشوراى امام حسین (ع)؛ زیرا امام حسن (ع)، در آن روز در صحنه فداکارى نقش یک قهرمان را در چهره مظلومانه یک از پا نشسته مغلوب ایفا کرد.