به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، روزنامه همشهری گفتوگویی با محمدحسین پویانفر، مداح اهل بیت علیهم السلام انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
- من مخاطبی دارم که با سنتی خواندن ارتباط میگیرد. باید او را حفظ کنم. مخاطب جدیدی هم دارم که شاید دوست داشته باشد اشعار جدیدتر و بهروزتر بخوانم.
- از سوی دیگر شاید مخاطب جوان و نوجوان و حتی خردسال هم داشته باشم؛ باید برای این گروهها هم با زبان و نیازهای خودشان تولید محتوا و کار کنم.
- طبیعی است که نباید در این کار عقب بمانیم. دشمنان ما دارند برای همه اقشار جامعه ما، بدون فوت وقت و خستگی تولید محتوا میکنند.
- ویژگیهای نسلهای جدید ویترین آنها و ارتباطشان با فضای رسانهای و مجازی است. در این حوزهها هم که دشمن فعالیتش بیشتر از ماست؛ بهخاطر همین در این فضا بر ما غلبه دارد.
- امیدوارم روزی به همت همین جوانان و دهههفتادیها و هشتادیهای نخبه طوری پیشرفت کنیم و کارآمد شویم که زمین بازی را عوض کنیم؛ این از بزرگترین امیدواریهای من است.
- خدا شاهد است که اغراق نمیکنم و اصلاً نمیدانم چطور چنین اتفاقی افتاد که قطعه «من ایرانم و تو عراقی» اینقدر معروف شد.
- من در اوج خستگی بودم که این کار را خواندم. شعر برای محمدصادق باقیزاده بود که آن موقع هم تصادف کرده و در کما بود و زحمتها را هم مهدی شکارچی کشید. هشتم یا نهم صفر بود و من خیلی خسته بودم که این قطعه را خواندم. خودم را در این کار حتی به اندازه ذرهای هم سهیم نمیدانم. واقعاً خودم هم نمیدانم که چطور شد که اینطوری شد.
- در این دمودستگاه سبک و شعر و... مهم نیست، محاسبات این حوزه فرق میکند. من در این حوزه نه ادعایی دارم نه چیزی، فقط از حضرت خواستهام که در این خانه اجازه دهد نوکری کنم.
- یک نوکر نمیپرسد توی این بسته چیست نه میگوید چکار باید کنم، ارباب میگوید این بار را فلان جا ببرد و او هم میبرد و تمام. امیدوارم ارباب توفیق و اجازه دهد که این بار را به دوش بگیریم.
- این بار، یک روز چایی ریختن است، یک روز اطلاعیه زدن، یک روز روضه خواندن؛ هر روز یک چیز است. مهم این است که توفیق داشته و در این خانه باشیم.
- متأسفانه در این ایام، میبینیم که بیشتر از کارگر، مهندس داریم و همه هم نظر میدهند.
- من سالها قبل که به حرم رضوی مشرف شدم، آنجا آیتاللهالعظمی بهجت را ملاقات کردم. داشتند زیارت جامعه کبیره میخواندند. سؤالی از ایشان پرسیدم. مرجع تقلید من بودند. نگاهی به مفاتیحالجنان انداختند و فرمایش کردند که توی این دستگاه من حرف نمیزنم.
- واقعاً چه اتفاقی افتاده که ما اینقدر کارشناس داریم و همه حرف میزنند؟ سؤال من از شما این است که آدمها بودهاند که این دستگاه را زنده نگهداشتهاند یا برعکس؟
- ما در برهههای مختلف تاریخی از این خون اباعبدالله بهرهها بردهایم؛ انقلاب کردهایم، قیام کردهایم، جنگ را پیش بردهایم و... . این دستگاه بوده که نگهدارنده ما بوده؛ پس چرا این ماییم که اینقدر حرف میزنیم و نظر میدهیم؟
- الان جوانهای ما درگیر مسائل ریز و درشت و عجیبوغریب زیادی هستند؛ حتی جوانان مذهبی ما. واقعاً چقدر ما اینها را به سمت امام زمان (عج) میبریم؟ امام زمان (عج) واقعاً کجای جامعه ماست؟
- من یکبار به یکی از مسئولان کشورمان گفتم بزرگترین کاری که میتوانید بکنید این است که کاری نکنید! اگر دو قدم بروید عقبتر کارها درست میشود.
- در جاهایی، ما مقابل خورشید ایستادهایم و داریم خودمان را نشان میدهیم. تنها کافی است عقبتر بایستیم.
- مگر میشود کسی امامحسین علیهالسلام را ببیند و بشناسد و جایی دیگر برود؟ حرف کلیدی در این زمینه را از «حاج قربون» نقل میکنم که خدا حفظش کند. این حرف خیلی کلیدی است و از یادم نمیرود؛ میگوید بهترین راه تربیتی برای نوجوانها روضه امامحسین(ع) است؛ این روضهها کار خودش را میکند. ما این ثروت بزرگ را داریم و حواسمان نیست.
- اربعین امسال دوست دارم هرجایی که باشم، فقط اباعبدالله نگاهم کند. اینکه دیگر کجا باشد، مهم نیست. مهم این است در جایی که هستیم، نوکریمان را خوب انجام بدهیم.
- یک وقت نوکری کردن این است که یک استوری بگذارید، اما چون این کار را درست انجام میدهید مقبول میافتد.
- خوش به حال کسی که جلوی خانه امامحسین علیهالسلام از اسبش پیاده میشود و شأنی برای خودش قائل نیست. به قول بزرگی، از غربت زیاد امامحسین علیهالسلام همین بس که چون منی ادعای نوکریاش را میکنم.
- ماها اگر خوبی داشته باشیم، که نداریم، از ناحیه ارباب است اما اگر بدیهایی هم داشته باشیم ای کاش به پای ارباب ننویسند! حتماً این را از قول من بنویسید و تأکید کنید: از غربت زیاد اباعبدالله همین بس که یکی مثل محمدحسین پویانفر ادعای نوکریاش را دارد... .