به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، تحولات اخیر در عرصه لبنان بعد از شکست محاصره این کشور و ورود سوخت جمهوری اسلامی ایران به لبنان همه واقعیتها را تغییر داده و آمریکا و سایر همپیمانان این کشور نیز در داخل لبنان عملا کارتهای خود را درحال سوختن میبینند. یکی از این طرفها عربستان سعودی است که بعد از ورود سوخت ایران به لبنان، متحمل ۳ شکست بزرگ در این کشور شد.
در یک اتاق بزرگ در طبقه سوم ساختمان اطلاعات عمومی عربستان سعودی در خیابان ۳۶۷۸ در منطقه «النخیل» در ریاض سه گروه هستند که شبانه روز به نوبت هر ۸ ساعت کار میکنند. هر یک از این گروهها متشکل از چهار نفر است. وظیفه این افراد آن است که شبانه روز منتظر ایمیلهای مشخصی از مهرههای خود در لبنان دریافت میکنند؛ باید این ایمیلها را مورد بررسی قرار دهند تا متوجه شوند آیا ارزش تحویل به مقامات بالاتر را دارد یا نه.
در اینجا منظور از مقامات بالاتر «خالد بن علی الحمیدان»، رئیس اطلاعات عمومی عربستان است که علاقه زیادی به این ایمیلهای دریافتی از لبنان داشت؛ اما محافل نزدیک به او گزارش میدهند که الحمیدان به شکل قابل توجهی از پرونده لبنان غافل شده است.
این محافل درباره علت بیتوجهی الحمیدان به پرونده لبنان گفتند، بعد از آنکه ثابت شد میلیونها ریال هزینه از خزانه سعودی به جای اینکه صرف زیرساختهای عربستان و بخش آموزش و پرورش و خدمات پزشکی این کشور شود، به «سمیر جعجع» رئیس حزب نیروهای لبنانی و همسر او و سایر اعضای جریان ۱۴ مارس و ابزارهای عربستان در لبنان داده میشد؛ آن هم بدون اینکه سودی برای ریاض داشته و یا اهداف آن را تحقق بخشد، الحمیدان از پرونده لبنان دلسرد شده است.
در میان تکاپوهای عربستان، سوخت ایران وارد لبنان شد و همه کارتها را به هم ریخت. بعد از آن ابزارهای عربستان در لبنان تنها توانستند شروع به ارسال توییتها و اعلام خبر رسیدن سوخت ایران به لبنان کنند.
در این میان افرادی همچون سمیر جعجع و «سعد حریری» نخست وزیر پیشین لبنان برای جلب رضایت عربستان به تکاپو افتادند و کمپینهایی علیه حزب الله و عملیات واردات سوخت از ایران به لبنان به راه انداختند. آنها مهرهها و طرفداران خود را به خیابانهای بیروت ریختند تا در مقابل دوربینها علیه حزب الله مانور دهند و روحیه سرویسهای رسانهای سعودی را بالا ببرند.
سمیر جعجع و سعد حریری همه تلاش خود را به کار بستند تا شاید عربستان در ناامیدی و شکست خود در عرصه لبنان تجدید نظر کرده و بار دیگر تحرکات خود را در این کشور از سر بگیرد.
در این شکی نیست که سمیر جعجع با همه ابزارهای خود تلاش کرد تا وانمود کند که اگر ایران به لبنان کمک کرد عربستان هم به لبنان کمک میکند، آن هم بدون توجه به محاسبات سیاسی! اما افکار عمومی لبنان به خوبی از این واقعیت آگاه است که موضع ریاض در قبال لبنان تنها در نفرت و انزجار خلاصه میشود.
در این شرایط «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی به دنبال یک قربانی است که او را در کنار سعد حریری به عنوان مسئول شکست عربستان در مقابله با نفوذ ایران در منطقه معرفی کند. به ویژه اینکه سرویس اطلاعات عربستان در سپتامبر گذشته متحمل ۳ شکست بزرگ در لبنان شد:
- مورد اول، شکست پروژه تاریکی کامل لبنان است. طبق محاسبات عربستان باید لبنانیاها در حالی که از مشکلات اقتصادی شدید در کنار قطعی آب و برق رنج میبردند و در حالی که بیمارستانها و مدارس و سایر مراکز حیاتی از کار افتادهاند به سمت انتخابات پارلمانی میرفتند و این شرایط طبیعتا باید در نتیجه انتخابات تاثیر میگذاشت.
در حالی که این برنامههای عربستان در حال پیشرفت بود و در نتیجه کمبود سوخت نیروگاههای تولید برق لبنان از کار افتاده و حتی نانواییها قادر به ارائه خدمات به مردم نبودند و لبنان در آستانه یک انفجار اجتماعی-امنیتی بزرگ قرار داشت، ناگهان کشتیهای حامل سوخت ایران از راه رسید و آغازگر حل بحران سوخت لبنان شد. از چند هفته قبل که محمولههای سوخت ایرانی وارد لبنان شده است این سوخت به شکل سازمان یافته در مراکز حیاتی لبنان از جمله بیمارستانها، مدارس و نیروگاههای تولید برق توزیع میشود.
عربستان میدانست که اگر سوخت مازوت ایران و نفت عراق و گاز مصر و برق اردن به لبنان برسد بخش بزرگی از بحران این کشور حل خواهد شد و این مسئله موجب میشود تا افکار عمومی لبنان بعد از این که بسیاری از مشکلات معیشتی آنها حل شد متمرکز بر مسئله فساد در بانک مرکزی و عاملان آن شود. در این میان «ریاض سلامه» متهم ردیف اول فساد مالی و غارت اموال و سپردههای لبنانیهاست که وابستگی او به آمریکا و متحدان این کشور بر کسی پوشیده نیست.
بسیاری معتقدند درباره نفتکشهای ایرانی مطالبی که گفته میشود نمیتواند حق مطلب را ادا کند؛ چراکه این نفتکشها در وهله اول توطئه عربستان و آمریکا و متحدان آنها را خنثی کرد.
واردات سوخت از ایران همچنین در وهله دوم انحصار ابدی شرکتهای کوچک در لبنان را که توسط برخی سیاستمداران تامین مالی میشدند از بین برد.
در وهله سوم سوخت ایران راه، را برای ورود حزب الله به خط کشاورزی و صنعت و گردشگری لبنان از طریق تامین سوخت کارخانهها، هتلها و ... باز کرد.
در اینجا شهروندان لبنانی متوجه میشوند کسی که آنها را از دوران تاریکی نجات داد، حزب الله و همپیمانان آن بود؛ بنابراین نقشه عربستان برای انتقامگیری از حزبالله در انتخابات پارلمانی لبنان توسط مردم این کشور ناکام ماند.
همچنین مانورهای مهرههای عربستان در لبنان از جمله اعضای جریان ۱۴ مارس مبنی بر اینکه ادامه واردات سوخت از ایران ممکن نیست و یا حزب الله نمیتواند به روش مناسب از آن نگهداری و این سوخت را توزیع کند، دیگر برای هیچ یک از لبنانیها قابل باور نیست.
- شکست دوم عربستان در لبنان مربوط به سقوط پروژه خلاء سیاسی و به دنبال آن انفجار امنیتی در این کشور است. قبل از انتصاب «نجیب میقاتی» به عنوان نخست وزیر لبنان به نظر میرسید که عربستان با نخست وزیری سعد حریری در لبنان مخالف است، اما بعد از تشکیل دولت میقاتی موضعگیریهای ریاض نشان میدهد که سعودیها هیچ رویکرد مثبتی در قبال دولت لبنان ندارند و این موضوع تنها به حریری مربوط نمیشود.
در اینجا روشن است که عربستان قصد ندارد موضع خود در قبال لبنان را به موضع آمریکا و فرانسه در این زمینه ارتباط دهد؛ چرا که این دو کشور مخالف حضور نمایندگان مقاومت در دولت لبنان بودند؛ اما عربستان به کلی با خروج لبنان از بنبست سیاسی مخالف است. علت امر آن است که از نظر ریاض خلاء سیاسی در سایه فروپاشی مالی منجر به یک انفجار امنیتی کامل در لبنان میشود که این در راستای برنامههای عربستان است؛ بنابراین بسیاری معتقدند که صرف تشکیل دولت در لبنان یک ضربه بزرگ به عربستان بود، بنابراین وجود توازن سیاسی در کابینه جدید لبنان و همچنین حضور پررنگ حزب الله چه ضربهای به سعودیها وارد کرده است؟
-اما شکست سوم عربستان به پیروزی عزت لبنان در برابر تلاشهای تحقیرآمیز عربستان برمیگردد. عربستان انتظار داشت که مردم راه برخی از سیاستمداران و شخصیتهای رسانهای خود را در مسیر خدمت به دستگاه اطلاعات سعودی پیش بگیرند و هنگامی که عربستان تصمیم به ممنوعیت ورود محصولات کشاورزی لبنان گرفت، کشاورزان این کشور شروع به التماس ریاض برای بازگشت از تصمیم خود بکند.
عربستان تصور میکرد که تلاش آن برای محاصره لبنان منجر به هجوم لبنانیها به سمت سفارت ریاض در بیروت میشود تا از مقامات سعودی بخواهند آنها را ببخشند و التماس کنند که عربستان، لبنان را تحریم نکند. اما بی توجهی لبنانیها به این تصمیم عربستان موجب ناامیدی این کشور شد و علاوه بر آن حتی طرفداران ریاض در لبنان نیز احساس نفرت و انزجار به سعودیها پیدا کردند.
این شکستهای پی در پی موجب ناامیدی عربستان در لبنان شد و مشکل بزرگتر برای سعودیها این است که خالد الحمیدان از زمان انتصاب خود به عنوان رئیس دستگاه اطلاعات عربستان یکی از برجستهترین حامیان پروژه تکفیری- تروریستی در منطقه بود؛ پروژهای که حزب الله و متحدانش آن را شکست دادند.
الحمیدان میداند که سرویس او هرگز انتظار شکست این پروژه را نداشت؛ پروژهای که از سوریه تا عراق و یمن کشیده شد. از همه مهمتر اینکه عربستان در حال حاضر پروژه جایگزینی ندارد و در شرایطی قرار گرفته که میبیند هزینههای آن در لبنان هیچ نتیجهای نداشت و حتی یک چشم انداز کوچک نیز در این کشور برای ریاض باقی نمانده است.
منبع: المیادین