به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حمید حسام به همراه مسعود امیرخانی در سال گذشته اقدام به انتشار کتابی متفاوت کرد؛ کتابی با عنوان «مهاجر سرزمین آفتاب» در حوزه ادبیات دفاع مقدس با نگاه و رویکردی متفاوت.
ماجرای نوشتن این کتاب به زمانی برمیگردد که حمید حسام به همراه جمعی از جانبازان ایرانی برای شرکت در مراسم سالگرد بمباران اتمی هیروشیما رهسپار ژاپن شد و در آنجا با «کونیکو یامامورا» آشنا شد.
یامامورا در آن مراسم، ترجمه صحبتهای جانبازان ایرانی و بازماندگان بمباران اتمی ژاپن را عهدهدار بود. او در میانه همراهی این کاروان، از قصه متفاوت زندگی خود هم گفت. او مادر یک شهید ژاپنی در ایران است؛ زنی که تا پیش از آشنایی با همسرش بر آیین بودا بوده و پس از آشنایی با او، با اسلام و آیین مسلمانی آشنا گشت. یامامورا پس از ازدواج با یک جوان مسلمان ایرانی، از ژاپن به ایران میآید و نام سبا را برای خود بر میگزیند.
«مهاجر سرزمین آفتاب» عنوان کتابی از حمید حسام و مسعود امیرخانی است که به روایت زندگی این بانو میپردازد. حسام برای نگارش این اثر هفت سال پای صحبتهای یامامورا نشسته است و سعی کرده با ظرافت و دقت قصه زندگی او را از کودکی تا زمان حال روایت کند.
«مهاجر سرزمین آفتاب» در سال ۱۳۹۹ از سوی انتشارات سوره مهر در ۲۴۸ صفحه به چاپ رسید.
در ادامه بخشی از قصه این کتاب را میخوانید:
همین که پا به اتاق گذاشتم، برادرم، هیداکی، با توپ پر به سراغم آمد و در حالی که پدر و مادرم میشنیدند، سرم داد زد و با صدای بلند گفت: «تو هیچ میفهمی زندگی با یک مسلمان چه سختیهایی دارد؟! آنها هر گوشتی نمیخورند! اصلاً تو میدانی ایران کجای دنیاست که میخواهی خاک آبا و اجدادیت را به خاطرش ترک کنی؟!» ... بغض کردم و رفتم توی اتاقم؛ همان جا که اتسوکو نشسته بود و با غیظ و غضب نگاهم میکرد. ناامیدی و دلتنگی بر سرم آوار شد...